به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر بردهی عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند، و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگیات ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری
بعضی ها از دور میدرخشند!
نزدیک که میشوی
یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند!!!
که باید لگدی بهش زد
تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را
خیره نکنند و گول نزنند!!!
دو مسافر برای صرف غذا در بین راهی استراحت میکردند،
یکی از آنها 5 نان داشت و دیگری 3 نان
مسافر سومی از راه رسید و از دو مسافر دیگر تقاضای نمود که او را در غذای خودشان شریک کنند،
مسافر سومی نان های مسافر اولی و دومی را به سه قسمت تقسیم نمود و هر کدام از مسافرها به اندازه یکسان از نانها خوردند،
بعد از صرف غذا مسافر سومی به دو مسافر اولی و دومی 8 درهم داد و رفت
مسافر اولی که 5 قرص نان داشت به مسافر دومی گفت که سهم من 5 درهم می شود و سهم تو 3 درهم این یه تقسیم عادلانه است،
مسافر دومی این تقسیم بندی را رد کرد و اصرار کرد که 8 درهم به طور مساوی بینشان تقسیم شود.
این نزاع به نزد امام علی برای داوری برده شد.
امام علی از مسافر دومی درخواست کرد که 3 درهم را بپذیرد و به او گفت رفیق تو بسیار منصف تر از عمل کرده است،
مسافر دومی این را رد کرد و گفت که او فقط 4 درهم قبول میکند،
در این زمان امام علی به مسافر دومی پاسخ داد که سهم تو فقط 1 درهم می شود چون که شما ها بین خود 8 نان داشته اید و هر نان به 3 قسمت تقسیم شده است بنابراین شماها 24 قسمت مساوی نان داشته اید،
3 نانی که تو داشتی به 9 قسمت تقسیم شده و تو 8 قسمت آن را خورده ای و 1 قسمت از نانها به مسافر سومی داده ای
ولی رفیق تو 5 نان را داشته و نانهایش به 3 قسمت تقسیم شده و به 15 قسمت تبدیل شده
او (مسافر اولی) 8 قسمت از نانها را خورده و 7 قسمت آن را به مهمان (مسافر سومی) داده
به این ترتیب مهمان از نانهای تو 1 قسمت را سهیم شده و 7 قسمت از نانهای رفیق تو
بنابراین تو باید 1 درهم را بگیری و رفیق تو 7 درهم را دریافت کند
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
_دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ... ؟
سلام. ممنون. ان شاالله عید فطر کلبه جدید می سازم. ممنون از همکاریتون.
شمسی
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 ساعت 11:11 ق.ظ
سلام استاد
عبادت ها قبول
ببخشید که طبق معمول مزاحم می شم. یه کم مشکل ترجمه داشتم می شه ازتون کمک بگیرم ؟
اسم دو تا معرف هست که برای رنگی کردن ترکیبات روی کاغذ tlc استفاده میشه ولی نمی تونم به فارسی برشون گردونم یعنی تلفظ فارسی رو نمی دونم!:
Dragendorf’s reagent
Fluorescamine
سلام هیچ یک را نمی شناسم اما اولی می شود معرف دراگندورف و دومی فاوئورسکامین
شمسی
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 ساعت 09:20 ق.ظ
سلام استاد
خوب هستید انشاءالله ؟
استاد بازم سوال داشتم! دیشب چند تا خبر بهم رسید شوکه ام کرد!یکیش مربوط به تاریخ باز شدن دانشگاه بود. دیشب بچه ها بهم گفتن آموزش بهشون گفته دانشگاه تا پنجم تعطیله!!!!من فکر می کردم دانشگاه از دوم بازمیشه . البته شاید برداشت اشتباه من بوده!!! اگه دانشگاه تا پنجم تعطیل باشه چطوری باید کارهای کنفرانس برای شیشم آماده بشه ؟ نمیشه که!
شما اطلاع دقیق ندارین؟ که دانشگاه کی باز میشه ؟
سلام. نه! من دوم جلسه دارم! در هر حال برای کنفرانس حتما کاری می کنند. نگران نباشید. خبری شد اطلاع می دهم.
سلام استاد
خوبید؟ خانواده محترمتون خوب هستند ان شاءالله؟
شرمنده استاد!!! بازم می خوام براتون مزاحمت ایجاد کنم!!!
اگر خانواده ام راضی بشن، می خوام غیر از سمنان، شهرهای دیگه رو هم برای انتخاب رشته بزنم. آخه دیگه نمی خوام یه سال دیگه پشت کنکور بشینم با اون جو وحشتناکش! البته مادرم راضیه ، باید پدرم رو راضی کنم.
در این راستا (!!!) یه سوال داشتم. گفتم شاید شما با استاد دانشگاه های دامغان و شاهرود آشنا باشین و بهتر از اون جا خبر داشته باشید. به نظر شما بعد از سمنان، دانشگاه دامغان رو بزنم بهتره یا شاهرود؟
سلام هر دو جا خوب است. دامغان نزدیکتر است برای رفت و آمد بهتر است. ان شاالله جای خوب قبول می شوید.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
پابلو نرودا :
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر بردهی عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند، و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگیات ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری
بعضی ها از دور میدرخشند!
نزدیک که میشوی
یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند!!!
که باید لگدی بهش زد
تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را
خیره نکنند و گول نزنند!!!
بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.
فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.
ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.
هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.
