کلبه پرنده (خانم مقدم)

خانم مقدم دانشجوی زیست شناسی 91 است.با برو بچه های زیست شناسی دوست دارم درس بردارم. تیز هستند و قدر شناس. 

این شما و این کلبه پرنده. بسم الله

نظرات 208 + ارسال نظر
شمسی سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 ق.ظ

سلام خانم مقدم
کلبه دار شدنتون رو تبریک می گم و براتون آرزوی موفقیت می کنم.

کلبه پرنده سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ب.ظ

ممنونم ازت خانوم شمسی عزیز

یاروش پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ق.ظ

با عرض سلام و خسته نباشید به شما استاد گرانقدر این عید سعید و با برکت رو به شما وخانواده محترمتان
تبریک میگم. استاد از محبتتون بسیار سپاسگزاریم شما به دانشجویان زیست شناسی خیلی لطف دارید.امیدوارم ما هم استحقاق این همه عنایت را داشته باشیم.

حقا که غدیر بهر ما نوروز است
میزان عدالت است و ظالم سوز است
جمهوری اسلامی ما با صلوات
از یمن ولایت علی پیروز است

سلام خانم شمسی من ساجده هم کلاسی خانوم مقدم هستم .ممنون از خوشامدگویی تون.کلبه شما به برکت حضور صمیمانه استاد و زحمات شما ماشاال.. خیلی پرباره و مطالبتون خیلی زیباست.
به محدثه خانوم هم سلام. عیدت مبارک عزیزم.کلبه نو هم مبارک.انشالله موفق باشی.

با سپاس فراوان از استاد عزیز و گرامی

سلام ممنونم. من همه دانشجویانم را دوست دارم. به جد معتقدم هنوز جزو سالمترین اقشار ما هستند. و شما زیست شناسی ها را علاوه بر علت بالا چون رشته تان را هم دوست دارم و چون باهوش هستید دوست دارم. مضافا کلاس به دنبال یادگیری است. حس می کنم زحماتم هدر نمی رود-یعنی بیشتر بازدهی دارد. ممنون که سر می زنید.

استاد جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:49 ق.ظ

از خبر آنلاین:

خطبه امام حسین(ع) در فضائل علی(ع)
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۱۰
امام حسین(ع) در بخش اول خطبه‌ای که در منا خواند فضائل و ویژگی‌هایی از حضرت علی(ع) را برشمرد که بیشتر مردم فراموش کرده بودند یا اینکه کسی اجازه بازگو کردن آنها را نداشت.

به گزارش به نقل از خبرآنلاین، آیت الله آقا مجتبی تهرانی در درس های شرح خطبه منا امام حسین، موضوعات مطرح شده در این خطبه را بیان و تفسیر کرده است. متنی که می‌خوانید مربوط به تفسیر بخش اول خطبه امام حسین(ع) درباره امیرالمومنین است که در جلد دهم کتاب «سلوک عاشورایی» منتشر شده است.

فضائل امیرالمومنین در خطبه امام حسین(ع)
امام حسین(ع) در سال ۵۸ هجری، دو سال قبل از مرگ معاویه به مکه می‌آید و عبدالله بن عباس را هم همراه خودش می‌آورد. بیش از هزار نفر از شخصیت‌های اسلامی را نیز دعوت می‌کند و یک خطبه غرّاء می‌خواند و تمام مطالب مورد نظر خود را در آن خطبه به حاضران می‌گوید.

همه این مطالبی که در خطبه امام حسین(ع) آمده و سلیم بن قیس هلالی در کتابش نقل می‌کند، تماما در کتب عامه هم نقل شده است و هیچ کدام مخصوص شیعه نیست. همه این وقایع در صحاح ستّه آمده، در صحیح مسلم هست، در مستدرکش هست، در مسند احمد بن حنبل هست در جامع ترمذی هم هست؛ تمام این اخبار، در بیش از ده کتاب درجه یک آن ها وجود دارد. بنابراین جای این حرف‌ها و این اشکالات نیست که کسی بگوید: این حرف‌ها مخصوص شیعیان است و اعتبار ندارد.

این سخنان در بسیاری از کتاب‌ها از جمله بحار الانوار، ارشاد القلوب، امالی صدوق، امالی مفید، صحیح ترمذی، سنن ترمذی، المستردک علی الصحیحین ، جامع الاحادیث و ... روایت شده است.

۱. علی، برادر رسول الله
حضرت در فرازهای بخش اول خطبه فرمود : «شما را به خدا قسم می‌دهم؛ آیا می‌دانید که پیغمبر در میان یاران و صحابه پیمان برادری می‌بست و در مورد خودش با علی پیمان بست؟ یعنی آیا می‌دانید که پیامبر علی را به عنوان برادر خودش برگزید؟ همه گفتند خدا را گواه می‌گیریم که درست می‌گویی.

۲. علی، تنها کسی است که به مسجد راه دارد
بعد می‌گوید: شما را قسم می‌دهم، آیا می‌دانید که پیغمبر مقداری از مسجد را خرید و در آن ده منزل درست کرد که دهمین آنها را در وسط مسجد برای علی بن ابیطالب، پدر من، بنا فرمود؟!

سپس درهایی را که از این خانه‌ها به مسجد باز می‌شد، جز در خانه علی را بست؟! بعد در آن زمان کسانی از میان جمعیت بلند شدند و به کار پیغمبر اشکال کردند؛ و آن حضرت در جوابشان گفت: من از جانب خودم چنین کاری نکردم خدا به من گفت: این درها را ببند و فقط آن یک در باز باشد.

وقتی پیغمبر چنین جواب داد، عمربن‌خطاب گفت: پس بگذار تنها سوراخی از خانه من باز باشد تا من بتوانم از آن سوراخ داخل مسجد را ببینم، پیغمبر گفت نه خیر! سپس حضرت سخنرانی کرد که خدا به من امر کرده است این کار را بکنم و تنها در خانه علی باز باشد! برای شما نباید حتی یک سوراخ هم باز باشد که بتوانید به داخل مسجد نگاه کنید. همه حاضران، این سخن حضرت را نیز تأیید کردند.

۳. علی، راضی و مرضی خدا و رسول
باز امام حسین یکی یکی قسم می‌دهد و می‌فرماید: شما را قسم می‌دهم که آیا پیغمبر در روز غدیر علی را به ولایت امری همه منصوب نکرد و همه با او بیعت نکردند؟ آیا پیغمبر نفرمود که این خبر را حاضرن به غایبان برسانند؟ همه گفتند: آری خدا می‌داند که همین طور است.

۴. علی، به منزله هارون برای موسی
آیا پیامبر در غزوه تبوک به علی نگفت تو برای من مثل هارون برای حضرت موسی هستی تویی که بر هر مومنی پس از من ولایت داری؟ گفتند: که خدا شاهد است که راست می‌گویی.

۵. علی، نفس پیغمبر
حضرت قضیه مباهله را پیش می‌کشد که پیغمبر چه کسی را برای مباهله با مسیحیان نجران همراه خود برد؟ غیر از این بود که علی و دخترش را آورد؟ مراد از«بصاحبته » حضرت زهرا ست و «ابنیه» هم امام حسن و امام حسین هستند؟ همه اقرار کردند که درست است. این ها یک دو مورد نیست که حضرت دارد می‌شمرد. مطالب و فضائل فراوان بود ولی همه داشت از بین می‌رفت و مسیر هدایت داشت دفن می‌شد.

۶. علی، فاتح خیبر
ای جمعیت؛ شما را قسم می‌دهم؛ آیا می‌دانید که پیغمبر اکرم در روز خیبر گفت: پرچم را به دست کسی می‌دهم که او، خدا و رسول را دوست می‌دارد؛ او ترسو نیست و بسیار حمله می‌کند و هیچ گاه از دشمن رو بر نمی‌گرداند؛ و خدا با دو دست او، فتح و پیروزی را به شما خواهد داد؟ همه گفتند: بله. نگاه کنید امام حسین چه چیزهایی را مطرح می‌کند که اصلا قابل انکار نبوده است.

۷. علی، مبلغ سوره برائت
آیا می‌دانید که رسول خدا سوره برائت را به دست علی به مکه فرستاد و فرمود: جز من یا کسی که از من است، نباید پیام من را کسی ابلاغ کند؟ همه گفتند: بله. قضیه برائت به طور مختصر این است که یکی از صحابه سوره برائت را گرفته بود که به مکه ببرد و آن را به مشرکین ابلاغ کند، اما پیغمبر گفت: او را بر گردانید یا من باید آن را ببرم یا کسی که از من است بعد آن را به دست علی داد.

۸. علی، برطرف‌کننده غم از چهره پیغمبر
آیا شما می‌دانید که هیچ مشکل و حادثه مهمی برای پیغمبر اکرم پیش نمی‌آمد، مگر اینکه به جهت اعتمادی که به علی داشت او را برای حل مشکل جلو می‌انداخت و هیچ گاه او را به اسم صدا نکرد و همیشه او را با عنوان برادر خطاب می‌کرد؟ گفتند: بله.

۹. علی، ولی همه مومنان
آیا می‌دانید که پیغمبر اکرم هنگامی که میان جعفر و زید قضاوت می‌فرمود: یا علی تو از من هستی و من از تو هستم؛ بعد از من تو ولی و سرپرست همه مومنین هستی؟ گفتند بله؛ خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است.

