سال ۹۲ مبارک کلبه دوری و دوستی ۹

سلام 

سال ۹۲ بر همه مبارک. ان شاالله سال خوبی برای همه باشه خصوصا صندوقچه ای ها.

نظرات 210 + ارسال نظر
طالبی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ب.ظ

به نام خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

الهی آمین.
پیشاپیش فرا رسیدن نوروز باستانی رو به همه مردم ایران زمین مخصوصا صندوقچه ای ها و استاد عزیزم تبریک میگم.سر سفره زیبای هفت سین دعا برای همه مردم مخصوصا برای ظهور آقا امام زمان(عج) و شفای تمامی مریض ها یادتون نره.

سلام
بر شما نیز مبارک

شمسی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:34 ب.ظ

یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال



ای آنکه به تدبیر تو گردد ایام
ای دیده و دل از تو دگرگون مادام
ای آنکه به دست توست احوال جهان
حکمی بنما که گردد ایام به کام


پیشاپیش سال نو بر تمامی اهالی صندوقچه مبارک

استاد بابت کلبه جدید ممنون.

سلام
خواهش می کنم

13 سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ

به نام خدا

سلام

فرارسیدن سال جدید رو خدمت همه شما عزیزان تبریک عرض می کنم.
انشالله سالی سر شاز از موفقیت و پیروزی رو در پیش داشته باشین


یا علی

غلامی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ب.ظ

سلام استاد
سلام بچه ها کلبه نو مبارک
سال نو هم مبارک

سلام
بر شما نیز مبارک

طالبی چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ

به نام خدا
سلام.
فرا رسیدن نوروز باستانی بر همگان مبارک.
به قول فامیل دور توی کلاه قرمزی:
سلام.
سال نو مبارک.
صد سال به این سالها.
هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز.

طالبی چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ

آشنای جاودان

با نسیم تازه ای که می وزد

می رسد بهار

زنده می شود دوباره باغ

می زند جوانه شاخسار

می رسد به گوش دره ها

سرود آبشار

می کنم به سوی قبله رو

ای خدای مهربان

آشنای جاودان

باغ خاطر مرا

از گزند باد های هرزه حفظ کن

در دلم امید زندگی بکار

آفریده ی تو ام

آفریدگار

شاعر : جواد محقق

طالبی چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

شازده کوچولوی عزیزم سلام.
سال نو بر شما هم مبارک.بابت تبریک کلبه هم ممنون.
انشاالله هر کجا هستی موفق و موید باشی.

محسن جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام

تقدیر،
تقویم انسان های عادیست...
و تغییر،
تدبیر انسان های عالیست
زندگیتان پر از تغییرات عالی باد.
نوروزتان فرخنده.

میرحسینی شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:08 ب.ظ

به نام خدا

*****سال نو مبارک*******
******کلبه نو مبارک(البته کمی باتاخیر[******

_____________________________________

شکسپیر گفت:


من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟


برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،


انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ..

زندگی کوتاه است ..

پس به زندگی ات عشق بورز ..


خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..


قبل از اینکه صحبت کنی گوش کن


قبل از اینکه بنویسی فکر کن


قبل از اینکه خرج کنی درآمد داشته باش


قبل از اینکه دعا کنی ببخش


قبل از اینکه صدمه بزنی احساس کن


قبل از تنفر عشق بورز


زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر




میرحسینی شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:11 ب.ظ

به نام خدا

سال ۱۳۹۱ خدانگهدار........

امیدوارم در سال جدید شاد بودن و دوست داشتن

برایمان راحت تر باشد؛

با خیال راحت بشود به خوشحالی فکر کرد

آدم آرامی بوده و

کمی بی خیال شویم ...

آرزویم جمعی است،

دلم می خواهد مردم خوشحال باشند

بخندند

دلم می خواهد بشود به آسمان با چشمان امیدوار نگاه کرد...

کاش امسال بهار و پاییزش واقعی باشد

در زمستانش بتوانیم ادم برفی بسازیم، برف ببارد که سرما را حس کنیم؛

همه به هم عشق بورزند

و

با حال بهتر و خیال راحت تری بشود از زندگی گفت،

از سال نو شنید.