شیر کم چرب بنوش.
هرگز درهنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خریدخواهی کرد.
فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.
از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.
فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
1 و 3 و 4 و6 و 8 را رعایت می کنم. 7 را دوست دارم رعایت کنم.
ممنون
کلبه جدید بسازم (عید فطر ان شاالله؟)
دو مسافر برای صرف غذا در بین راهی استراحت میکردند،
یکی از آنها 5 نان داشت و دیگری 3 نان
مسافر سومی از راه رسید و از دو مسافر دیگر تقاضای نمود که او را در غذای خودشان شریک کنند،
مسافر سومی نان های مسافر اولی و دومی را به سه قسمت تقسیم نمود و هر کدام از مسافرها به اندازه یکسان از نانها خوردند،
بعد از صرف غذا مسافر سومی به دو مسافر اولی و دومی 8 درهم داد و رفت
مسافر اولی که 5 قرص نان داشت به مسافر دومی گفت که سهم من 5 درهم می شود و سهم تو 3 درهم این یه تقسیم عادلانه است،
مسافر دومی این تقسیم بندی را رد کرد و اصرار کرد که 8 درهم به طور مساوی بینشان تقسیم شود.
این نزاع به نزد امام علی برای داوری برده شد.
امام علی از مسافر دومی درخواست کرد که 3 درهم را بپذیرد و به او گفت رفیق تو بسیار منصف تر از عمل کرده است،
مسافر دومی این را رد کرد و گفت که او فقط 4 درهم قبول میکند،
در این زمان امام علی به مسافر دومی پاسخ داد که سهم تو فقط 1 درهم می شود چون که شما ها بین خود 8 نان داشته اید و هر نان به 3 قسمت تقسیم شده است بنابراین شماها 24 قسمت مساوی نان داشته اید،
3 نانی که تو داشتی به 9 قسمت تقسیم شده و تو 8 قسمت آن را خورده ای و 1 قسمت از نانها به مسافر سومی داده ای
ولی رفیق تو 5 نان را داشته و نانهایش به 3 قسمت تقسیم شده و به 15 قسمت تبدیل شده
او (مسافر اولی) 8 قسمت از نانها را خورده و 7 قسمت آن را به مهمان (مسافر سومی) داده
به این ترتیب مهمان از نانهای تو 1 قسمت را سهیم شده و 7 قسمت از نانهای رفیق تو
بنابراین تو باید 1 درهم را بگیری و رفیق تو 7 درهم را دریافت کند
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
_دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ... ؟
یک عمر اگر روزه بگیریم و بگیرید و بگیرند
همتا نشود با عطش خشک دهان علی اصغر (ع)...
سلام. ممنون. ان شاالله عید فطر کلبه جدید می سازم. ممنون از همکاریتون.
سلام استاد
عبادت ها قبول
ببخشید که طبق معمول مزاحم می شم. یه کم مشکل ترجمه داشتم می شه ازتون کمک بگیرم ؟
اسم دو تا معرف هست که برای رنگی کردن ترکیبات روی کاغذ tlc استفاده میشه ولی نمی تونم به فارسی برشون گردونم یعنی تلفظ فارسی رو نمی دونم!:
Dragendorf’s reagent
Fluorescamine
سلام هیچ یک را نمی شناسم اما اولی می شود معرف دراگندورف و دومی فاوئورسکامین
سلام استاد
خوب هستید انشاءالله ؟
استاد بازم سوال داشتم!
دیشب چند تا خبر بهم رسید شوکه ام کرد!یکیش مربوط به تاریخ باز شدن دانشگاه بود. دیشب بچه ها بهم گفتن آموزش بهشون گفته دانشگاه تا پنجم تعطیله!!!!من فکر می کردم دانشگاه از دوم بازمیشه . البته شاید برداشت اشتباه من بوده!!! اگه دانشگاه تا پنجم تعطیل باشه چطوری باید کارهای کنفرانس برای شیشم آماده بشه ؟ نمیشه که!
شما اطلاع دقیق ندارین؟ که دانشگاه کی باز میشه ؟
سلام. نه! من دوم جلسه دارم! در هر حال برای کنفرانس حتما کاری می کنند. نگران نباشید. خبری شد اطلاع می دهم.
سلام استاد
سانسوووور شد؟!
مشکلش رو متوجه نشدم!!!
سلام. لب مطلب در قسمت اول هست تعمیمش حس خوبی به من دست نمی داد دوباره بخونید!
سلام استاد
خوبید؟ خانواده محترمتون خوب هستند ان شاءالله؟
شرمنده استاد!!! بازم می خوام براتون مزاحمت ایجاد کنم!!!
اگر خانواده ام راضی بشن، می خوام غیر از سمنان، شهرهای دیگه رو هم برای انتخاب رشته بزنم. آخه دیگه نمی خوام یه سال دیگه پشت کنکور بشینم با اون جو وحشتناکش! البته مادرم راضیه ، باید پدرم رو راضی کنم.
در این راستا (!!!) یه سوال داشتم. گفتم شاید شما با استاد دانشگاه های دامغان و شاهرود آشنا باشین و بهتر از اون جا خبر داشته باشید. به نظر شما بعد از سمنان، دانشگاه دامغان رو بزنم بهتره یا شاهرود؟
سلام
هر دو جا خوب است. دامغان نزدیکتر است برای رفت و آمد بهتر است. ان شاالله جای خوب قبول می شوید.