۱۰. علی، صاحب سّر پیغمبر
آیا شما می‌دانید که علی روز و شب با پیغمبر جلسه و خلوت داشت و همیشه بر آن حضرت وارد می‌شد؟ اگر علی در این جلسات خصوصی از پیغمبر سوالی می‌پرسید، پیغمبر جوابش را می‌داد و اگر علی سکوت می‌کرد پیغمبر ابتدا به تکلم می‌نمود؟ همه گفتند: بله.

۱۱. علی، بهترین اهل بیت
آیا می دانید که وقتی پیغمبر می خواست دخترش را به علی تزویج کند، برای فضیلت دادن او بر جعفر وحمزه به فاطمه گفت : بهترین اهل بیت خودم را به تو تزوبج کردم و او را همسر تو قرار دادم؟ او هم از نظر تسلیم بودن نسبت به احکام الهی و هم از نظر حلم و بردباری و هم از نظر علم، از همه بالاتر است. همه اقرار کردند که همین طور است.

۱۲. علی، سید عرب
پیغمبر نفرمود که من سرور بنی آدم، علی سرور عرب، فاطمه سرور زنان بهشتی و حسنین هم آقای جوانان بهشتند؟ همه تایید کردند که آری: این گفته رسول خداست.

۱۳. علی، مسول غسل دادن تکفین و تدفین پیغمبر
آیا می‌دانید که پیغمبر اکرم امر کرد که علی او را غسل دهد و تجهیز کند؛ و گفت که جبرئیل هم در این کار به علی کمک می‌کند؟ گفتند: بله این را هم می‌دانیم.

۱۴. اهل بیت یکی از ثقلین
آیا می‌دانید که پیغمبر در آخرین خطبه‌اش گفت: گفت من دو امانت گران بها را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و اهل بیتم؛ به آن دو چنگ زنید تا هیچ گاه گمراه نمی‌شوید؟ گفتند: خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است.

۱۵. دوستی با علی، ملاک دوستی پیغمبر
اینجا امام حسین می‌خواهد تیر خلاص را به قلب معاویه بزند و حرکات زشت تبلیغات سوئی راکه آنها چند سال علیه علی به راه انداختند، محکوم کند می‌خواهد بخشنامه‌های معاویه و سّب علی را محکوم کند. حضرت دوباره همه را قسم داد: آیا پیغمبر نفرمود: کسی که گمان کند من را دوست دارد ولی با علی دشمنی کند دروغ می‌گوید؟ چون نمی‌شود که کسی مرا دوست داشته باشد ولی علی را دشمن بدارد. وقتی که پیغمبر این را گفت گوینده‌ای در اعتراض به پیغمبر گفت: یا چرا شما می‌گویید که نمی‌شود کسی پیغمبر را دوست و علی را دشمن را بدارد؟ ممکن است که این طور باشد و در عین دشمنی با علی دوست شما باشد.

پیغمبر هم به او جواب داد که چون علی از من است و من از اویم؛ هر کس او را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته و هرکه مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است؛ و هرکه مرا دشمن داشته و هر که دشمن من باشد دشمن خداست. آیا اینها که می‌گویم درست است؟ این ها سخنان پیغمبر نیست؟ همه اقرار کردند که این اخبار صحیح است و ما این حرف‌ها را از پیغمبر شنیده‌ایم.

جواب گویی به بخش نامه های معاویه
حضرت چرا بخش اول خطبه‌اش این طور است و می‌خواهد چه بگوید؟ معاویه در بخشنامه‌هایی گفته بود که هر کس متهم به دوستی ابوتراب است سرش را زیر آب کنید! این سخنان در مقابل آن بخشنامه است. تمام اینها حساب شده بود. حضرت تا آن آخر که به کربلا آمد، با این گروه فاسد، رویارویی کرد و هدفش هم بقای اسلام بود. برای این است که امام، اول سراغ فضائل علی می‌رود و از حضار اقرار می گیرد.

یک وقت حضرت دو سه نفر را جمع می‌کند و خصوصی با آن‌ها حرف می‌زند. اما اینجا بیش از هزار نفر از تمام شخصیت‌های بلاد اسلامی جمع شده‌اند و حضرت به آنها می‌گوید: قسمتان می‌دهم که اگر حرف‌هایم راست است، بگویید و اگر هم راست نیست بگویید!

حالا من از شما می‌پرسم: چرا امام گوشه‌ای از برجستگی‌های تاریخی و قطعی مربوط به پدرش را بر می‌شمرد؟ باید روشن شده باشد که تا آن روز این حرف‌ها دفن شده بود و نقل آنها هم جرم بود حضرت می‌خواست آیین اسلام را از مندرس شدن نجات دهد.

بندری جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام خانم مقدم
از ایتکه به جمع دوستان صندوقچه پیوستید خوشحالم و این حضور رو بهتون تبریک میگم
موفق باشید.

یاروش شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ

بیهقى یکى از دانشمندان نامى اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
هر کسى دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهدارى نوح را(مشاهده نماید) و بردبارى ابراهیم(نظاره کند) و به عبادت موسى علیه السلام (پى ببرد) باید به على بن ابى طالب علیه السلام نظر بیندازد.

ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده که آن حضرت فرمود: «ما انزل آیة فیها «یا ایّها الذین آمنوا» و علىّ رأسها و امیرها؛و آیه‏اى که در آن «یا ایّها الذین آمنوا» آمده، نازل نکرده است خداوند مگر آن که على در رأس آن قرار دارد.

کتاب فضل تو را آب بحر کافى نیست‏

که‏ تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم‏

با سپاس فراوان از مطالب ارزنده شما استاد فرزانه

سلام ممنونم. کاش کلبه ای برای شماهم می ساختیم؟!

مقدم یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ب.ظ


سلام به استاد عزیز و همه دوستای عزیز صندوقچه
من واقعا به خاطر حضور کمرنگم از همتون عذر میخوام
باز انقد مطلب میذارم خودتون بگید بسه دیگه
بازم ببخشید

سلام
هیچ آدابی وترتیبی مجوی!
صندوقچه به آزادیهای فردی احترام می گذارد. هروقت آمدید قدم روی چشم خسته شدید هم استراحت. ممنون

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام به استاد عزیز و همه دوستای خوب صندوقچه
من واقعا به خاطر حضور کمرنگم ازتون عذر میخوام
دیگه انقد مطلب بذارم خودتون بگید بسه دیگه
بازم ببخشید:(

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:37 ب.ظ

ابتدا از استاد عزیزم متشکرم که به ما لطف دارن و این کلبه رو ساختن خیلی متشکرم و واقعا ممنونم از شما دوستای صندوقچه . خانوم یاروش و خانوم بندری متشکرم واقعا دوست دارم همراه ما بمونید

ما از شما ممنونیم.

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:41 ب.ظ

من به جز داستان های قشنگی که استاد عموزاده میگه که خیلی دوست دارم این داستان روهم واقعا دوست دارم امیدوارم شماهم


روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد.

جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشه‌ای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده‌اند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.

به ادامه مطلب بروید



ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت که قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه کردند قلب او با قدرت تمام می‌تپید اما پر از زخم بود. قسمت‌هایی از قلب او برداشته شده و تکه‌هایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند برای همین گوشه‌هایی دندانه دندانه درآن دیده می‌شد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه‌ای آن را پرنکرده بود، مردم که به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود می‌گفتند که چطور او ادعا می‌کند که زیباترین قلب را دارد؟

مرد جوان به پیر مرد اشاره کرد و گفت تو حتماً شوخی می‌کنی؛ قلب خود را با قلب من مقایسه کن؛ قلب تو فقط مشتی رخم و بریدگی و خراش است .

پیر مرد گفت: درست است. قلب تو سالم به نظر می‌رسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمی‌کنم. هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده‌ام، من بخشی از قلبم را جدا کرده‌ام و به او بخشیده‌ام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن تکه‌ی بخشیده شده قرار داده‌ام؛ اما چون این دو عین هم نبوده‌اند گوشه‌هایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد که برایم عزیزند؛ چرا که یاد‌آور عشق میان دو انسان هستند. بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده‌ام اما آنها چیزی از قلبشان را به من نداده‌اند، اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآور هستند اما یاد‌آور عشقی هستند که داشته‌ام. امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعه‌ای که من در انتظارش بوده‌ام پرکنند، پس حالا می‌بینی که زیبایی واقعی چیست؟

مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی که اشک از گونه‌هایش سرازیر می‌شد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعه‌ای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم کرد پیر مرد آن را گرفت و در گوشه‌ای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت .

مرد جوان به قلبش نگاه کرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود زیرا که عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ کرده بود...

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:48 ب.ظ

دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد

تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد

دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)

خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری می‌شناسیدش : علی ست

استاد ممنونم از متن زیبایی که ذرباره حضرت علی گذاشتید:)

زاویه ای زیبا به غدیر

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ب.ظ

استاد خوبم و دوستان راستش من نمیدونم بیشتر راجب چه موضوعاتی مطلب بذارم لطفا منو راهنمایی کنید و خوشحال میشم نظرتون رو بگید. مثلا نظرتون راجب موضوعات زیستی مث حیوانات . گیاهان بیماری ها چیه؟ البته من خودم به ادبیات یا موضوعات دیگ هم علاقه مندم.

هر چه می خواهید. کم کم کلبه تان شخصیت خود را می یابد. ان شاالله.

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ب.ظ

در این نوشتار با نگاهی کوتاه به ظرافت های دنیای حیوانات شکوه خلقت را به تصویر می کشیم، باشد تا همواره خالق این همه زیبایی و اعجاب را بستاییم و بندگی نماییم.