کاش باران ببارد...

کاش...

غلامی یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:32 ق.ظ

___________$$$$$$
______$$$$$$__$$$$$$$$__$$
____$$____$$$$__$$$$__$$$$
__$$______$$$$$$__$$$$$$$$
__$$____$$$$$$$$__$$$$$$
__$$$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$
$$__$$$$$$$$$$__$$__$$$$$$
$$$$__$$$$$$__$$__$$$$
__$$$$______$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$
_$$$$$$$$__$$$$$$$$$__$$$
__$$$$$$___$$$$$$$_ $$$$
___$$$$_____________`$$$
___________________ $$
__________________`$$`
________________$$`
_____$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$
_$$$$____$$_$`
$$$$$__$$___$$___$$$$
$$$$$$$______`$$_$$$$$$
$$$$__________$$$_____$
$$___________` $$____$$
_____$$$_____$$`___$$$$
___$$$$$$___$$__$$$$$$
__$$$$$$$$_$$_$$___$$$
_$$$____$$$$_$$__$$$$
__$$_____$$_$$$$$$$
___$______`$$
___________$$
____________$$`
___________`$$
__________$$
_________$$
________$$

استاد چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام خانم شمسی
شعری که می خواستید آماده است.

شمسی چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام استاد
خیلی خیلی ممنونم . خیلی لطف کردین .
انشاءا... اولین روز بعد تعطیلات همون صبح اول وقت ، قبل اولین کلاستون میام دفترتون !!!!

سلام
ان شاالله

محمد باسوتی پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.mohammadbasouti.blogfa.com

سلام خدمت استاد و دانشجویان گرامی. سال نو مبارک.

سلام
ممنون ان شاالله برای تو-همسرت و خانواده هاتون هم سال خوبی باشه

بانوی ایرانی شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.sobhan88.blogfa.com

سلام استاد
سال پر برکتی برای شما و خانواده محترم زیر چتر بی منتهای خدا و نگاه زیبای حضرت زهرا(س) حواستاریم

مادر دو بخش دارد:
"ما" و "در"
ما هرچه می‌کشیم از بخش دوم است…



یا علی

سلام
ممنونم
سال نو بر شما و خانواده محترم نیز ان شاالله مبارک باشد
ان شاالله سلامت باشید

طالبی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ق.ظ

انسانها ناگهان شکسته نمیشوند
این ما هستیم که دیر به دیر
نگاهشان میکنیم.

آفرین

طالبی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:10 ق.ظ

به نام خدا

خانم میر حسینی عزیز سلام.سال نو شما هم مبارک.ان شاالله سالی پر از شادی سلامتی و موفقیت داشته باشی.بابت تبریکت ممنون.

آقا محسن و آقای باسوتی سلام.سال نو شما هم مبارک.

بانوی ایرانی عزیز سلام.ممنون بابت تبریک و این متن زیبات.

بازم به کلبه ما سر بزنید.از همگی ممنون.


طیبه جون کجایی؟نیستی؟

طالبی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:12 ق.ظ

و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟
آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ،
باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ،
نه مرده ریگی وارثانتان.
جبران خلیل جبران

یخشش خرمایی بهدست خود از بخشش تمام ثروتبه دست وراث بالاتر است.

شمسی سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام

مقدسه جان من هستم کامنتام فعلا نیست !!!

شمسی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:50 ب.ظ

دیالوگهایی با حال و هوای عید

=========================



به قول آقوی همساده !
سیزده بدر باس جمعه باشه که غروبش همچی آسفالتت کنه
نه اینکه امسال تا شونزدهم تعطیلیه
اصن ابهت خودش رو از دست داده این سیزده بدرو




=========================


آقای مجری به پسر عمه زا : من از شما حساب می برم
کلاه قرمزی : آی مرجی اَ منم دیکته ببر � !

=========================


کلاه‌قرمزی: آقای مجری! منم دیکسم می‌گیره!
پسرعمه‌زا: الان سی‌دی منم می‌گیرَه!

=========================

کلاه‌قرمزی: می‌دونی چندتا کلاه‌قرمزی تو کوه قایم شدن؟
آقای مجری: چند تا کلاه‌قرمزی تو کوه قایم شدن؟!؟!؟!
کلاه‌قرمزی: من هرچی می‌گفتم اونا هم همون رو می‌گفتن!

من می‌گفتن سلین اونا می‌گفتن سلین، سلین لین لین لین


=========================


سه نوع دور داریم:
اونی که دستت بش نمی رسه
اونی که چشمت بهش نمی رسه
اونی که فکرت هم بش نمی رسه
[فامیل دور]

=========================


آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟
فامیل دور: واسه بهار.

از در بسته دزد رد می‌شه ولی از در باز رد نمی‌شه.
وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر می‌کنه یکی هست که در ُ باز

گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر می‌کنه کسی نیست ُ یه عالمه

چیز خوب اون‌تو هست ُ می‌ره سراغ‌شون دیگه.

در باز ُ کسی نمی‌زنه. ولی در بسته رو همه می‌زنند. خود شما به خاطر این‌که

بدونی توی این پسته دربسته چی ئه، می‌شکنیدش. شکسته می‌شه اون در.

دل آدم هم مثل همین پسته می‌مونه.

یه سری از دل‌ها درشون باز ئه. می‌فهمی تو دلش چی ئه. ولی یه سری از دل‌ها

هست که درش بسته‌اس. این‌قدر بسته نگه‌اش می‌دارند که بالاخره یه روز مجبور

می‌شند بشکنند و همه‌چی خراب می‌شه.

آقای مجری: در دل آدم چه‌جوری باز می‌شه؟
فامیل دور: در دل آدم با درد دل ئه که باز می‌شه.

=========================


آقای مجری: درخواست مون رومی تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم.

مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟
پسرخاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم
- نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده
- خودمون بلند می شیم بر می داریم به بقیه هم تعارف می کنیم
- نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده
- می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟
- نه نه� قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده، می تونیم یه کلمه قبلش

بگذاریم. بگیم: �عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟�
- بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم شیرینی می خوای،

بهت می گفتم. بفرمایین بفرمایین.

=========================


آقای مجری: همه بچه ها مسئولیت دارن به بزرگترها کمک کنن.

مسئولیت چیه کلاه قرمزی؟
کلاه قرمزی: محسولیت؟ اینه که از محسولیت شروع میشه، آخرش بدبختیه.

اول می گی محسولیت. می گم مثلا چی؟ می گی دفتر مدادتو جمع کن. می گم چشم.

بعد می گی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن.

بعد محسولیت، آخرش بدبختیه. سلط آبو باید کف درست کنی، بری اونجا رو بشوری.

این شد محسولیت که می گی خوفه.


=========================

[ تست بازیگری ]
+ رامبد جوان : ...در می زنی، من مثلا یه خانومم، درو باز می کنم میگم بله؟...تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده...
* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟
+ هر چی که دارمو ندارم...
* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!
+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...
* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!
+ چرا آخه...؟
* مثلنه دیگه...
+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...
* نمی دونی؟
+ نه
* ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن...خودتم زنده می مونی...
یه ماشین قراضه جای باباتو ننتو خودت به باد رفت!...به درک!

طالبی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ

بخند ...
لبخند زیباترین هدیه خداوند به انسانهاست...

طالبی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:24 ب.ظ

تازه لادن ها پیدا شده اند .......

من اناری می کنم دانه و به دل می گویم:

خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود


(سهراب)


طالبی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:25 ب.ظ

افرادموفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند،بلکه کارها رابگونه ای متفاوت انجام می دهند



شمسی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ

به سلامتی قابلمه که خودشو سیاه میکنه تا مردمو سیر کنه
نه اون کسی که مردمو سیاه میکنه تا خودشو سیر کنه...

آفرین
وای برسیاه کاران!

شمسی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:39 ب.ظ

یکی جزو آرزوهاش نوشته بود :
یه مغازه هست رو شیشه‌ش نوشته " اسنک اسنک کتلت"
کاش پول داشتم مغازه بغلیش رو می خریدم روش مینوشتم "کتلت به گوشم" :))

شمسی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ب.ظ

روز انتقام نزدیکه . . .
یه روز میاد که یخچال میاد در اتاقمونو هی باز میکنه ، هی میبنده . . .

شمسی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی از عارفان بزرگ زمان بودند،
روزی به ایشان گفتند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند:
لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی "خدا " می بیند..

شمسی شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:05 ب.ظ

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود
با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "
و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود
"هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود
"اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!
فریاد زد
ایول!!!!
امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه
ساده زندگی کن

طالبی شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود.

شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا(س)تسلیت باد.
التماس دعا.

شمسی دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ب.ظ

طنز :


فیزیک خیلی آسونتر می شد، اگه به جای سیب خود درخت رو نیوتن افتاده بود



- یکی از شاخص ترین مزیت های سیم کارت های اعتباری اینه که می تونی به بعضیا که حوصله شونو نداری بگی شارژ ندارم



- روانشناسی معکوس : سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه؟ گفت: اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا ... گفتم هاااااااا ! اگه الان می گفتم غذات شوره می گفتی ما اصلا یک ماهه نمک نداریم تو خونه!



- امروز همون روزی هستش که همیشه قراره توش رژیم بگیریم و درس بخونیم و مرتب و منظم بریم سر کلاس درس و سرکار. بعله امروز همون شمبه ننگین است!




- بارندگی ها شروع شد، دوستانی که از مترو استفاده می کنن از فردا لباس و وسایل شنا فراموش نشه



- ولی اینکه با این همه تورم هنوز "رنگارنگ" صد تومنه نشون میده نامردا قبلا چقد گرون می فروختنش!



- من یکی که مشکل مالی ندارم، چون اصلا مالی ندارم که بخوام مشکلشو داشته باشم!





- یه سوالی که منو این روزا خیلی درگیر کرده اینه که واقعا چرا مجریان کودک همشون خاله ان؟ چرا هیچوقت عمه ها مجری برنامه های کودک نمی شن؟
- اینقدر روشنفکرم که بعضی شبا نورش نمی ذاره خانواده راحت بخوابن


- رفیقم تعریف می کرد می گفت یکبار چراغ قرمز رو رد کردم یهو دیدم اونطرف افسر وایساده داره می نویسه. رفتم گفتم جناب سروان ننویس ندیدمت!




- وقتی ناراحتین از 1 تا 10 بشمرین. اگه آروم نشدین تا 20 ادامه بدین، نشد تا 30 و همینجور ادامه بدین تا آروم بشین. من الان به 21666500096871120012 رسیدم



- نقشی که فلفل در تربیت بچه های ایرانی داشته، کتاب تعلیمات اجتماعی نداشته

شمسی دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ب.ظ

ما آدم ها مشکل بینایی داریم، هرکس به ما زیاد نزدیک شود، دیگر دیده نمی شود

شمسی دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:48 ب.ظ

طنز دانشجویی:

مراحل چهارگانه تحقیق در دانشگاه:
Ctrl+A / Ctrl+C / Ctrl+V / Ctrl+P

طالبی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:59 ق.ظ

اگر به دیگران آموختی، ممکن است قدردانت نباشند
اما تو در هر حال آموزنده باش.

آفرین

حسینی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ب.ظ

هرکس بدما به خلق گوید مادیده به بد نمیخراشیم.
مانیکی اوبه خلق گوییم تاهردو دروغ گفته باشیم.

دلم گرفته ازین آدمها.
که ندانسته حرف میزنند.

پایدار باشید سربلند.همانطور که در یاد وخاطرما هستید.

سلام
شما را دقیق به جا نیاوردم.لطفا دقیقتر معرفی کنید.

خیلی ها این گونه اند و این گونه ها معمولاپر مدعایند و لافزن.

طالبی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ق.ظ

این موجود انسانی چه شگفت مخلوقی است!
گاهی در پستی چنان می شود که هیچ جانور کثیفی به او نمی‌رسد،و گاه در عظمت تا آنجا اوج می‌گیرد که در خیال نیز نمی‌گنجد..."
دکتر علی شریعتی
مجموعه آثار 13/ هبوط در کویر

امان از پستی آدمها

طالبی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:38 ق.ظ

همه شبیه هم نیستند!
برف برای دست های یخ زده کودکان روستا
نه زیباست نه رمانتیک!!!

حسینی حقیقی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام
شرمنده استاد.
حواسم نبود حسینی ها زیادند.
مهردخت سادات حسینی حقیقی هستم.
ورودی 88 امیدوارم بجا بیاورید.

استاد خیلی بده آدم بی چشم داشت واسه اطرافیانش تلاش کنه و ...ولی خدا برای ما کافیست.البته اگر به ما پشت نکرده باشد.

درپناه حق.

سلام
بله علاوه بر کلاس شما چند حسینی دیگر هم داریم. خدا ان شاالله زیاد کند.

خوش آمدید.
به هیچ کس نباید اتکا کنید غیر از خدا-در این صورت سورپرایز نمی شوید
خدا از هر کسی به ما مهربانتر است.

شمسی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام

به به خانم مهردخت سادات حسینی حقیقی! خوش آمدید به کلبه ما!

میرحسینی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:41 ق.ظ

معلم برای سفید بودن برگ نقاشی تنبیهش کرد
و همه به او خندیدند...

اما اوخدایی را کشیده بود که همه میگفتند دیدنی نیست...

پس

"بکوشیم تا عظمت در نگاه ما باشد نه در آنچه بدان مینگریم"

میرحسینی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ق.ظ


خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده...

مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ...

آفرین

طالبی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ب.ظ

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر!

شخصیت من چیزیه که "من" هستم اما برخوردِ من بستگی به این داره که "تو" کی هستی...!

آفرین

حسینی حقیقی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:29 ب.ظ

گاهی گمان نمی کنی ولی می شود،

گاهی نمی شود، نمی شود که نمی شود؛

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است،

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود؛

گاهی گدای گدای گدایی و بخت با تو نیست،

گاهی تمام شهر گدای تو می شود...

(دکتر شریعتی)

شمسی دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:27 ب.ظ

بدترین چیز اینه که ، محبت مـــادر رو با "هان" و "چیه؟" جواب بدی…
.
.
بعد زنگ یه غریبه رو ، با "جانم" جواب بدی!

تنها دستان مادرم بوی آرامش میدهد
.
.

شمسی دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ

خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم
تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم
اما...
تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟؟؟

طالبی سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:18 ق.ظ

عجله داشتم تند تند راه میرفتم ،محکم به چیزی خوردم
آدم بود
منتظر بودم بگوید : کوری ؟
دستش را به طرفم دراز کرد ، با من دست داد
انسان بود...

طالبی سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 ق.ظ

ابومحمد بن یحیی که شغل معلمی داشت می گوید:
روزی به علت بیماری و اضطرار نشسته نماز می خواندم،
اتفاقاً از شاگردم خطایی سر زد.
برخاستم تا او را تنبیه کنم.
شاگرد گفت: یاشیخ! برای گناه و تنبیه طفلی چون من، به پا خاستی ، ولی عبادت و اطاعت خدای بزرگ را نشسته انجام می دهی؟!
شرمنده و خجالت زده شدم و با تمام کوچکی اش، درسی بزرگ از او فرا گرفتم

هر دو زیبا بودند.

میرحسینی چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:12 ب.ظ

به نام خدا

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت.

این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر

به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند.

این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد.

شاید برای خیلی از ما این مطلب تکراری باشه ولی فکر کنم تو زندگی خیلی از ما جاش خالی باشه...
______________________

Interview with god
گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.


So you would like to Interview me? "God asked."
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟


If you have the time "I said"
گفتم : اگر وقت داشته باشید.


God smiled
خدا لبخند زد


My time is eternity
وقت من ابدی است.


What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟


What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟


Go answered ....
خدا پاسخ داد ...


That they get bored with childhood.
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند.


They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.


That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.


And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند.


By thinking anxiously about the future. That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند.


They forget the present.
زمان حال فراموش شان می شود.


Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال.


That they live as if they will never die.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد.


And die as if they had never lived.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.


And then I asked ...
بعد پرسیدم ...


As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند؟


God replied with a smile.
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد.


To learn they cannot make anyone love them.
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد.


What they can do is let themselves be loved.
اما می توان محبوب دیگران شد.


learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.


To learn that a rich person is not one who has the most.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.


But is one who needs the least.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد


To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم.


And it takes many years to heal them.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.


To learn to forgive by practicing forgiveness.
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند.


To learn that there are persons who love them dearly.
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.


But simply do not know how to express or show their feelings.
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند.


To learn that two people can look at the same thing and see it differently.
یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.


To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.


They must forgive themselves.
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.


And to learn that I am here.
و یاد بگیرند که من اینجا هستم.

شمسی جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ


قوانین جدید مورفی!


*******

وقتی گوشیت زنگ میخوره و تو نمیخوای جواب بدی،انگار صداش بلندتر میشه!!!

*******

هر وقت یه پسته‌ی سربسته رو دوباره بندازی تو ظرف آجیل هر دفعه دستتو میکنی تو ظرف باید مطمئن باشی همون پسته تو دستته!

*******

تنها کسی که همیشه شیشه رو آب میکنه میذاره تو یخچال تویی و تنها کسی که هر وقت میره سر یخچال آب بخوره شیشه ها خالین، باز هم تویی!

*******

اگه دویست نفر هم تو اتاق باشه فرقی نمی کنه…سوسکِ بالدار صاف بال میزنه میاد میشینه رو سر و لباس تو!

*******

قرار گرفتن تو ترافیک اونم پشت سر کامیون یا وسایل نقلیه سنگین رابطه مستقیم با قیمت ادکلنت داره!

*******

شیر آب سرد فقط تو زمستون آبش یخه و شیر آب گرم فقط تو تابستون آبش جوشه!

*******

از بین نوار زلزله و نوار نفت و گاز و نوار معادن سنگ، که از کشور ما میگذرند، ما فقط تاثیر نوار زلزله رو روی زندگیمون کاملاً حس میکنیم!

*******

موهایی که کف حمام می چسبه محکم تر از موهای سره.

*******

همیشه یه جای کار می‌لنگه که اصلا” جای خوبی نیست …

*******

هر شبی که تصمیم میگیری زود بخوابی که فرداش صبحِ زود بیدار شی‌ ، همون شب از همهٔ شبها دیرتر می‌خوابی!

*******

هیچوقت Time Remaining نصب یه نرم افزار درست از آب در نمی یاد!!

*******

با ارزش ترین چیزها رو می شه توی کیسه ی جارو برقی پیدا کرد

*******

میخوای از خیابون رد بشی .. تا خلوت میشه یه تاکسی فکر می کنه مسافری، میکشه کنار بوق میزنه راهتو می بنده!

*******

اونی که مدال برنز می گیره، خوشحال تر از اونیه که مدال نقره می گیره

*******

کنار هر خونه اى یه سوپر مارکت بزرگ هست که معمولا اون چیز هایى رو که میخوای نداره!

*******

همیشه اون قسمتی از یه سایت که تو باهاش کار داری دیرتر لود میشه

*******

طول مسیر به اندازه ایه که در حالت پیاده ۵ دقیقه طولانی تر از سواره س .. حالا هم در تصمیم گیری دچار تردید میشی هم اگر تصمیم گرفتی با تاکسی بری انقدر دیر تاکسی گیرت میاد که ۵ دقیقه دیرتر از حالت پیاده برسی!!

*******

هر چقدر زیر پتو دست و پا بزنی صاف نمیشه باید حتما بلند شی پهنش کنی تا خواب از سرت بپره

میرحسینی شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ق.ظ

الماس یا حباب؟

الماس را باید به سختی پیدا کرد وآنقدر بر روی آن کار شود تا گوهری چون الماس به وجو آید

حتی اگر خرد هم شود باز هم الماس است وباز هم ارزشمند...

ولی حباب از حرکت آب به وجود می آید تو خالی و پوچ است

لذا با کوچکترین حرکتی از بین رفته و ارزشی ندارد

چه خوب است روح انسان همانند الماس باشد............

طالبی یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 ق.ظ

یاد من باشد که تنهاییم را برای خودم نگه دارم ، و بغض های شبانه ام را برای کسی بازگو نکنم تا ترحم دیگران را با اظهار علاقه اشتباه نگیرم. یاد من باشد که فقط برای سایه ام بنویسم.
صادق هدایت / بوف کور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد