باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
...
...
تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای زاده زیاد نکرده است هیچگه
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
کام یزید داده ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای
بهر خسی که بار درخت شقاوتست
درباغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشردرآورند
.::: محتشم کاشانی :::.
چه کسانی بر روی حجت خدا شمشیر می کشند؟
چه کسانی دعوت می کنند و به مسلخ می فرستند؟ (روانشناسی افراد منظور است)
لقمه حرام با انسان چه می کند؟
حب مقام با انسان چه می کند؟
خسین نمی دانست که کشته می شود؟!
واقعا از ته قلب ایمان داریم که حسین پیروز شد؟
کسی که برای ملک ری له له می زند یا در مقیاس بسیار حقیرتر-برای زندانبانی کوفه(!!!)-واقعا می فهمد شهادت یعنی چه؟ واقعا حسین را و راه حسین را درک می کند؟
من کجای کربلا بودم؟
من کجای کربلا هستم؟
حسیییییییین! چه زجری کشیدی از دست ما. برادرت-پدرت-فرزندانت-رهروانت و تاریخ چه زجری کشیدند و می کشند از دست ما!
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
مرید پیر مغان (امام حسین ع) ام زمن مرنج ای شیخ (یا ابراهیم ع)
چرا که وعده (قربانی فرزند) تو کردی و او به جا آورد
مرید پیر مغان (امام علی ع) ام زمن مرنج ای شیخ (یا حضزت آدم ع)
چرا که وعده (نخوردن گندم) تو کردی و او به جا آورد
آخ که نان جو هم سیر نخورد.
علی جان! حسین جان! ما را ببخشید. ما را ببخشید. خدا ما را ببخش. تاریخ ما را ببخش.
من خودم را به چند می فروختم؟
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
خدایا امدادگر یزید که نمی شدم؟ می شدم؟
به نام خدا
سلام. قسمت نبود!
۱۳ نظر دادم و اشتباهی همه را پاک کردم!
نشود فاش کسی آن چه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
نه! پیدا شدند! همین 13 نظر قبلی اند!
حسین وارث آدم
اکنون شهیدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن را داشتند که ـ وقتی نمیتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بیشرمان ماندیم، صدها سال است که ماندهایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ میگرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.
از دکتر شریعتی
ایضا از دکتر شریعتی:
وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعهات نیستی، هرکجا که میخواهی باشد...
به نام خدا
سلام
سوالی که جواب دادن بهش خیلی سخته.اینقدر میدونم که به ظاهر نیست،خیلی از اونایی که ادعا دارن و فقط جانماز آب میکشن از کسانی هستن که جلوی امام زمان خواهند ایستاد در حالی که الان خیلی راحت خودشون رو از یاران امام میدونن و دیگران رو به هر بهانه ای مورد سرزنش قرار میدن و آبروی مردم رو به بازی می گیرن،به قول همون گروه فریاد اهلی کردن دل میزنن در حالی که ذره ای خلق و خوی مولا علی رو ندارن. و صادقانه میگم نمیدونم کجا می ایستادم.تا در موقعیت قرار نگیریم نمیشه مطمئن گفت که چه میکردیم.
سلام. آفرین!
سلام
عزاداریها قبول
همین اجابت جمله بالا شاید بهترین جواب 13 سوال ابتدا باشه.
....
یادمه یه بنده خدایی عادت کرده بود به زندگی پر از تجمل و آسایش (البته قطعا از نظر مادیش)
و مدام دم از امام زمان و "نیومدن"ایشون(که این تعبییر آزار دهنده است چرا که به رفتن خودمون فکری نمیکنیم ) صحبت میکرد.
اهل دلی بهش گفت تو که انقد شیفته امام عصری_عج_ اگه بیان و بگن هیچ کدوم از مایملکت مال خودت نیست حاضری بگذری؟
راستش من هم کپ کردم و این سوالو از خودم پرسیدم در مورد همه روزیهای مادی که فعلا در دست دارم....
سلام. خوش آمدید.
کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛
می توان همیشه ، تاریخ را سیراب کرد ...
مطالب سال گذشته وبلاگمو که میخوندم یادم افتاد بعد از .... نهایتا به این نتیجه رسیدم
دو راه بیشتر نداریم
یا باید بمیریم
یا .....(جور دیگه ای بمیریم چون سخخخخخخخخخخختتتتتتتته بگم :"شهید")
دیشب خیلی ها راحت خوابیدند.
از عصر ایران
تأملات امروزی در نسبت ما و عاشورا
از روزگار علی(ع) و حسین(ع) تا عصر شبکه های اجتماعی
اگر حسین(ع) در عصر اینترنت بود و "هل من ناصر ینصرنی" را در فضای مدرن امروز منتشر می کرد، حتماً هزاران هزار نفر آن را لایک می کردند، هزاران بار این پیام به اشتراک گذاشته می شد و پیامش سایت به سایت و گوشی به گوشی می چرخید ولی چند نفر جان شان در در دست می گرفتند و خود را قربانی راه حسین(ع) می کردند؟
- حسین(ع) ، بلندبخت تر از پدر نازنین اش بود. او یاران اندکی داشت، تنها 72 تن؛ اما همه یارانش "یار" بودند. علی(ع) اما بسیار بیش از این ها سرباز در رکاب داشت اما سره و ناسره ، نامطمئن!
علی(ع)، بیش از فرزندش رنج کشید، یاران "نایار" پیرش کردند.
- حسین(ع) را کسانی کشتند که قبل از طلوع خورشید عاشورا، دو رکعت نماز صبح خوانده بودند قربة الی الله ؛ "والضآلین" اش را هم خوب کشیده بودند.
علی(ع) را هم ابن ملجم در حالی فرق شکافت که وضو داشت و پیشانی اش از فرط عبادت پینه بسته بود.
قاتلان حسین(ع) ایمان داشتند که او از دین خارج شده است و علی(ع) را به جرم گردن ننهادن به حکم خدا به خون غلتاندند!
هر که عقل و خرد خویش در اختیار دستگاه تبلیغاتی ستم بگذارد، دیر نخواهد پایید که حق را باطل و باطل را حق ببیند... و چه هنرمندانه جباران تاریخ، دینداران ساده اندیش را سربازان بی جیره و مواجب خویش قرار داده اند و این قصه سر دراز دارد و مگر نه این است که امروز هم با پرچم سیاهی که نام رسول خدا(ص) بر آن است "دولت اسلامی" تشکیل داده اند و در عراق و شام، هر روز سر می برند؟!
- شبکه های اجتماعی پر از علامت هایی که به "لایک" معروف اند. اگر ماجرای تهیدستی که محتاج نان شب است را روایت کنند، هزاران هزار نفر آن را لایک می کنند و آسوده خاطر از این که به وظیفه انسانی شان عمل کرده اند(!) سر بر بالین می گذارند. خیلی ها هم ایثار بیشتری می کنند و مطلب را به اشتراک می گذارند و شاید هم نظری زیرش بنویسند؛ نور علی نور!
اما کم هستند کسانی که از کارهای بی هزینه عبور می کنند و در فضایی خارج از فضای مجازی، دست نیازمند را می گیرند و گرهی باز می کنند و اشکی پاک.
ماجرای حسین(ع) و ما نیز همین است.خیلی هایمان برایش سینه می زنیم، در هیأت هایش شرکت می کنیم، علم های سرخ و سیاه بر در خانه هایمان می زنیم، پای روضه اش اشک می ریزیم و غذای نذری حسینیه محله مان را به نیت شفا و تبرک می خوریم و آنگاه، با این تصور که بهترین هستیم، راهی خانه هایمان می شویم.
اما صبح فردا، حسینی بودن را فراموش می کنیم، اگر در مسندی هستیم که قدرتی در دست ماست، ستم می کنیم، از کار کارمندی و کارگری مان می زنیم، انصاف را در داد و ستدهای مان زیر پا می گذاریم، دین خدا را دکان خود می کنیم، آبروی دیگران را به راحتی آب خوردن می بریم، آسان دل می شکنیم، حقوق دیگران را نادیده می گیریم و ... .
اگر حسین(ع) در عصر اینترنت بود و "هل من ناصر ینصرنی" را در فضای مدرن امروز منتشر می کرد، حتماً هزاران هزار نفر آن را لایک می کردند، هزاران بار این پیام به اشتراک گذاشته می شد و پیامش سایت به سایت و گوشی به گوشی می چرخید ولی چند نفر جان شان در در دست می گرفتند و خود را قربانی راه حسین(ع) می کردند؟
آیا همه آنان که این روزها سینه زدند، در برابر جور و برای راه حسین(ع) هم حاضرند سینه سپر کنند؟ لایک کردن و سینه زدن چه آسان ولی مرد عمل بودن کار عبّاس و عبداللّه و قاسم و حرّ و حبیب بن مظاهر است و کار آنان که در 8 سال دفاع مقدس، لباس سیاه کندند و لباس رزم پوشیدند و به هل من ناصر حسین، لبّیک گفتند ، بی هیچ استخاره ای.
خیلی از ما ، مهم ترین کاری که عرضه اش را داریم ، لایک زدن و سینه زدن است و بس.
- بسیاری از آنان که در دربار معاویه بودند یا یزید را امیرالمؤمنین می خواندند یا در لشکر عبیدالله بن زیاد جنگیدند، اگر از همان مواهب مادی در بارگاه علی(ع) و حسین(ع) بهره مند می شدند، می توانستند در این سوی جبهه باشند، کما این که در عصر رسول خدا(ص) که حکومت حجاز یکسره در دست ایشان بود، خدمت رسول(ص) می کردند و در صف اول نماز به ایشان اقتدا.
اینان، نه بندگان خدا و مطیعان رسول و اولی الامر، که دلبستگان مال و مقام بودند و بعد از رحلت پیامبر(ص)، بو کشیدند که قدرت و ثروت در کدام سو هست و بدان سمت روانه شدند. بسیاری از آن اصحاب در برابر علی(ع) و فرزندانش ایستادند و شمشیر کشیدند.
امروز نیز همان ماجرا در سبک و سیاقی دیگر ادامه دارد. بسیاری از آنانی که دم از دین و اولی الامر و اسلام و ارزش هایش می زنند، نه دل در گرو دین دارند و نه تعلق خاطری به ارزش ها. بسیاری شان نیز چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند؛ اما چه کنند که نان و نام در این است؟
بر اینان حرجی نیست که امروز در رکاب نظام اسلامی باشند و فردا اگر نان و نام در سویی دیگر باشد، همه شعارهایشان را زیر پا بگذارند و هروله کنان بدان سمت دیگر بروند.
مشخص ترین شاخصه شان هم این است که جز خود و همپالگی هاشان، کسی را نه مؤمن به دین خدا می دانند و نه دلسوز دین و میهن.
درست مانند خوارج که حتی ولی خدا را نیز خارج از دین خدا می شمردند چه برسد به افراد عادی و چه برسد به کسانی که نقدی بر ایشان داشتند.
خوارج امروزی اما، از سرگذشت تلخ خوارج دوران علی(ع) درس گرفته اند و به جای آن که صف جدا کنند و تار و مار شوند، در صف یاران دین مانده اند تا هم بهتر بتوانند مؤمنان واقعی را به هزار انگ و تهمت تضعیف کنند و هم از مواهب حضور در قدرت بهره مند شوند.
عباس(س) وقتی با لب های تشنه به رود پر آب فرات رسید، قطره ای آب نخورد و مشک را برای خیمه نشینان حرم حسین(ع) پر کرد و اینک بسیاری از مدعیان، حتی با شکم های پر نیز از رودخانه بیت المال چشم نمی پوشند!
در روز عاشورا ، حق و باطل کاملاً مشخص بودند. می شد باطل را به چشم دید و حق را به گوش شنید و لمس کرد. هنگامی که علی(ع) در برابر دشمنان لشکر می آراست هم می شد فهمید که حق این سوست و باطل آن سو.
اینک اما نظام اسلامیِ بر آمده از دل جهاد حسینیان، درگیر منافقانی است که دم از اصول می زنند و این و آن را تکفیر می کنند و معلوم نیست سر کدام بزنگاه، قالب تهی و چهره نمایان خواهند کرد تا کار صیانت از خون شهیدان، باز به دست وارثان بی نام و نشان و بی ادعای عاشورا بیفتد و هل من ناصر حسین(ع) را بی هیچ چشمداشتی لبیک بگویند.
جعفر محمدی - عصرایران
زورگویی و زور پذیری نشانه قاتلان حسین است!
زور گو و زور پذیر نباشیم.
با سلام خدمت شما استاد ارجمند
مطالب کامنت ها واقعا انسان را به فکر فرو میبرند.سپاس از مطالب ارزنده وعالیتون. سخنان دکتر شریعتی "حسین وارث آدم
اکنون شهیدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما ......." خیلی زیبا بود.
سرفراز و موید باشد
سلام. ممنون شما لطف دارید. به زیست ها(!) سلام برسانید.
زورگویی و زور پذیری نشانه قاتلان حسین است!
زور گو و زور پذیر نباشیم.
.
اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید! ( امام حسین ع )
.
سپاس
از همگی
آه که آزاده بودن چقدر سخت است! آه.
به نام خدا
سلام
نوشته ی من نیست جایی خوندم.
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: حسین
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش کشته میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
*
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر میٔبرد.
بی آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که میخواهد میرسد
*
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز8محرّم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما،
هم دنیا را میخواهد هم اخرت.
هم میخواهد حسین را راضی کند هم یزید را.
هم اماراتِ کوفه را میخواهد،هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد،نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
*
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین شدن را داریم،نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما
در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...
قابل تامل بود.
به نام خدا
با سلام و آرزوس سلامتی
دلم هوای صندوقچه عزیز رو کرده بود، به یه نتیجه ای رسیدم و اونم اینه که باید توفیق داشت تا توی اینجا حضور داشته باشی.
13 نظر ابتدایی صندوقچه بدجوری تکونم داد.خیلی ممنون استاد.
من کجای کربلا بودم؟
من کجای کربلا هستم؟
واقعا توی شرایطی که باید از منافعمون مثل مقام و ثروت و زن و بچه بگذریم چه انتخابی می کنیم؟؟
واقعا الان ما توی کدام جبهه هستیم؟ جبهه امام (حضرت مهدی (عج)) یا جبهه کفار؟!!
جدا امام غریبمون چقدر تنهان.یعنی یار ها هنوز 313 نفر نشدن؟!!!
یا علی
?!
به نام خداوند رحیم
حسینبنثُویر میگوید: امام صادق(ع) فرمودند:
اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على(ع) باشد. اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمى که برمى دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید.
تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى دهد.
تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى فرماید.
تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته اى نزد او آمده و مى گوید:
رسول خدا(ص) به تو سلام می رساند و به خطاب به تو مى فرماید:
از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته ات آمرزیده شد.
منبع: وبلاگ اربعین
به نام خدا
سلام و عرض ادب
خداحافظ دنیا. اسم مجموعه عکس هایست که در زیر براتون آدرسش رو میزارم. امیدوارم که آماده سفر باشیم
http://hoseinkamshad.ir/collection-cat/20/
سلام
از الف:
۱۰۰ سخن پرمحتوا از زبان امام حسن (ع)
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۰
باشگاه خبرنگاران: به درستى که پر دیدترین دیدهها آن است که در خیر نفوذ کند ، و شنواترین گوشها آن است که تذکرى را بشنود و از آن سود برد ، سالمترین دلها آن است که از شبهها پاک باشد .
۱. از آن حضرت سؤال شد : زهد چیست ؟ فرمود : رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنیا .
(تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۲. از آن حضرت سؤال شد : مروت چیست ؟ فرمود : حفظ دین ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم .
(تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۳. از آن حضرت سؤال شد : کرم چیست ؟ فرمود : بخشش پیش از خواهش و اطعام در قحطى .
(تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۴. از آن حضرت سؤال شد بخل چیست ؟ فرمود : آنچه در کف دارى شرف بدانى ، و آنچه انفاق کنى تلف شمارى .
(تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۵. از آن حضرت سؤال شد : بى نیازى چیست ؟ فرمود : رضایت نفس به آنچه برایش قسمت شده ، هر چند کم باشد .
(تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۶ . از آن حضرت سؤال شد : فقر چیست ؟ فرمود : حرص به هر چیز .
(تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۷. از آن حضرت سؤال شد : شرف چیست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسایگان .
(تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۸. از آن حضرت سؤال شد : پستى و ناکسى چیست ؟ فرمود : به خود رسیدن و بىاعتنایى به همسر .
(تحف العقول ، ص ۲۲۸)
۹. پناهنده به خدا آسوده و محفوخ است ، و دشمنش ترسان و بىیاور
(تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۰. از خدا بر حذر باشید با زیادى یاد او ، و از خدا بترسید به وسیله تقوى ، و به خدا نزدیک شوید با طاعت ، به درستى که او نزدیک است و پاسخگو .
(تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۱. بزرگى کسانى که عظمت خدا را دانستند این است که تواضع کنند ، و عزت آنها که جلال خدا را شناختند این است که برایش زبونى کنند ، و سلامت آنها که دانستند خدا چه قدرتى دارد این است که به او تسلیم شوند .
(تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۱۲. بدانید که خدا شما را بیهوده نیافریده و سر خود رها نکرده ، مدت عمر شما را معین کرده ، و روزى شما را میانتان قسمت کرده ، تا هر خردمندى اندازه خود را بداند و بفهمد که هر چه برایش مقدر است به او مىرسد ، و هر چه از او نیست به او نخواهد رسید ، خدا خرج دنیاى شما را کفایت کرده و شما را براى پرستش فراغت بخشیده و به شکرگزارى تشویق کرده ، و ذکر و نماز را بر شما واجب کرده و تقوى را به شما سفارش کرده ، و آن را نهایت رضایتمندى خود مقرر ساخته .
(تحف العقول ، ص ۲۳۴)
۱۳. اى بندگان خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که هر کس از خدا بپرهیزد ، خداوند او را به خوبى از فتنهها و آزمایشها برآورد و در کارش موفق سازد و راه حق را برایش آماده کند .
(تحف العقول ، ص ۲۳۴)
۱۴. هیچ مردمى با هم مشورت نکند مگر اینکه به درستى هدایت شوند .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۵. پستى و ناکسى این است که شکر نعمت نکنى .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۶. در طلب مانند شخص پیروز مکوش ، و مانند کسى که تسلیم شده به قدر اعتماد نکن چون به دنبال کسب و روزى رفتن سنت است ، و میانهروى در طلب روزى از عفت است ، و عفت مانع روزى نیست ، و حرص موجب زیادى رزق نیست . به درستى که روزى قسمت شده و حرص زدن ، موجب گناه مىشود .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۷. انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتى وعده مىدهد زیر بار مسؤولیت مىرود ، و تا به وعدهاش عمل نکند رها نخواهد شد .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۱۸. آن کس که بر حسن اختیار خداوند توکل و اعتماد کند ( و به قضا و قدر الهى خوشنود باشد ) آرزو نمىکند در غیر حالى باشد که خداوند برایش اختیار کرده است .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۱۹. خیرى که هیچ شرى در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت و ناگوار است .
(تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۲۰. آن حضرت - علیه السلام - به مردى که از بیمارى شفا یافته بود ، فرمود : خدا یادت کرد پس یادش کن ، و از تو گذشت پس شکرش کن .
(تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۲۱. هر کس که پیوسته به مسجد رود یکى از این هشت فایده نصیبش شود :
آیه محکمه ، دستیابى به برادرى سودمند ، دانشى تازه ، رحمتى مورد انتظار ، سخنى که او را به راه راست کشد یا او را از هلاکت برهاند ، ترک گناهان از شرم مردم و ترس از خدا .
(تحف العقول ، ص ۲۳۸)
۲۲. به درستى که پر دیدترین دیدهها آن است که در خیر نفوذ کند ، و شنواترین گوشها آن است که تذکرى را بشنود و از آن سود برد ، سالمترین دلها آن است که از شبهها پاک باشد .
(تحف العقول ، ص ۲۳۸)
۲۳. مردى به امام حسن - علیه السلام - عرض کرد : دخترى دارم ، به نظر شما با چه کسى وصلت کنم . فرمود : با کسى که متقى و باایمان باشد .
چون اگر او را دوست بدارد ، مورد احترامش قرار مىدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نمىکند .
(مستظرف ، ج ۲ ، ص ۲۱۸)
۲۴. به درستى که نعمت دنیا پایدار نیست ، نه از آسیبش آسودگى هست ، و نه از بدیهایش جلوگیرى ، فریبى است حایل سعادت ، و تکیه گاهى است خمیده .
(تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۵. اى بندگان خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان متوجه شوید ، و به وسیله نعمتها از نافرمانى خدا باز ایستید ، و از پندها سود برید .
(تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۶. به درستى که خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسیله طاعتش به رضاى او سبقت گیرند .
(تحف العقول ، ص ۲۳۹)
۲۷. به خدا سوگند اگر پرده برگیرند ، معلوم مىشود که نیکوکار مشغول کار نیک خود است و بدکار گرفتار بدکردارى خود .
(تحف العقول ، ص ۲۴۰)
۲۸. اى پسرم با هیچکس برادرى مکن تا بدانى کجا مىرود و از کجا مىآید و چه ریشهاى دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط گذشت از لغزش و کمک در تنگى .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۲۹. از آن حضرت سؤال شد : ترس چیست ؟ فرمود : دلیرى بر دوست و گریز از دشمن .
(تحف العقول ، ص ۲۲۷)
۳۰. ننگ کشیدن آسانتر از دوزخ رفتن است .
(تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۳۱. سفاهت ، به پستى گراییدن و با گمراهان نشستن است .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۳۲. آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نیکوکارش فرمود : از همه مردم در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگوارى او در نظر من کوچکى دنیا در چشم او بود ، جهل و نادانى بر او تسلط نداشت ، اقدام نمىکرد مگر بعد از اطمینان به سودمند بودن آن . نه شکایتى داشت و نه خشم و دلتنگى .
بیشتر عمرش خاموش بود ، و چون لب به سخن مىگشود بر همه گویندهها چیره بود ، ضعیف و ناتوان مىنمود ، اما هنگام نبرد شیرى درنده بود . چون با دانشمندان مىنشست به شنیدن شیفتهتر بود تا گفتن .
به هنگام ضرورت سخن ، سکوت خود را مىشکست . نمىگفت آنچه را عمل نمىکرد و عمل مىکرد آنچه را نمىگفت ، چون در برابر دو کار قرار مىگرفت که نمىدانست کدام خداپسندانهتر است آن را در نظر مىگرفت که پسند نفسش نبود ، هیچکس را به خاطر کارى که مىتوان از آن عذرى آورد سرزنش نمىکرد .
(تحف العقول ، ص ۲۳۷)
۳۳. کسى که عقل ندارد ادب ندارد ، و کسى که همت ندارد مروت ندارد ، و کسى که دین ندارد حیا ندارد . و خردمندى موجب معاشرت نیکو با مردم است ، و به وسیله عقل سعادت هر دو عالم به دست مىآید .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۳۴. تعجب مىکنم از کسانیکه در غذاى جسم خود فکر مىکنند ولى در امور معنوى و غذاى جان خویش تفکر نمىکنند. شکم را از طعام مضر حفظ مىکنند ولى در روح و روان خویش افکار پلید و پستى را وارد مىکنند .
(بحار الانوار، ج ۱ ، ص ۲۱۸)
۳۵. حضرت مجتبى - علیه الاسلام - بهترین جامههاى خود را در موقع نماز مىپوشید ، کسانى از آن حضرت سبب این کار را سؤال کردند ، در جواب فرمود : خداند جمیل است و جمال و زیبایى را دوست دارد به این جهت خود را در پیشگاه الهى زینت مىکنم ، خداوند امر فرموده که با زینتهاى خود در مساجد حاضر شوید .
(تفسیر عیاشى ، ج ۲ ، ص ۱۴)
۳۶. تنها چیزى که در این دنیاى فانى ، باقى مىماند قرآن است ، پس قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید ، تا به راه راست و مستقیم هدایت شوید .
همانا محق ترین مردم به قرآن کسانى هستند که بدان عمل کنند اگر چه آن را حفظ نکرده باشند ، و دورترین افراد از قرآن کسانى هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه قارى و خواننده آن باشند .
(ارشاد القلوب ، ص ۱۰۲)
۳۷. اى مردم هر کس براى خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنماى خود قرار دهد به راهى که درستتر و استوارتر است هدایت مىشود و خداوند او را براى آگاهى و هوشیارى توفیق داده و به عاقبت خوش کمک کرده است.
(تحف العقول ، ص ۲۲۹)
۳۸. پرسش صحیح نیمى از علم است ، و مدارا کردن با مردم نیمى از عقل است ، و اقتصاد و اعتدال در زندگى نیمى از مخارج است .
(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج ۱۸ ، ص ۱۰۸)
۳۹. بیشترین زیرکى ، ترس از خدا و پرهیزکارى است و بیشترین نادانى ، عیاشى و شهوترانى است .
(حلیه الاولیاء ، ج ۲ ، ص ۳۷)
۴۰. مادرم فاطمه ( س ) را دیدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و رکوع و سجود بود و شنیدم که براى مؤمنین دعا مىکرد و اسامى آنان را ذکر مىنمود و براى آنان بسیار دعا مىکرد ولى براى خودش دعا نکرد ، پس به او عرض کردم : مادر چرا همان طور که براى دیگران دعا کردى براى خودت دعا نکردى ، فرمودند : پسرم ، اول همسایه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را .
(بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۸۱)
۴۱. رسول خدا ( ص ) فرمود : محبت و دوستى ما اهل بیت را اختیار کنید ، چون هر کس خدا را در حالى ملاقات کند که ما اهل بیت را دوست داشته باشد ، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود .
(محاسن ، ص ۶۱)
۴۲. اى مردم ! از جدم پیامبر خدا شنیدم که مىفرمود : من شهر علم و دانشم و على ( ع ) دروازه آن است ، آیا از غیر دروازه وارد شهر مىشوند ؟
(امالى صدوق ، ص ۲۰۷)
۴۳. شخصى به امام حسن - علیه السلام - عرض کرد : اى پسر پیامبر خدا چرا ما از مرگ اکراه داریم و آن را دوست نداریم ؟ حضرت فرمود : چون شما آخرت خود را خراب و دنیایتان را آباد کردهاید ، بنابراین انتقال از عمران و آبادانى به خرابى و ویرانى را دوست ندارید .
(بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۱۰)
۴۴. سوگند به خداوند ! هر کس ما را دوست داشته باشد ، اگر چه در دورترین نقاط مانند دیلم اسیر باشد ، دوستى ما براى او مفید است . همانا محبت ما گناهان فرزندان آدم را از بین مىبرد ، همانطور که باد برگ درختان را مىریزد .
(بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۴)
۴۵. بیشتر اهل کوفه به معاویه نوشتند : ما با تو هستیم ، اگر مىخواهى ما حسن ( ع ) را دستگیر مىکنیم و پیش تو مىفرستیم . بعد خیمه امام حسن ( ع ) را غارت کرده و آن حضرت را مجروح کردند .
پس امامحسن ( ع ) به معاویه نوشت : همانا این امر ( حکومت ) و جانشینى پیامبر از آن من و اهل بیت من است و براى تو و اهل بیت تو حرام است ، من این مطلب را از رسول خدا شنیدم .
سوگند به خداوند ، اگر یارانى شکیبا و آگاه به حق خویش مىیافتم ، تسلیم تو نمىشدم و آنچه را مىخواستى به تو نمىدادم .
(بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۴۵)
۴۶. اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانى که خدا را از روى خلوص عبادت مىکند بخورانم ، باز احساس مىکنم که در حق او کوتاهى کردهام .
و اگر از استفاده کردن کافر از دنیا جلوگیرى کنم تا به آن اندازه که جانش از شدت گرسنگى و تشنگى به لب برسد ، آنگاه جرعهاى آب به او بدهم ، خود را اسرافکار مىپندارم .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج ۱ ، ص ۳۵۰)
۴۷. والاترین مقام نزد خداوند ، از آن کسى است که بیشتر از همه به حقوق مردم آشنا باشد و در اداى آن حقوق ، بیشتر از همه کوشا باشد . و کسى که در برابر برادران دینى خود تواضع کند ، خداوند او را از صدیقین و شیعیان امیرالمؤمنین - علیه السلام - قرار مىدهد .
(حیاة امام حسن بن على ، ج ۱ ، ص ۳۱۹)
۴۸. پیامبر خدا ( ص ) فرمود : هیچ بندهاى حقیقتا مؤمن نیست مگر اینکه نفس خود را شدیدتر از محاسبه بین دو شریک و یا محاسبه مولا از بنده خود مورد محاسبه قرار دهد .
(بحار الانوار ، ج ۷۰ ، ص ۷۲)
۴۹. پیامبر خدا ( ص ) فرموده است : یکى از موجبات آمرزش گناهان ، مسرور کردن برادران دینى است .
(مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج ۸ ، ص ۱۹۳)
۵۰. دنیا محل گرفتارى و آزمایش است و هر چه در آن است رو به زوال و نابودى مىباشد ، و خداوند ما را از احوال دنیا آگاه کرده است تا عبرت گیریم ، و به ما وعده عذاب داده تا بعد از آن ، حجتى بر خدا نداشته باشیم . پس در این دنیاى فانى زهد بورزید و به آنچه باقى و پایدار است رغبت داشته باشید و در خفا و آشکار از خدا بترسید .
(توحید صدوق ، ص ۳۷۸)
۵۱. هنگامى که مستحبات به واجبات ضرر برسانند ، آنها را ترک کنید .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۵۲. سه چیز مردم را هلاک مىکند : تکبر ، حرص و حسد . چون تکبر دین انسان را از بین مىبرد و شیطان هم به واسطه تکبر ملعون و منفور شد ، و حرص دشمن نفس انسان است و حضرت آدم به سبب حرص از بهشت رانده شد ، و حسد راهبر بدى و بدبختى است و به سبب حسد قابیل برادرش هابیل را کشت .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۳. علم و دانش خود را به مردم یاد بده و علم دیگران را یاد بگیر تا بدین وسیله هم علم خود را محکم و استوار کنى و هم آنچه نمىدانى بیاموزى .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۴. فقط به دیدار کسى برو که یا به عطا و بخشش او امیدوار باشى و از قدرت او بترسى ، یا از علم او استفاده کنى ، یا به برکت دعاى او امیدوار باشى ، و یا از خویشان تو باشد .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۵. ظالمى شبیهتر از حسود به مظلوم ندیدهام .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۶. آنچه از امور دنیوى را که طلب کردى ولى به دست نیاوردى ، فراموش کن .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۵۷. هر کس را که خداوند توفیق دعا کردن بدهد ، باب اجابت را برایش باز مىکند و هر کس را که توفیق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را برایش باز مىکند و هر کس را که توفیق شکرگزارى دهد ، باب افزایش نعمتها را برایش باز مىکند .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۵۸. به امام مجتبى - علیه السلام - عرض شد : اى پسر پیامبر خدا در چه حالى هستى ؟
فرمود : خدایى دارم که بر من مسلط است ، و آتش جهنم در پیش روى من است ، و مرگ مرا مىخواند ، و حساب آخرت مرا احاطه کرده است ، و در قید و بند اعمالم هستم ، نمىتوانم آنچه را که دوست دارم به دست آورم و آنچه را دوست ندارم از خود دور کنم چون انجام امور به دست دیگرى است .
اگر بخواهد ، مرا عذاب مىکند و اگر بخواهد ، مرا مىبخشد . پس کدام فقیر و محتاجى است که محتاج تر از من باشد ؟
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۵۹. وعده دادن آفت کرم و بخشش است ، و چاره آن انجام و اتمام بخشش است .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۰. براى مجازات در خطاها و لغزشها عجله نکن ، و بین خطا و مجازات براى عذرخواهى فرصتى باقى بگذار .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۱. مصیبتها و ناملایمات کلیدهاى پاداش و ثواب هستند .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۲. نعمت ، امتحان و آزمایش الهى است . پس اگر شکر کردى ، نعمت است و اگر ناسپاسى کردى ، به غضب و خشم الهى تبدیل مىشود.
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۶۳. از بهره زبانت همان مقدار براى تو کفایت مىکند که راه هدایتت را از گمراهى روشن کند .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۴)
۶۴. از تفکر و تعقل غافل نشوید ، زیرا تفکر حیات بخش قلب آگاه و کلید درهاى حکمت است .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۶۵. اى پسر آدم ، از زمانى که از مادر زاییده شدى مشغول نابود کردن عمر خود بودهاى ، پس از باقىمانده عمر خود براى آینده ( عالم آخرت ) ذخیره کن ، به درستى که مؤمن از این دنیا زاد و توشه برمىگیرد و کافر خوشگذارنى مىکند .
و بعد این آیه را تلاوت فرمودند : " و زاد و توشه برگیرید ، به درستى که بهترین توشه تقوى است " .
(کشف الغمه ، ج ۱ ، ص ۵۷۲)
۶۶. آماده سفر آخرت شو و قبل از فرارسیدن مرگ زاد و توشه خود را فراهم کن ، و بدان که تو در حالى دنیا را مىطلبى که مرگ ، تو را مىطلبد ، و امروز غم و اندوه فردا را نداشته باش ، و بدان که هر چه از مال دنیا بیشتر از غذا و خوراک خود به دست آوردى در حقیقت آن را براى دیگران ذخیره کردهاى ، و بدان که اموال حلال دنیا مورد محاسبه قرار خواهد گرفت و اموال حرام دنیا عقاب و مجازات دارد و در اموال شبهناک و مشکوک سرزنش هست .
پس دنیا را مانند مردارى فرض کن و آن مقدار از آن برگیر که تو را کفایت کند ، پس اگر حلال باشد تو زهد ورزیدهاى و اگر حرام باشد گناهى مرتکب نشدهاى چون به مقدار اضطرار و ناچارى استفاده کردهاى آنچنان که از مردار به هنگام ناچارى استفاده مىشود ، و اگر در آن عتاب و سرزنش باشد ، سرزنشى کم و آسان خواهد بود .
(بحار الانوار ، ج ، ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۷. براى دنیایت آنچنان رفتار کن که گویا براى همیشه زندهاى ، و براى آخرتت چنان رفتار کن که گویا فردا خواهى مرد .
(بحار الانوار ، ج ، ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۸. اگر به خاطر نیازى مجبور شدى با مردى دوست و همنشین شوى ، پس با کسى دوست شو که وقتى با او همنشینى مىکنى ، موجب زینت تو باشد و هنگامى که به او خدمتى کردى ، از تو حمایت کند و هنگامى که از او در خواست کمک کردى ، تو را یارى کند و اگر سخنى گفتى ، سخن تو را تصدیق کند و اگر حمله کردى ، هجوم تو را قوت بخشد و اگر چیزى طلب کردى ، تو را یارى کند و اگر نقصى از تو آشکار شد ، آن را بپوشاند و اگر نیکى از تو دید ، آن را به حساب آورد .
(بحار الانوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۳۹)
۶۹. هر کس قرآن بخواند ، یک دعاى مستجاب براى او مىباشد که یا فورا اجابت مىشود و یا با تأخیر .
(بحار الانوار ، ج ۹۲ ، ص ۲۰۴)
۷۰. امام حسن ( ع ) : پیامبر خدا فرموده است : هر کس آیة الکرسى را بعد از نماز واجب بخواند ، تا نماز بعد در پناه و حفاطت خداست .
(مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج ۱۰ ، ص ۱۰۲)
۷۱. هر روزهدارى هنگام افطار یک دعاى اجابت شده دارد . پس در اولین لقمه افطار بگو : به نام خدا ، اى خدایى که آمرزش تو فراگیر و وسیع است ، مرا ببخش .
(اقبال الاعمال ، ص ۱۱۶)
۷۲. امام حسن ( ع ) : پیامبر خدا فرموده است : کسى که بعد از خواندن نماز صبح در همان محل بنشیند و مشغول ذکر خدا شود تا خورشید طلوع کند ، براى او پرده و مانعى از آتش عذاب الهى خواهد بود .
(تیسیر المطالب ، ص ۳۵۰)
۷۳. به درستى که هر کس طالب عبادت باشد ، خود را براى آن آراسته و پاک مىکند .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۷۴. سزاوار مرد روزهدار این است که ریشش را رنگ کرده و لباسش را خوشبو کند ، و سزاوار زن روزهدار این است که موى سرش را شانه کرده و لباسش را خوشبو کند .
(الخصال ، ص ۶۱)
۷۵. از پدرم شنیدم که پیامبر خدا فرموده است : هر کس در قضاى حاجت برادر دینى خود کوشش کند ، مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالى که روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد .
(الفقیه ، ج ۲ ، ص ۱۸۹)
۷۶. زکات دادن هرگز موجب کم شدن مال نمىشود.
(دعائم الاسلام ، ج ۱ ، ص ۲۴۶ - ۲۶۴)
۷۷. از پروردگارم شرم مىکنم از اینکه ملاقات کنم او را و حال آنکه من پیاده به زیارت خانه او نرفته باشم .
(حلیة الاولیاء ، ج ۲ ، ص ۳۷)
۷۸. به حضرت عرض شد چرا شما هرگز نیازمندى را ناامید بر نمىگردانید ، اگر چه سوار بر شتر باشید ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نیازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالى که نیازمند هستم ، نیازمندان را ناامید کنم .
عادت خداوند این است که نعمتهایش را بر من ارزانى بدارد و عادت من هم این است که نعمتهایش را به بندگانش عطا کنم ، و مىترسم که اگر از این عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد .
(نور الابصار ، ص ۱۲۳ - کنز المدفون ، ص ۴۳۴)
۷۹. وقتى یکى از شما دوستش را ملاقات مىکند ، باید جاى نور در پیشانى او را ببوسد .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۰)
۸۰. آنکس که مرگش فرا رسیده ، مهلت مىطلبد تا گذشته را جبران کند و آنکس که مرگش فرا نرسیده و براى عمل صالح فرصت دارد ، امروز و فردا مىکند .
(تحف العقول ، ص ۲۳۶)
۸۱. اى کسانى که اهل خوشگذرانى و لذات دنیا هستید ، بدانید که این لذات باقى ماندنى نیست ، و مغرور شدن به سایهاى که زوال پذیر است ، حماقت است .
(اعلام الدین ، ص ۲۴۱)
۸۲. بیشترین عفو و بخشش کریم وقتى است که خطاکار نتواند براى خطاى خود عذرى بیاورد .
(اعلام الدین ، ص ۲۹۷)
۸۳. کسى که خدا را بشناسد ، او را دوست مىدارد و کسى که دنیا را بشناسد ، در آن زهد مىورزد . و شخص مؤمن عمل لهو و بیهوده انجام نمىدهد مگر وقتى که غافل مىشود ، و هنگامى که متوجه کار بیهوده خود شد ، محزون مىگردد .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج ۱ ، ص ۵۲)
۸۴. کسى که بندگى خدا کند ، خداوند همه چیز را بنده او مىکند .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج ۲ ، ص ۱۰۸)
۸۵. کسى که کارهاى نیک خود را مىشمارد ، احسان و کرامتش را از بین مىبرد .
(بحار الانوار ، ج ۷۴ ، ص ۴۱۷)
۸۶. از آن حضرت در باره سکوت سؤال شد ، فرمود : سکوت پرده نادانى و زینت آبرو و عزت است و کسى که سکوت مىکند راحت و آسوده ، و همنشین او در امان است .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۱)
۸۷. مردى از امام حسن ( ع ) درخواست راهنمایى کرد . امام ( ع ) به او فرمودند :
مرا ستایش نکن که نسبت به خودم از شما آشناترم ، و دروغگو هم نشمار که نظر دروغگو بىارزش است ، و نزد من غیبت هیچ کس را نکن .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۰۹)
۸۸. اى پسر آدم از اعمال حرام دورى کن تا شخص عابدى باشى ، و به آنچه خداوند روزى تو کرده خوشنود و راضى باش تا بىنیاز باشى ، و حق همسایگى را در باره همسایهات مراعات کن تا مسلمان باشى ، و آنچنان با مردم رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار شود تا شخص عادلى باشى .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۲)
۸۹. از آن حضرت سؤال شد زندگى چه کسى از همه بهتر است ؟ فرمود : کسى که مردم را در زندگى خود شریک کند .
(تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۱۵)
۹۰. دست نیافتن به نیازمندیها بهتر از درخواست آن از نااهلان است .
(تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۱۵)
۹۱. بداخلاقى بدتر از بلا و مصیبت است .
(تاریخ یعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۱۵)
۹۲. اى اهل کوفه بدانید که صبر و شکیبایى زینت است ، و وفاى به عهد جوانمردى است ، و عجله و شتابزدگى کمخردى است ، و کمخردى ضعف است ، و همنشینى با فرومایگان موجب ننگ و رسوایى است ، و رفت و آمد با هرزگان و گناهکاران موجب شک و بدگمانى است .
(ترجمة الامام الحسن ، ص ۱۶۷)
۹۳. ما تجربه کردیم و تجربه کنندگان نیز تجربه کردند ، ولى چیزى مفیدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر ندیدیم . با صبر همه امور اصلاح مىشود و چیزى جاى آن را نمىگیرد .
(شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج ۱ ، ص ۳۱۹)
۹۴. هیچ حقى که باطلى در آن نباشد مانند مرگ ندیدم که شبیهتر باشد به باطلى که حقى در آن نیست .
(شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج ۱۸ ، ص ۳۱۱)
۹۵. امام حسن مجتبى - علیه السلام - به هنگام ورود به مسجد سر را به طرف آسمان بلند مىکرد و مىفرمود : پروردگارا ! مهمان تو جلو درب خانهات ایستاده است .
اى نیکوکار ! بنده گناهکار و بدرفتار به درگاهت شتافته ، از زشتىهایى که مرتکب شده به خاطر زیبایىهایى که در نزد توست درگذر ، اى بخشنده و کریم .
(بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۳۹
۹۶. دوازده چیز از آداب غذا خوردن بوده و بر هر مسلمانى لازم است که از آنها اطلاع داشته باشد ، چهار چیز آن واجب ، و چهار چیز دیگر سنت ، و چهار مورد باقىمانده از ادب و اخلاق است . اما چهار امر لازم : شناسایى منعم ، خشنود بودن به آنچه روزى گردیده ، نام خدا را بر زبان جارى کردن و شکرگزارى در برابر نعمتى که عطا شده است .
و چهار امرى که سنت است : وضو گرفتن پیش از شروع به غذا ، نشستن بر طرف چپ ، غذا خوردن با سه انگشت و لیسیدن انگشتان مىباشد . و چهار امرى که از آداب و اخلاق است : خوردن از غذاهاى جلوى خودش ، کوچک برداشتن لقمه ، خوب جویدن غذا و کم نگاه کردن به صورت دیگران مىباشد .
(من لا یحضره الفقیه ، ج ۳ ، ص ۲۲۷ ، ح ۳۸)
۹۷ . شوخى کردن حرمت و احترام را از بین مىبرد .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۳)
۹۸. کار نیک آن است که در انجامش درنگ نشود ، و بعد از انجام آن منت نگذارند .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۹۹. قدر نعمتهاى پروردگار تا موقعى که پابرجاست مجهول و ناشناخته است ، و زمانى شناخته مىشود که از دست رفته باشد .
(بحار الانوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۱۵)
۱۰۰. کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مىکنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
(کافى ، ج۲ ، ص۶۲ )
حلول ماه ربیع الاول مبارک باد
به نام خدا
سلام
مدتهاست که به این فکر میکنم که چطور میشه که سر از بدن نوه پیغمبر (ص)، فرزند امام علی (ع) جدا کنند؟!
سلام. به به استادسلمان! رسیدن به خیر. همان طور که جدا کردند.
خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند ان شاالله.
سلام
خوبید استاد عزیز؟
کامنت های این کلبه بسیار تامل برانگیزند
بسیار ممنون
هفته استاد و روز پدر گذشت، تبریک تاریخ گذشته ام رو پذیرا باشید
انشاا... عمری باعزت و طولانی و سرشار از موفقیت در کنار خانواده محترمتون داشته باشید
در پناه خدا
سلام. خدا را شکر. ممنونم ان شاالله شما هم موفق باشید.
عاشورا صحنه رویارویی معدودی مردبا خیل نامردانی که ادعای مردانگی شان می شد و می شود!
مردی نیست!
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز و بزرگوار
با آرزوی سلامتی و خوشبختی برای شما و خانواده محترمتان
روز معلم را خدمت شما استاد بزرگوارم تبریک عرض میکنم همیشه در خاطرم خواهید ماند استاد مهربانی ها
سلام. ممنونم. کجاهستید؟ چه می کنید؟
سلام
مشغول کار و زندگی هستم استاد شکر خدا
همیشه به یاد شما و آموزه های ارزندتون هستم و بسیار مشتاق دیدارتون
سلام. خدا را شکر. ان شاالله 6/6/96 گرد همایی 84 ی هاست برنامه بریزم همه بیان!