بزرگ ترین حیوان؛ وال آبی رنگ این ویژگی را به خود اختصاص داده است. درازای این حیوان حدود 48/30 متر و وزن آن 50 تن است. متأسفانه شکار بی رویه صیادان امروزی نسل وال های آبی را در معرض خطر انقراض قرار داده است.

بلند قدترین حیوان؛ زرافه با قدی حدود 1/6 متر (متوسط ارتفاع یک خانه دو طبقه( این امتیاز را از آن خود کرده است.

عمر طولانی؛ برخی جانوران عمر طولانی تری نسبت به انسان دارند. لاک پشت غول پیکر بیش از دویست سال عمر می کند.

کندترین پستاندار؛ سرعت حرکت و عمل خرس تنبل سه انگشتی حدود 5/91 متر در ساعت است.

سریع ترین پرنده؛ سویفت (swift) نام سریع ترین پرنده دنیاست. نوعی از آن که در آسیا زندگی می کند، می تواند با سرعتی بیش از 161 کیلومتر در ساعت پرواز کند. این برابر سرعت قطارهای سریع السیر است.

بلندترین صدا؛ واحد اندازه گیری صدا «دسی بل» است، یک نهنگ آبی می تواند صدایی با قدرت 188 دسی بل در زیر دریا ایجاد کند. این صدا از فاصله 850 کیلومتری زیر آب شنیده می شود.
و................

اطلاعات جالبی بود. ممنون.

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ب.ظ

قهرمان میدان دو؛ قهرمان دو جانوران، یوزپلنگ است. این جانور می تواند با سرعتی معادل 8/99 کیلومتر در ساعت بدود. چنین سرعتی به او کمک می کند تا به راحتی بز کوهی را شکار کند. البته یوزپلنگ قادر به پیمودن مسافت زیاد با این سرعت نیست و زود خسته می شود.

عظیم ترین پرنده؛ شتر مرغ نمی تواند پرواز کند، یکی از علت های آن جثه ی عظیم اوست. این پرنده بیش از 44/2 متر قد و 150 کیلو گرم وزن دارد.

کوچک ترین پرنده؛ جثه ی آن به اندازه یک حبه قند است. این پرنده کوچک، مرغ مگس خوار زنبور عسلی نامیده می شود؛ زیرا بدن او به اندازه بدن یک زنبور عسل است. فاصله نوک او تا انتهای دم فقط 3/6 سانتی متر است. محیط زیست اولیه ی این پرنده کوباست.

مهاجرترین پرنده؛ طولانی ترین مسیر مهاجرت را در میان پرندگان، چلچله های دریای قطب شمال می پیمایند. مسیر مهاجرت این پرندگان بین قطب شمال و جنوب است. آن ها در هر سفر مسافتی حدود 19000 کیلومتر پرواز می کنند.

درازترین مار؛ در ازای بدن آناکوندا (ncond( یا بوآی آبی که در مرداب ها و رودخانه های جنوب آمریکا زندگی می کند، به 11 متر می رسد. این مار سمی نیست، اما دور بدن طعمه خود حلقه می زند تا با فشار او را خفه کند.

بزرگ ترین خرطوم؛ دماغ فیل از قد یک انسان نیز بلندتر است و به 98/1 متر می رسد. فیل از دماغ دراز، یا خرطوم خود بهره ها می برد. او می تواند خرطوم خود را پر از آب کرده و با آن خود را استحمام کند. برداشتن غذا از روی زمین و شاخه های بلند درختان و قرار دادن آن در دهان از کارهای زیبا و هنری این حیوان است. فیل از خرطوم خود در مواضع دفاعی نیز استفاده می کند و دشمن را با آن به محاصره در می آورد.

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ

بچه ها می دونستید گاو قبلا شاخ نداشت
وقتی دید شیرش رو با آبقاطی میکنن شاخ درآورد...

کلبه پرنده یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ب.ظ

آغا یه سوالی ذهن منو به خودش مشغول کرده...
این فیل ها وقتی با خرطومشون آب میخورن مزه آب دماغ نمیده؟؟؟

کلبه پرنده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ب.ظ

در آیینه نگاه کن ...

اگر صورت زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام بده و اگر فکر میکنی چهره ات زیبا نیست ، زشتی کردار را به زشتی صورت میفزا .

افلاطون -...

[ بدون نام ] چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:44 ب.ظ

اندازه حیوانات؛ هرچه از استوا به سمت قطب پیش می رویم اندازه برخی موجودات بزرگ تر می شود. پنگوئن، روباه، وال و ... از آن جمله اند.

بینایی گاو؛ گاو نر، کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلی در مقابل چشمان خود عکس العمل نشان داده و به خشم می آید. رنگ شنل تأثیری در این موضوع ندارد.

وزن موریانه؛ وزن کل موریانه های جهان ده برابر وزن کل انسان ها است.

ادرار موش؛ ادرار موش در زیر اشعه ماورای بنفش می درخشد. این امر به صیاد موش کمک می کند.

حرکت کانگورو؛ این حیوان اگرچه پاهایی قوی دارد و به سرعت می دود، ولی قادر به عقب راه رفتن نیست.

سمی ترین حیوان؛ سم نوعی عروس دریایی در کم تر از دو دقیقه قربانی خود را از پا در می آورد.

درصد مارهای سمی؛ تنها سی درصد از مارهای دنیا سمی هستند.

دشمن عقرب؛ عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیو تأثیری بر آن ها ندارد. جالب این که جان عقرب ها را دو دشمن تهدید می کند؛ یک نوع پرنده ی سار و دیگری مگس.

ملکه موریانه؛ این جانور پنجاه بار بزرگ تر از جفت مذکر خود جثه دارد.

مدت بارداری فیل؛ دو سال به طول می انجامد.

ماهی پرنده؛ نوعی ماهی با کمک باله های خود به سطح آب می آید و یک و نیم دقیقه در هوا پرواز می کند تا به شکار طعمه موفق شود.

حس بویایی یکسان؛ حس بویایی مورچه و سگ با هم برابری می کند.

کلبه پرنده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ

یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادمو باهاش منطقی بحث کردم
که هنوز سرده هوا.اونم قبول کرد و رفت !

کلبه پرنده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 ب.ظ

میدونید گاو کی دومین شاخشو درآوورد؟ وقتی بچش موقع شیر خوردن بهش گفت : نه مامان دوغش خوشمزه تر!
این جک تالیفی بود

یا روش پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ق.ظ

با عرض سلام به استاد گرامی و سپاس از مطالب ارزنده شان.
به خانم مقدم هم عرض سلام دارم.امیدوارم حالت خوب باشه و سرما نخورده باشی .عزیزم مطالب علمی جالب بود جوک هات هم خیلی با حال بود مخصوصا" تالیفیه.
ولی از حق نگذریم چهارشنبه رو ترکوندیا.
موفق و پیروز باشی در پناه خدا.

استاد از اینکه این فضای صمیمی و زیبا را برای بچه های زیست فراهم کردید بسیار ممنونیم.

سلام کار اصلی را شما انجام می دهید.

عاطفه کریمی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:48 ب.ظ

باسلام وعرض تبریک به شما دانشجویان گرامی بابت داشتن چنین استاد خوبی
محدثه خانم به شماهم از صمیم قلب بابت کلبه دار شدنتان تبریک میگم به امید روزهای سبزتر برای شما
ی خواهش : لطفا همتون برام دعاکنید من امسال کنکوووور دارم
کریمی

سلام خانم کریمی خوش آمدید.
ممنونم شما لطف دارید.
ان شاالله قبول می شید.

کلبه پرنده پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام استاد و سلام دوست عزیزم خانوم یاروش.
ازت ممنونم که به کلبمون سر میزنی.
ایشاا... تو هم سلامت باشی منم خوبم فقط یه بیماری ناشناخته به اسم خواب آخر هفته گرفتم نمیدونم چرا میام خونه انقد خواب دارم همش اصن یه فضای عجیبیه

سلام
خانمی به نام ع ک در کلبه شما پیام گذاشته اگر هویتش برای شما مشخص است تایید کنم؟

طالبی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ق.ظ

به نام خدا.
استاد سلام.خوب هستید؟
خانم مقدم سلام.کلبه دار شدنتونو تبریک میگم.ان شاالله موفق باشید.ببخشید که دیر تبریک گفتم خیلی وقت بود به صندوقچه سر نزده بودم .متوجه کلبه دار شدنتون نشدم.

سلام خدا را شکردلمون واسه تون تنگ شده بود.

mah جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 ق.ظ

دوست دوست داشتنی خودم کلبه دار شدنت رو تبریک میگم.مطالبت رو خوندم هنوز پراکنده اند اما .....
من و تو دیر زمانی است که خوب می دانیم
چشمه آرزو های من و تو جاری است
ابرهای دلمان پربارند
کوه های ذهن و اندیشه ما پا برجا
دشت های دلمان سبز و پر از چلچله ها
روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز
من و تو می دانیم
زندگی یک سفر است
زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال
زندگی تصویری است که به آئینه دل می بینی
زندگی رویایی است که تو نادیده به آن می نگری
زندگی یک نفس است که تو با میل به جانت بکشی
زندگی منظره است، باران است
زندگی برف سپیدی است که بر روح تو بنشسته به شب
زندگی خاطره است
زندگی دیروز است
زندگی امروز است
زندگی آن شعری است که عزیزی نوشته است برای من و تو
زندگی تابلو عکسی است به دیوار اتاق
زندگی خنده یک شاه پرک است بر گل ناز
زندگی رقص دل انگیز خطوط لب توست
زندگی یک حرف است، یک کلمه
زندگی شیرین است
زندگی تلخی نیست
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آمدن است
زندگی بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن و از بودن خود دور شدن است
زندگی شیرین است
زندگی نورانی است
زندگی هلهله و مستی و شور
زندگی این همه است
من و تو می دانیم
زندگی گرچه گهی زیبا نیست
یا که تلخ است و دگر گیرا نیست
رسم این قصه همین است و همه می دانیم
که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم
زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است
نغمه و ترانه و آواز است
بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت
زندگی زیبا است

من و تو می دانیم
زندگی، زندگی است...
سهراب

سلام خوش آمدید.

کلبه پرنده جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ب.ظ

واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟!
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق،
هم عبادت ، هم کلید زندگیست ...
گفت : زین معیار اندر شهر ما ، یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!

زنده یاد پروین اعتصامی

کلبه پرنده جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:10 ب.ظ

بزاق شفابخش؛ از بزاق یک نوع خفاش خون آشام دارویی ساخته شده که از سکته مغزی پیش گیری می کند.

غذای هم نوع؛ در صورت نبودن غذا، تمساح قوی هم نوع ضعیف تر خود را می خورد.

نیش مار؛ با قطع شدن سر مار از نیش او در امان نیستیم؛ زیرا او قادر است تا فاصله ی نیم ساعتی پس از قطع سر خود، صید را نیش بزند.

بینایی شگفت آور؛ قدرت بینایی جغد، هشتاد و دو برابر انسان است.

خواب کم؛ دلفین ها و فیل ها در شبانه روز فقط دو ساعت می خوابند.

حوصله ی حرکت؛ حداکثر سرعت لاک پشت های غول پیکر چهار و نیم متر در دقیقه است که خرگوش این فاصله را در کمتر از نیم ثانیه می پیماید.

باهوش ترین حیوان؛ شمپانزه، اورانگوتان، گوریل، میمون، سگ، گربه، راکون، خوک، فیل و اسب از باهو ش ترین حیوانات به شمار می آیند.

دنیای بی رنگ؛ سگ ها دنیا را بی رنگ و مات می بینند. آن ها نزدیک بین بوده و تنها سایه های خاکستری رنگ را تشخیص می دهند.

تهویه ی طبیعی؛ گوش فیل کار تهویه هوا را بر عهده دارد. دمای بدن فیل نیز به وسیله ی گوش ها متعادل می شود. بزرگی سطح گوش این حیوان در کاهش دمای بدن نقش ویژه ای دارد.

ضربان قلب بالا؛ ضربان قلب مرغ مگس خوار 1000 بار در دقیقه است.

سلام از دوستانتان تشکر کنید.
من دبیری شیمی دانشگاه فردوسی مشهدبوده ام. حدود 23 واحدتربیتی گذرانده ام.
------------------------
شعر پروین را شما ارسال کرده بودید؟

کلبه پرنده(کلبه پرنده) جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام استاد. ممنونم . شعر پروین رو خودم ارسال کرده بودم ببخشید یادم رفت اولش بنویسم

کلبه پرنده جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ب.ظ

واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟!
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق،
هم عبادت ، هم کلید زندگیست ...
گفت : زین معیار اندر شهر ما ، یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!

زنده یاد پروین اعتصامی

کلبه پرنده جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:23 ب.ظ

سلام دوستان خانوم طالبی ازتون متشکرم از آشنایی با شما و دوستانتان خوشحالم عاطفه جان ازت ممنونم ایشاا... رشته مورد علاقت قبول میشی اگ یکم بیشتر درس بخونی مهشید جان معلم و استاد خوب آینده از شمام نهایت سپاس رو دارم . همراه ما باشید..........
ممنونم استاد

استاد یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ

از عصر ایران:

سخنان رهبر انقلاب درباره مذاکرات؛ کارت زرد به گروه فشار ، هشدار به غرب
به طرف های خارجی به صراحت اعلام شد که مذاکره کنندگان کنونی ، به طور آشکار ، صریح و بی سابقه ای از حمایت رهبری و نظام برخوردار هستند و آنچه می گویند و انجام می دهند در قالب مأموریتی از جانب نظام است. در دولت قبل ، برخی تک روی ها و ناهماهنگی ها باعث شده بود طرف های خارجی ، به مذاکره کنندگان ایرانی بی اعتنا و بی اعتماد شوند ؛ حتی زمانی هم که رئیس جمهور وقت ، به رئیس جمهور آمریکا نامه نوشت ، نامه او را بی پاسخ گذاشتند.
عصرایران - "هیچکس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند، اینها بچه های خود ما و بچه های انقلابند. یک ماموریت سختی را برعهده دارند و هیچکس نباید ماموری را که مشغول کاری است تضعیف کند...همانطور که در مشهد هم گفتم، به مذاکره خوشبین نیستم، ولی باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی‌کنیم و این تجربه، ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد، اگر مذاکرات به نتیجه برسد که چه بهتر، ولی اگر نتیجه نگرفتند معنایش این باشد که کشور باید روی پای خودش بایستد... ما از مسوولان خودمان که در جبهه دیپلماسی فعالیت می کنند قرص و محکم حمایت می کنیم."

آنچه خواندید فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در آستانه 13 آبان است که دو مخاطب داخلی و خارجی دارد:

1 - مخاطب داخلی: همان طور که از نص بیانات رهبری مشخص است ، بخش مهمی از مخاطبان این سخنان ، افرادی هستند که در یکی دو ماه اخیر ، شدیدترین حملات را علیه دیپلماسی دولت داشته اند و با ادعای ارزشمداری و با شعارهای تند و بی مایه ، مذاکره کنندگان کشورمان را تخطئه ، تخریب و تضعیف می کردند.
به تلخی باید گفت که این هجمه ، از برخی تریبون های نماز جمعه و سایت ها و روزنامه ها گرفته تا بیلبوردهای شهر و از همه بدتر در صدا و سیما به طرز آشکاری پیگیری می شد تا آنجا که معاون وزیر خارجه کشورمان ، لب به گلایه گشود که مگر در زمان جنگ، رزمندگان را در داخل این همه تضعیف می کردند که اکنون دیپلمات هایی که در جبهه دیپلماسی هستند را این همه تخریب می کنند؟!

از آنجا که مهاجمان چند وقت اخیر ، مدعیان ولایتمداری هستند ، انتظار می رود در تبعیت از دستور صریح ولایت ، پیشگام باشند و به توپخانه های خود آتش بس دهند و در حمایت از مذاکره کنندگان کشور ، جبران مافات کنند.

البته عده ای از اینان ، صرفاً ادای ولایتمداری در می آورند و الّا بعد از افتضاحی که در مراسم 14 خرداد به بار آوردند، غائله 22 بهمن حرم حضرت معصومه(س) را ایجاد نمی کردند و سپس بی اعتنا به هشدارهای رهبری که این کارها را نادرست خواندند ، به خودروی رئیس جمهور در بازگشت از سفر سازمان ملل ، لنگه کفش پرتاب نمی کردند. برای اینان سخنان رهبری تا جایی محترم است که در تأییدشان باشد و الّا برخلاف ادعاهایشان، ولایتمدار نیستند.

اما مخاطب داخلی رهبری ، فقط گروه های فشار نبودند، بلکه عموم مردم نیز مورد مخاطب این سخنان هستند. رهبر انقلاب به نکته ای مهم در این باره اشاره داشتند و آن این که گمان نرود حتی در صورت موفقیت آمیز بودن مذاکرات ، همه مشکلات حل می شود.
این یک واقعیت است که بخش مهمی از مشکلات کنونی کشور به ویژه در حوزه معیشتی ، ریشه در تحریم های ظالمانه کنونی دارد و موفقیت آمیز بودن مذاکرات و لغو تحریم ها می تواند گشایشی در اقتصاد ایجاد کند ولی نباید همه چیز را در مذاکرات خلاصه کرد و از توانمندی های داخلی غافل شد چه آن که انشاء الله بعد از لغو تحریم ها ، این ظرفیت های داخلی است که باید شرایط جدید را مدیریت کند.

2 - مخاطب خارجی: دولت های 1+5 و مشخصاً دولت آمریکا ، مخاطبان دیگر سخنان امروز رهبری ایران بودند. این پیام ، دو شاخصه مهم داشت:
اول آن که به طرف های خارجی به صراحت اعلام شد که مذاکره کنندگان کنونی ، به طور آشکار ، صریح و بی سابقه ای از حمایت رهبری و نظام برخوردار هستند و آنچه می گویند و انجام می دهند در قالب مأموریتی از جانب نظام است.
در دولت قبل ، برخی تک روی ها و ناهماهنگی ها باعث شده بود طرف های خارجی ، به مذاکره کنندگان ایرانی بی اعتنا و بی اعتماد شوند ؛ حتی زمانی هم که رئیس جمهور وقت ، به رئیس جمهور آمریکا نامه نوشت ، نامه او را بی پاسخ گذاشتند.
سخنان رهبری درباره تیم مذاکره کننده ، پیام دیپلماتیکی به طرف های خارجی است که بتوانند بر روی تیم ایرانی حساب کنند تا مذاکرات ، به طور جدی تری دنبال شود.

اما دومین پیام به طرف های خارجی این بود که جمهوری اسلامی ، برغم این که وارد مذاکره شده ، اما نه تنها هیچ گونه ذوق زدگی در این باره ندارد بلکه به طرف مقابل و مخصوصاً آمریکایی ها بی اعتماد است. از همین رو ، الزامی در خود نمی بیند که حتماً و به هر قیمتی که شده ، این مذاکرات را با توافق به پایان برساند و امکان فروپاشی گفت و گوها در صورت زیاده خواهی آمریکا وجود دارد.

الحق احسنت دارد.-------------------------------------------------------------------- یک تیغه از آن دو تیغه قیچی گنده لافزنانی که به یاری خدا توی دهانشان زدم از همین نمونه بودند. کسانی که همچون خوارج حتی برای علی هم (استغفرالله) دستورالعمل می نویسند و تعیین تکلیف می کنند!

کلبه پرنده سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:08 ب.ظ

ادوارد براوْن (مستشرق معروف انگلیسى):
آیا قلبى پیدا مى شود که وقتى درباره کربلا سخن مى شنود، آغشته با حزن و ألم نگردد؟ حتّى غیر مسلمانان نیز نمى توانند پاکى روحى را که در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انکار کنند.(20)

مسیو ماربین آلمانى (خاورشناس) مى گوید:
در ظاهر یزید، حسین و انصارش را کشت، اما در باطن حسین(ع) یزید و همه بنى امیه را بدتر از هزار بار کشت. یزید آنها را یک روز به شهادت رساند، امّا امام حسین(ع) او و طرفدارانش را تا ابد و هر روز کشت.(21)
همچنین مى گوید: حسین(ع) با قربانى کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیّت خود، به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگرى پایدار نیست و بناى ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقیقت چون پرکاهى بر باد خواهد رفت.(22)
مى گوید: مهم ترین اثر این نهضت این بود که ریاست روحانى که در عوالم سیاست اهمیت شایانى داشت، مجددا به دست بنى هاشم افتاد، و به ویژه در بازماندگان حسین(ع) مسلّم گردید، و چندى طول نکشید که (حکومت) ظلم و جور معاویه و جانشیان او منهدم شد و در کمتر از یک قرن قدرت از بنى امیّه سلب گردید. منهدم شدن (قدرت) بنى امیه به قسمى شد که امروز نام و نشانى از آنها نمودار نیست و اگر در متن کتب تاریخى نامى از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده است، واین نیست مگر به واسطه قیام امام حسین(ع) و یاران با وفاى او.(23)

چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسى) مى گوید:
اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته هاى دنیایى خود بود، من نمى فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنین حکم مى کند که او به خاطر اسلام، فداکارى کرد.(24)

جستیس آ. راسل (شاعر انگلیسى):
... آنها دهان مبارک امام را با شلاق هاى خود نواختند. اى بدنى که زیر پاى ستوران قرار گرفتى، این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور مى کرد. خونى که از رگهاى مبارک ریخته و خشک شده معجونى آسمانى است که تاکنون هیچ چیزى با چنین رنگ الهى، رنگ نشده است. اى زمین برهنه و بایر کربلا که در روى تو نه علفى است و نه چمنى، براى ابد آهنگ حزن و آه تو بر تو پوشیده باد، چون که در سرزمین تو بدن پاره مقدس پسر فاطمه (س) افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم نمود.(25)

موریس دوکبرى (مورّخ اروپایى):
اگر تاریخ نویسان ما حقیقت روز عاشورا را درک مى کردند، این عزادارى را غیر عادى نمى پنداشتند. پیروان امام حسین (ع) به واسطه عزادارى براى امام مى دانند که زبونى و پستى و زیردستى و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند؛ زیرا شعار امام و پیشواى آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود. حسین در راه شرف و ناموس و مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى هاى یزید نرفت. پس بیائید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزیدیان و بیگانگان خلاصى یافته و مرگ با عزّت را بر زندگى با ذلّت ترجیح دهیم؛ این است خلاصه تعالیم اسلامى...(26)

بارتولومو:
وى به مسئله اى تازه در تاریخ اشاره مى کند که از ارتباط ایرانیان با امام حسین(ع) حکایت دارد و آن این که نماینده امام حسین(ع) در پنج فرسخى کوفه در محلّى به نام سلوجى براى ایرانیان به زبان فارسى سخنرانى و حکومت یزید را براى آنها افشا کرد: ... از روزى که یزید به جاى پدر در دمشق نشست، فسق و فجور در دستگاه علنى شد،... درآمد بیت المال فقط صرف پرداخت مستمرى کسانى گردید که مى توانند وسایل فسق و فجور یزید را فراهم کنند. زنهاى بیوه و یتیمانى که شوهر و پدرشان در جنگ کشته شده اند، در بلاد گدایى مى کنند و هیچ کس به فکر تأمین زندگى آنها نیست. احترام خانواده نبوّت رفته،... امام حسین(ع) مشاهده مى نماید حکومت ظلم و فساد بزودى اسلام را از بین خواهد برد؛ ازاین رو تصمیم گرفت براى نجات اسلام از ظلم و ستم، اقدام کند.(27)
ویل دورانت:

شیعیان در کربلا در جایى که امام حسین (ع) به قتل رسیده، به یادگار وى زیارتگاه بزرگى ساخته اند و هنوز هم هر ساله حادثه غم انگیز قتل وى را نمایش مى دهند و عزادارى مى کنند و از یادگار على و دو فرزندش حسن و حسین(ع) تجلیل به عمل مى آورند.(28)

توماس کارلایل (مورّخ و فیلسوف انگلیسى):
بهترین درسى که از سرگذشت کربلا مى گیریم این است که امام حسین (ع) و یارانش ایمانى استوار به خدا داشتند. آنها با اعمال خویش ثابت کردند که در مقام مبارزه حق و باطل، تفوّق عددى و کثرت عددى اهمیّت ندارد و پیروزى حسین(ع) با وجود اقلیّتى که داشت، باعث شگفتى من است.(29)

ل. م. بوید:
در طىّ قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلى و عظمت روح، بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشته اند و در همینهاست که آزادى و عدالت هرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمى شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع)؛ من مسرورم که با کسانى که این فداکارى عظیم را از جان و دل ثنا مى گویند شرکت کرده ام، هرچند که 1300سال از تاریخ آن گذشته است.(30)

واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایى):
براى امام حسین(ع) ممکن بود که زندگى خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، ولى مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمى داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى امیّه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگ هاى تفتیده، روح حسین(ع) فناناپذیر است. اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من، اى حسین(ع)!(31)

توماس ماساریک:
گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب مسیح مردم را متأثر مى سازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین(ع) یافت مى شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پرکاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.(32)

گیبون (مورخ انگلیسى):
در طى قرون آینده بشریت و در سرزمینهاى مختلف، شرح صحنه حزن آور مرگ امام حسین موجب بیدارى قلب خونسردترین خواننده خواهد شد. چندان که یک نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مى یابد.

نیکِلْسون (خاورشناس معروف):
بنى امیّه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامى را نادیده انگاشتند و مسلمانان را خوار نمودند ... و چون تاریخ را بررسى کنیم، گوید: دین بر ضدّ فرمانفرمایى تشریفاتى قیام کرد و حکومت دینى در مقابل امپراطورى ایستادگى نمود. بنابراین، تاریخ از روى انصاف حکم مى کند که خون حسین(ع) به گردن بنى امیّه است.

سرپرسى سایکسْ (خاورشناس انگلیسى):
حقیقتا آن شجاعت و دلاورى که این عدّه قلیل از خود بروز دادند، به درجه اى بوده است که در تمام این قرون متمادى هر کسى که آن را شنید، بى اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، نامى بلند غیرقابل زوال براى خود تا ابد باقى گذاشتند.

مَهاتما گاندى (رهبر استقلال هند):
من زندگى امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجّه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین (ع) پیروى کند.(33)

تاملاس توندون (هندو، رئیس سابق کنگره ملّى هندوستان):
این فداکارى هاى عالى از قبیل شهادت امام حسین(ع) سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقى بماند.

محمّد على جناح (رهبر بزرگ پاکستان):
هیچ نمونه اى از شجاعت، بهتر از آن که امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى و تهوّر نشان داد در عالم پیدا نمى شود. به عقیده من تمام مسلمانان باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروى نمایند.(34)

لیاقت على خان (نخستین نخست وزیر پاکستان):
این روز محرّم، براى مسلمانان سراسر جهان معنى بزرگى دارد. در این روز، یکى از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد، شهادت حضرت امام حسین(ع) در عین حزن، نشانه فتح نهایى روح واقعى اسلامى بود؛ زیرا تسلیم کامل به اراده الهى به شمار مى رفت. این درس به ما مى آموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد، نباید ما از آن پروا کنیم و از حق و عدالت منحرف شویم.(35)

کلبه پرنده چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ب.ظ

شگفتی های سنجاقک؛ سنجاقک که بیشتر در نقاط خوش آب و هوا یافت می شود، حیوانی است زیبا، زمینی، هوایی، آبی، زیرآبی. سنجاقک به جز چند روز تابستان که با جفت خود به سر می برد، در بقیه اوقات به تنهایی زندگی می کند.

سنجاقک ماده وقتی که باردار شد، با انبرک کوچک انتهای دم خود، تنه ساقه نی در آب را سوراخ می کند و چند تخم بسیار ریز درون آن می ریزد. پس از چند هفته نوزادهای سنجاقک سر از تخم بیرون آورده و به ته آب می روند. آن ها درست به اندازه سر یک سوزن و به رنگ خاکستری با دست و پاهای بسیار کوچک هستند. در پشت آن ها برآمدگی هایی دیده می شود که بال های سنجاقک، درون آن ها ساخته می شود تا این جانورک آبی را روزی پرنده هوایی گرداند.

نوزاد سنجاقک خود را در زیر گل ها و لجن ها پنهان می کند تا از خطر حیوانات آبی محفوظ بماند. نوزاد سنجاقک، وسیله مخصوصی برای شنا دارد که هیچ شناوری چنین وسیله ای ندارد ـ بشر، هواپیمای جت ساخته است، ولی هنوز زیردریایی جت نساخته است ـ او هنگام شنا مثل یک زیر دریایی جت عمل می کند. در پیکر سنجاقک نوزاد، کیسه کوچکی قرار داده شده که از آب پر می شود؛ آن گاه آب مانند فواره از انتهای شکم وی خارج شده و این نوزاد کوچولو را در آب به طرف جلو می راند.

نوزاد سنجاقک شکارچی ماهر و قصابی چابک است، که ابتدا کرم های ته آب را شکار می کند و سپس با انبرک دم آن ها را تکه کرده و می بلعد.

نوزاد که کمی بزرگ شد، پوست بدنش بزرگ نمی شود. لذا احساس تنگی و گرفتگی می کند. به پوست فشار آورده می شود، پوست کهنه از ناحیه سر و گردن شکاف خورده و حیوان با پوستی بسیار نرم و تازه از آن خارج می شود.

نوزاد سنجاقک، مادامی که در آب زندگی می کند، چند پوست می اندازد. وقتی که پا به سن می گذارد، آب بر تنش سنگینی می کند. آرام آرام خود را به ساقه یک گیاه یا تنه می رساند و از آن بالا می رود و از دنیای آب خارج می شود و به دنیای هوا وارد می گردد.

در حرارت آفتاب، در سایه برگی یا درختی، استراحت می کند و باز پوست کهنه یا می اندازد و با پوست نوینی ظاهر می شود. در حالی که دو جفت بال کوچک و نرم بر پیکرش نمودار شده است، حرارت آفتاب، بال هایش را سخت می کند. بال ها به سرعت رشد می کنند و بزرگ و نیرومند می شوند و این زیردریایی جت، هواپیمایی بی پروانه می گردد که آماده پرواز است. بال ها که گشود شده پرواز می کند.

سنجاقک ها شکارچیان سریعی هستند که طعمه خود را در هوا شکار می کنند. قدرت دید آن ها استثنایی است و می توانند حشرات در حال پرواز را تعقیب کنند و پاهای تیغه دار خود را در بدن طعمه فرو ببرند.

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ

نمیدانم تو میدانی
که دیوانه به پندارش چو پابند است
دیوانه است
چه باورها که مردند در خاطرها
وخاطرها مزاری شد برآن پندارها
وپابندش نشد
آنکس که عاقل بود
دیوانه نشد!!!!

کلبه پرنده چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ

سلام استاد. اون شعر نو از دیوانه بود رو خودم گذاشته بودم ببخشید باز یادم شد اولشو بنویسم

سلام از آی پی اش فهمیدم.

کلبه پرنده چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ

طرف گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال مامور کلی جریمش میکنه. ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : جوجه کباب ,پیتزا . باز یارو جریمش میکنه. سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : والا هر روز صبح بهشون 1000 تومن میدم هر چی دوست دارن بخرن بخورن

کلبه پرنده چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 ب.ظ

آبدزدک! (اختلاس)




آبــــدُزدک کـــــــه می رَوَد بـر آب





نکتـــه ها گفته بی حســاب و کتاب





گفتـــــگو می کنــــد لـــبِ ساحــــل





پرس و جوهای بی سوال و جـواب





عشــــــق ها باختــــه به نیلـــوفــــر





عشــوه هـا در سراچه های حُباب





هــــوش از گـــوشِ نستـــرن بُـرده






استخـــوان خُـرد کـــرده با مهتاب





مـــی زَنَــــد روزگــــار، زیـرابش





یک زمانـــی کنــــــارِ ایــن تـالاب





پولــکِ نقـــــره فــــامِ مـــاهــی ها





دلِ مــــا را خــراب کرده، خـراب





پـــــول، حتّـی درآب هـم کـه رود





جُـــــز خرابـــــی نیـــاوَرَد پـایـاب





خِـرقــــه ی پولــــکی در آر از تن





کشکِ خشکی به کاسه ای می ساب!





دلِ واحــــــــد در آتشـــــی پُر دود





چاق و چلّـه ، کشیده بــویِ کبـاب

(.افخمی)

کلبه پرنده شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:26 ب.ظ

سلام:) روزتون بخیر. بعضی کتاب های دستان تو بچگی آدم هستن که انقد آدم اونارو دوست داره هیچوقت فراموششون نمیکنه یک ازین کتابا برای من کتاب داستان اکسیژن و هم بازی هایش بود که داستان های عناصر شیمیایی داشت هرچند این کتابو ابتدایی اتفاقی خونده بودم و زیاد چیزی ازش نمیفهمیدم اما زبان داستانی و کودکانش رو واقعا دوست داشتم. یکی از داستان هاش این بود:

سلام. ممنون

کلبه پرنده شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:28 ب.ظ

اکسیژن و هم بازی هایش
یک روز اکسیژن کوچولو از خواب بیدار شد نفس عمیقی کشید و گفت: چه روز زیبایی چقدر دلم میخواهد بازی کنم. یک دفعه چیزی یادش آمد و با خود گفت: اما منکه هم بازی ندارم با کی بازی کنم؟ وقتی به دور و بر نگاه کرد چشمش به یک تکه آهن افتاد که زیر نور خورشید خوابیده بود. جلو رفت واو را قلقلک داد. آهن خنده بلندی کرد و از خواب پرید. اکسیژن گفت: سلام صبح بخیر بامن بازی میکنی؟ آهن چشم های پف کرده اش را مالید و به چشم های اکسیژن نگاه کرد. اکسیژن دست سنگین آهن را گرفت و گفت: بیا بیا بامن بازی کن میخوای گرگم به هوا بازی کنیم من گرگ میشوم وتورا دنبال میکنم. آهن سنگین و باادب سرش را تکان داد و گفت: نه من نمیتوانم گرگم به هوا بازی کنم تو یک گاز هستی و میتوانی درهوا بچرخی یا درآب شیرجه بزنی اما من جامد و سنگین هستم و نمیتوانم مثل تو بدوم. اکسیژن دوروبرش را نگاه کرد وگفت: خب پس یک بازی نشستنی میکنیم مثلا اتل متل توتوله چطور است؟ آهن که خیلی باادب بود جواب داد: بله میتوانیم اتل متل بازی کنیم. اکسیژن با خوشحالی کنار دوستش آهن نشست. پاهایش را دراز کرد اتل متل..... اما هنوز دور اول بازی به آخر نرسیده بود که حال اهن به هم خورد. رنگش قرمز شد و آرام آرام شروع کرد به زنگ زدن! اکسیژن با دستپاچگی گفت: چی شده آهن جان چرا صورتت اینقدر قرمز شده؟ حالت خوب نیست؟
اهن به سختی گفت: من......من دارم زنگ میزنم.... من.... دیگر آهن نیستم تو باعث شدی که من زنگ بزنم!
آهن دیگر نتوانست حرفی بزند و ساکت شد . اکسیژن با غصه به زنگ اهن نگاه کرد. بعد به هوا پرید تا درباره این حادثه بیشتر فکر کند. رفت و رفت تابه یک فلز نقره ای رنگ و مایع رسید. اسم این فلز جیوه بود و زیر نور افتاب برق میزد . اکسیژن لبخندی زد و گفت: توچقدر قشنگی مثل ماه و خورشید میدرخشی . مثل ستاره ها برق میزنی مثل اب مایع و روان هستی.جیوه خندید و گفت: چه حرف های قشنگی میزنی بیا پیش من بنشین و بازهم برایم صحبت کن. اکسیژن کنارجیوه نشست واز سفرهای خود حرف زد ماجرای سفر خود در بدن انسان را برای جیوه تعریف کرد از آنچه در آسمان ولابه لای ابرها دیده بود حرف زد و از اقیانوس برایش قصه گفت. جیوه از تعجب بالا و پایین پرید و کم کم به اکسیژن نزدیک تر میشد. اکسیژن با صدای غمگینی ماجرای اهن را تعریف میکرد که ناگهان از تعجب فریادی کشید و دودستی توی سرخود زد. یک اتفاق عجیب افتاده بود جیوه ناپدید شده بود و جایش گرد سرخ رنگی مانده بود. اکسیژن فریاد زد: جیوه جیوه کجا هستی؟ اما صدایی به گوشش نرسید تنها و خسته به راه افتاد تا به سرنوشت دوست دومش فکر کند همین طور که میرفت باخود فکر کرد: چرا هرکس بامن دوست میشود بلایی سرش می آید؟ نکند من یک موجود جادویی هستم؟!!! توی این فکرها بود که صدای گریه ای به گوشش رسید دوروبر را نگاه کرد چشمش به شمع کوچکی افتاد که آرام آرام اشک میریخت و گریه میکرد . جلو رفت و بامهربانی پرسید: چی شده؟چرا گریه میکنی؟ شمع بی آنکه چشم هایش را باز کند گفت: گریه ام برای تاریکی اتاق این پیرزن است من نمیتوانم اتاق اورا خوب روشن کنم. نگاه کن! اکسیژن پیرزنی را دید که سعی میکرد سوزنی را نخ کند اما نمیتوانست . درهمین لحظه شمع چشمهایش را باز کرد و تا اکسیژن را دید با شوق فریاد کشید آه اکسیژن عزیز تو هستی؟ منتظرت بودم زود باش دور فیتیله ام بچرخ و به سوختن آن کمک کن تا اتاق این پیرزن روشن شود.اکسیژن از شمع دور شد و با اندوه گفت: من به تو نزدیک نمیشوم میترسم مثل بقیه هم بازی هایم بلایی سرت بیاید. من نمیخواهم به کسی آزار برسانم من......
شمع گفت: اما باید کنار من باشی تا بهتر بسوزم زود باش دور فیتیله ام بچرخ و به سوختن من کمک کن این کارت پیرزن را خوشحال میکند . اکسیژن تا این حرف را شنید از جا پرید و دور فیتیله شمع چرخید. شعله کوتاه شمع بلندتر شد. نور آن روی دست های پیرزن افتاد پیرزن سوزن رانخ کرد و نفس راحتی کشید و گفت: آه بالاخره موفق شدم ....

آفرین

یا روش شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ

با سلام خدمت استاد گرانقدر. طاعات و عباداتتون مورد قبول حق تعالی.
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه را به شما و تمام اهالی صندوقچه تسلیت میگم.

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند.

با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید.

التماس دعا

سلام

[ بدون نام ] یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ق.ظ

استاد و خانوم یاروش منم متشکرم واین ایام رو به همه دنیا تسلیت میگم

سلام. جواب سوال بعدی تان فعلا منفی است. ان شاالله خبری شد بهتان می گویم.

کلبه پرنده دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ب.ظ

ابتهاج
اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه اگر جست و جو کنی

کلبه پرنده دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:24 ب.ظ

سلام استاد روزتون بخیر. ازتون ممنونم . متشکرم پرسیدید.
راستی استاد ما این هفته بچه های کلاسمون از شنبه دانشگاه نیومدیم تا شنبه دیگهالبته با بعضی استادها گفته بودیم. ببخشید

سلام

کلبه پرنده دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:26 ب.ظ

استاد نظرتون راجب این نوشته چیه؟
علم از نظر مذهبی بی طرف است و نتیجه آن به نفع یا ضرر هیچ یک از باورهای مذهبی نیست.
دیروز تو کتاب جانور شناسی خوندم البته هفته دیگه امتحانشو داریم ولی این جملش تو ذهنمه همش

به نطر من صحیح تباید باشد. از نطر من علم بی طرف نیست. خداوند بارها وبارها به پدیده های علمی اشاره کرده و تفکر در باره آنها را زمینه رسیدن به خود دانسته.

کلبه پرنده سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ

ممنون که نظرتون رو گفتید

استاد چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:39 ق.ظ

از خبر:

انتقادهای محمدرضا حکیمی به جامعه دینی، عالمان، منبری ها و مداحان حرفه ای در یک سخنرانی قدیمی
فرهنگ > دین و اندیشه - گلچین خبرآنلاین از سخنرانی قدیمی استاد محمدرضا حکیمی، متفکر و نویسنده پیشکسوت درباره قیام عاشورا به نقل از کتاب " عاشورا، مظلومیتی مضاعف"

در جامعه های بشری - حتی جامعه های کوچک و بدوی - همیشه فساد از قشرهای بالا و افراد مقتدر و صاحب مقام و فرزندان و خاندان آنها، به سوی قشرهای متوسط و پایین سرازیر می گردد و نفوذ می کند. چون فساد از دو چیز پدید می آید:
1- بسیار داشتن (تکاثر)
2- کم داشتن ( فقر)
و سبب فقر فقیران - به نصّ آیات و احادیث - توانگری توانگران حق شناس جلاد مسلک و تورم آفرین است.

پس اسلام، تا این اندازه با تکاثر ( زیاده داری) و اسراف (زیاده خواری بی بند و باری در مصرف)، مبارزه کرده برای همین است که یکی از علل مهم نشر فساد در جامعه و شیوع ظلم و له شدن بیچارگان، و شکسته شدن حرمت بشری و کرامت انسانی، غنای بیشتر از حد« قوام»است، چنانکه امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) یکی از علل سقوط اخلاقی و انسانی و تربیتی جامعه را، وجود غنای تکاثری دانسته اند.

تا عدالت اجرا نشود، هر چه از اسلام بگوییم حرف است

اکنون ملاحظه می کنید که تا عدالت اجرا نگردد، و قسط قرآنی (رسیدن هر کس به حق خویش) عملی نشود، هر چه از اسلام گفته شود، حرف است. فقر مانع رشد است، غنای تکاثری مانع رشد است، زندگی های پر ریخت و پاش (که باعث پایمال شدن حقوق دیگران و محرومیت ضعفا و محرومان است)، مانع رشد است، مجالس اشرافی و قارونی گرفتن مانع رشد است.

عاشورا یک حرکت بنیادین و بزرگ جامعه سازی است، که حضرت امام حسین(ع) در بیان هدف خود از این حرکت می فرماید: «ای خدا! تو خوب می دانی که ما برای قدرت طلبی، یا دنیا خواری قیام نکردیم، بلکه خواستیم احکام روشن دین تو را به کار بندیم، و کشور اسلامی را اصلاح کنیم، و مظلومان و ستم دیدگان را از زیر بار ستم نجات دهیم.»
مقصود امام از امر به معروف چسبیدن به یقه چند محروم یا جوان بی پناه نیست
پس ملاحظه می کنید، که آن امر به معروف و نهی ازمنکری که امام حسین، در سخنی دیگر می فرمایند که « ما قیام کردیم برای اصلاح جامعه اسلامی و اقامه امر به معروف و نهی از منکر» مقصود چسبیدن به یقه چهار تا محروم و بدبخت، یا چند جوان بی پناه نیست، بلکه حرکت امر به معروف و نهی از منکر در صورت اصلی خود، قیام در برابر ظلم و ستم است، و خروش برداشتن در برابر سران حاکم و سروران اقتصادی و دیکتاتوری مال (که جامعه ما امروز در چنگ آن گرفتار است!) و هر حاکمیتی که مجری عدالت نباشد.

جوانان آگاه، و مردم متدین ایران! بدانید که جز نظام عامل بالعدل، یعنی مجری عدالت به نحو احسن، در همه چیز و در همه جا و برای همه کس، هیچ حاکمیتی اسلامی نیست. و جزء جامعه قائم بالقسط، یعنی جامعه سرشار از عدالت، هیچ جامعه ای قرآنی نیست. و جز گرفتن حقوق مظلومان از توانگران و رساندن به دست آن، هیچ اصلاحی و حرکتی عاشورایی نیست.

در جامعه اسلامی، نخست حاکمیت باید امر به معروف شود

بنا بر این، به نصّ قرآن کریم باید «گروهی» از امت که از همه جهت صلاحیت داشته باشند: امین، عالم، شریف، عادل، وارد به همه احکام اصلی و فرعی اسلام، دارای شخصیتی که جامعه به آنان اعتقاد داشته باشد، و از آنها جز پاکی و فضیلت ندیده باشد و در سنین بالا باشند، به کار انبیایی امر به معروف و نهی از منکر بر خیزند. و چنانکه حضرت امام حسین (ع)، در حرکت آفتاب آفرین عاشورا، با عمل نشان داده است، از جایی شروع شود، که محل شروع فساد است، یعنی حاکمیت. باید در جامعه اسلامی نخست حاکمیت و تمام اعضای آن مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار بگیرد و تطهیر شوند، سپس دیگران.
هنگامی که علی(ع) می گوید: «حاکم اسلامی و کارگزاران حکومت اسلامی نباید هدیه قبول کنند.» چرا از هر مفسد اقتصادی، قبول پول می کنند، و او را و ده ها امثال او را به ادامه دادن به جنایات مالی و مکیدن خون مردم مظلوم و اقشار گوناگون ملت تشجیع می نمایند؟ چرا؟
پس - بنا بر منطق عاشورا امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه بر افتد، و توانگرانی که قرآن می فرماید مایه فسادند (مفسد فی الارض اند) و به هیچ گونه در برابر اصلاحات تسلیم نمی شوند. حتی در خود پیکره دولت - تکلیف شان با قرآن و عاشورا معلوم گردد. جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی ... و جامعه تکاثری جامعه یزیدی است نه حسینی.

عاشورا همه اش روضه و غم گساری نیست/ عاشورا این نیست...!

عاشورا این نیست که با تلاش شماری منبری و مداح حرفه ای (که روش آنان و منطق و شعرشان، کاملا بر خلاف شاعران شیعه حماسه گستر دوران ائمه (ع) است)، مردم را دریک روز معین به سر و سینه زدن را دارند و در معابر روان سازند. بعد عاطفی عاشورا، اگر منبری ها و مداح ها به صورت ضروری و فوری و اصولی، اصلاح شوند و مردم بر یک غم بزرگ گریه کنند، نه تنها خوب که لازم است. قلب انسان نباید به دنیای غم های بزرگ بیگانه باشد، اما عاشورا همه اش روضه و غم گساری نیست.

عاشورا، حرکتی برای نفی ظلم و اجرای عدالت است، چنانکه در خطبه دوم حضرت امام حسین (ع) به صراحت ذکر شده است . عاشورا حماسه فجرهای بزرگ انقلاب های خونینی است، که حق محرومان را بگیرد و به آنان برساند .

عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیط های انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومت های مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند، و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، و این همه تفاوت های جهنمی و «دره های فقر» و «قله های ثروت» وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کرده اند و در میان نباشد.


اگر عالمان و حاکمان درست شوند جامعه اسلامی درست می شود

امام حسین (ع) در روز عاشورا از بشریت خواست که اگر دین ندارید آزاده باشند. و این همه تورّم و رانت خواری و چپاول و بی بند و باری، که موجب این همه فساد اخلاقی و سقوط انسانی در جامعه است، و این تورم آزاد و فروشندگان جلاد، و این دستگاه قضایی ویرانه به تعبیر خود مقامات، آیا در خور بردن نام حسین (ع) و عاشورا هست؟

من این سخنان را با عرضه یک مقیاس بنیادین و مهم در شناخت جامعه اسلامی به پایان می برم. این حدیث معتبر از پیامبر اکرم (ص) رسیده است که فرمود: «دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست می شود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی فاسد می شود. پرسیدند : ای پیامبر خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: عالمان و حاکمان .»

اینکه گفتیم اسلام از بالا شروع می کند، خوبی ها و بدی ها را اول، در بالا می بیند بعد در پایین، برای همین است، یعنی بدی و فساد- مانند - آب از بالا به پایین سرازیر می گردد، و فقیران و محرومان و معتادان و سر خوردگان و بیکاران و بریدگان - از جوانان و غیر جوانان و همه این گونه فسادها در جامعه اسلامی به نصّ سخن امام باقر (ع) درباره روش پیامبر اکرم (ص) از فساد دامنه داری حکایت دارد که در بالا وجود دارد، یعنی در میان کسانی از عالمان و حاکمان.

و اکنون، برای انسانی که خدا به او عقل داده، و مقداری اطلاعات درست از دین در اختیارش قرار گرفته است، جای بریدن از دین و سست شدن در انجام وظایف نیست، اگر چه جای بریدن از هرکس و هر کس دیگر باشد. و من به جوانان توصیه می کنم، دین خود را بی خود و مفت از دست ندهند، بلکه دین را بشناسند، و عمل به آن را بخواهند.

/6262

کلید واژه ها: امام حسین(ع) - عاشورا - محرم -

البته من کمی به مقاله ایشان نقد دارم ولی مقاله زیبایی است.

استاد چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:24 ب.ظ

تحریف های عاشورا در کلام استاد مطهری
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در دنیای امروز کسی نیست که شهید مطهری را نشناسد، این استاد بزرگ و روحانی روشنفکر و روشن ضمیر یکی از مهمترین مهره های انقلاب اسلامی ایران به شمار می رفت که وظیفه هدایت فکری جامعه را به عهده داشت.

از این عالم بزرگ کتب متعددی موجود است که یکی از آنها درباره وقایع عاشورا و تحریفاتی است که در طول این مدت اتفاق افتاده است.

واقعه کربلا که یک حادثه عظیم است ابعاد گسترده ای دارد و عشق شوق انگیز مردم به این ابی عبدالله باعث شده تا تمام زوایای این حادثه به درستی تحلیل نشود.

اگرچه هدف از قیام ابی عبدالله علیه السلام تقریبا مهم ترین و کلیدی ترین مساله در واقعه عاشورا است ولی زوایای متعددی وجود دارد که هرکدام به نوبه خود از جایگاه والایی در هدایت و جهت دهی افکار عمومی نقش بسزایی دارد.

از این رو هرگونه تحریف در این باره می تواند بسیار خطرناک باشد، لذا اگر شما کاربر عزیز، مجالس سخنرانی و یا مداحی را به عهده دارید حتما به این نکات مهم دقت بفرمایید.

اکنون به گوشه ای از بیانات این استاد گرانقدر و شهید اشاره می کنیم. نهضت عاشورایی امام حسین (ع)، با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر و با هدف برقراری عدل و عدالت ودر نهایت برای نجات اسلام و مبارزه با طغیان بود.

آن همه گریه بر سیدالشهدا و عزاداری برای سید مظلومان نیز، برای زنده نگهداشتن این مکتب جهاد و شهادت و حفظ ارزش ها بوده است.

متاسفانه در طول تاریخ، تحریف هایی چه در انگیزه ها و اهداف، چه در چهره های حماسه ساز و چه در برنامه های مربوط به عاشورا انجام شد که این تحریف ها برخی به محتوا، برخی به شکل و برخی به افراد برمی گردد.

کتاب هایی که به عنوان مقتل نوشته شده و روضه هایی که برای عاشورا گفته و خوانده شده، گاهی چون باانگیزه گریاندن مستمعان بوده، آمیخته به مطالب ضعیف، غیرمستند و احیانا دروغ شده است. علاقه ای که به چهره های عاشورایی وجود دارد، سبب شده در حوادث آن حماسه، غلوها و مبالغه هایی نقل شود که غیرعقلی و باورنکردنی است. آمار و ارقام کشته ها و برخی حوادثی که به ظاهر غم انگیز و سوزناک بوده، بر اصل واقعه افزوده شده است.

انگیزه آن حماسه، گاهی تا حد کشته شدن برای شفاعت! تنزل یافت، نوع برخوردهای امام حسین (ع)، زینب و امام سجاد (ع) و کودکان و اهل بیت، گاهی به صورت عجز و لابه و ذلت و حقارت در برابر فاسقانی چون یزید و عمر سعد و ابن زیاد و شمر درآمد و خواسته بزرگ امام در این میدان حماسه، که رد بیعت با حکومت جور بود، به درخواست جرعه ای آب برای لب عطشان خویش یا گلوی خشک علی اصغر درآمد.

استاد مطهری در خصوص این تحریفات معتقد است:

«برای مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آن همه زجرهای روحی و جسمی و ضربات شمشیرها نباید گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دروغ پردازی هایی گریست که مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را متنزل می کند.»

وی در ادامه می گوید: در برخی از این تحریفات اشاره شده که لیلا مادر علی اکبر (ع) نذر کرده که اگر فرزندم سالم بماند از کربلا تا مدینه ریحان خواهم کاشت، بعدها علما با سند این مطلب را رد کردند. اولا حضرت در کربلا حضور نداشته، ثانیا منطقه فیمابین کربلا و مدینه برای کشت ریحان بلاامکان است، ثالثا مسافت بین آن دو شهر سیصد فرسنگ است.

در جای دیگر نیز گفته اند، امام حسین (ع) در کربلا سیصدهزار نفر را کشته است، اگر فرض شود هر ثانیه یک نفر را بکشد برای این تعداد هشتادوسه ساعت و بیست دقیقه وقت لازم است. بعد دیدند این تعداد کشته با طول روز جور درنمی آید، گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بوده است!
همین طور درباره حضرت ابوالفضل (ع) گفته اند که بیست پنج هزار نفر را کشت! که حساب کردم اگر در هر ثانیه یک نفر کشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می خواهد.

*شفقنا

کلبه پرنده یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:50 ق.ظ

Genetics‎



رشد مجدد اندام های قطع شده ی انسان میسر می شود!!

کشف ژنی جدید که توانایی رشد مجدد اندامهای آسیب دیده بدن را در خود پنهان کرده است می تواند در آینده ای نه چندان دور امکان رشد مجدد اندامهای قطع شده، ترمیم استخوانهای آسیب دیده و حتی ترمیم جراحتهای مغزی را به وجود آورد.
محققان دریافته اند برخی از جانداران از جمله دوزیستان از ژن p21 که می تواند فرایند ترمیم را در بدن متوقف سازد، بهره می برند اما این ژن طی تکامل در اکثر جانداران از بین رفته است با خاموش کردن فعالیت این ژن فرایند ترمیم به شکلی معجزه آسا از سر گرفته می شود.

محققان موسسه ویستار در فیلادلفیا دریافتند موشهایی که از این ژن در بدن خود بهره ای نبرده اند قادرند اندامهای از دست داده خود را دوباره بسازند و یا عضوهای آسیب دیده را ترمیم کنند متفاوت از دیگر جانداران این موشها ترمیم جراحتهای خود را با شکل دادن به بلاستما، ساختاری که با رشد سریع سلولها در ارتباط است آغاز می کنند.

به گفته محققان ویستار نبود ژن p21 باعث می شود سلولهای بدن این موشها به جای داشتن عملکردی مانند سلولهای پستانداران بالغ، عملکردی مشابه سلولهای بنیادین بازتولید کننده داشته باشند؛ این به آن معنی است که آنها قادر خواهند بود بخشهای مورد نیاز بدن خود را بسازند.

طی آزمایشها، دانشمندان این ژن را در بدن موشهایی که گوش آنها آسیب دیده بود، خاموش کرده و شاهد رشد مجدد گوش در این جانداران بودند با وجود اینکه این مطالعات روزهای اولین خود را سپری می کند، اما دانشمندان معتقدند از نظر تئوری تفاوتی در به کار گرفتن این شیوه میان موشها و انسانها وجود ندارد.

بر اساس گزارش رویترز، "الن هبر کتز" که هدایت این پروژه را به عهده دارد می گوید این موشها درست مانند مارمولکی که بخشی از بدنش را از دست داده است، قادرند بخش از دست داده را دوباره بسازند و اندامی سالم و جدید را جایگزین آن سازند دانشمندان امیدوارند با کمک این کشف در ساخت داروهایی که بتواند به صورت موضعی به ترمیم بخشهای آسیب دیده بدن بپردازد، موفق شوند.

کلبه پرنده یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ

آدم های خیلی غنی اقتصادی که طمع دارند هیچوقت هیچوقت حال آدم فقیر را نخواهند فهمید

کلبه پرنده یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:10 ق.ظ

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام(ضحی 1-2)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)

و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی.(احزاب 10)

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

وقتی در تاریکی‌ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی.(انعام 63-64)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا 83)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59)

پس کجا می روی؟ (تکویر26)

پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)

چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)

مرا به یاد می آوری؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن‌ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم (قریش 3)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29)

تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
یعنی واقعا هست؟؟!!

بیهوده سخن بدین درازی نبود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد