سلام استاد
بابت امروز معذرت می خوام که اول تا جلو دفترتون اومدم ولی رفتم! بعد که تماس گرفتین برگشتم! آخه ساعت 10 کلاس داشتم . کلاس رفع اشکال طیف .
امروز آخرین کلاس دوران کارشناسی رو رفتیم و آخرین امتحان دوران کارشناسی رو دادیم .
غم انگیز بود. وقتی دوستانم باهام خداحافظی می کردن باورم نمی شد.
سلام ان شاالله ارشد
طالبی
سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ
به نام خدا
دیروز 20/03/1392 بچه های شیمی کاربردی ورودی مهر 1388 رسما اخرین امتحان دوره ی لیسانس خودشونو دادن و فارغ التحصیل شدن.تو یک چشم برهم زدن چهارسال با تمومی تلخی ها و شیرینی هاش تموم شد.
از خدای خودم ممنونم که کمکم کرد تا یک دوره ی دیگرو به خوبی تموم کنم.دلم واسه همه دوستام مخصوصا ماهورجون تنگ میشه.ماهور امروز رفت خونشون.امیدوارم همیشه و همه جا موفق،خوشحال و سرحال باشه.البته بگم دلم واسه دوستای دیگمم تنگ میشه ولی خوب خوشبختانه بقیه سمنانن و میشه اونا رو دید ماهورجونم مال شهر دیگست.طیبه که احتمالا بره سرکار ولی گهگاهی سنگسر میاد اگه بچه خوبی باشه و بهم خبر بده میرم ببینمش.شازده کوچولو هم که باهم قرار گذاشتیم بکوب واسه ارشد بخونیم تا ادامه راه کارشناسی رو تو ارشد باهم تو یه دانشگاه خوب باشیم.واسه بقیه دوستام هم آرزوی موفقیت میکنم.خوبی بدی از ما دیدین ببخشین.
و اما استادای عزیز:
دیروز بعد امتحان بچه ها اومدیم واسه خداحافظی منتهی هیچ کدوم از استادا نبودن.از همین جا از تمومی استادا که دلسوزانه ما رو تحمل کردن و به ما درس های زیادی یاد دادند ممنونم.امیدوارم اگه خطایی از ما سر زد و یا خدای نکرده بی احترامی بهشون کردیم به بزرگواری خودشون ما رو ببخشن.برامون دعای خیر بکنید که برای ادامه راهمون به دعاهای خیرتون نیاز داریم.
طالبی
سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ب.ظ
ایام نشاط و شور امت آمد
هنگام سرور واخذ حاجت آمد
روز سه و چهار ماه شعبان ازجانب حق
سه پیک رحمت آمدم
یلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یعنی که سه منشأ سعادت آمد
آن ماه که ماه حاجتش میخوانند
ما بین دو خورشید امامت آمد.
ماه شعبان ، ماه خوبی‌هارسید ماه فضل و رحمت و رضوان رسیدبانگ آمد بر تمام خاکیان چون حسین آمد به دنیا نور اعلا هم رسیدبعد از آن آمد به دنیا ابوالفضل با وفادر پی آن دو خوبان ، هم امام سجاد رسید.التماس دعا.
چقدر ماه شعبانو دوست دارم.با اومدنش یه حس خوبی بهم دست میده.خدایا توفیق عبادتی کامل تو این ماه و آماده شدن برای ماه بندگی رو نصیب همه کن.
طالبی
چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ق.ظ
تا بال و پر عشق به جانم دادند
در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبهی اهل ولا
در گاه حسین (ع) را نشانم دادند
میلاد اقا امام حسین(ع) مبارک.
شمسی
چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ
فرا رسیدن سه روز بزرگ و مقدس، 3و 4 و 5 شعبان، میلاد بزرگ سالار شهیدان، حسین فاطمه؛ علمدار کربلا، ابوالفضل العباس و حضرت امام زینالعابدین بر همه عاشقان مبارک باد.
شمسی
چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:38 ب.ظ
فقط تو ایرانه که کارت شارژی رو که مغازه دار 4700 میخره ، ما 5500 میخریم ولی 4900 شارژ میکنه...
بهش میگن 5000 تومنی !!!!
شمسی
چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:41 ب.ظ
سلام استاد
خوب هستین ؟ خانواده خوب هستن؟
امروز خیلی خوشحالم . چون بالاخره گزارش تمرین پژوهشم رو صحافی شده گرفتم !!
استاد کی دانشگاه هستین براتون بیارم؟
سلام. خدا را شکر. یک شنبه ان شاالله.
استاد
پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ق.ظ
قلب مریض یعنی...
نتوانستن درک روراستی!
طالبی
پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:47 ب.ظ
یادم باشد یادم باشد حرفی نزنم
که به کسی بر بخورد نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب
تنها
تنها دل ما دل نیست ...
................
آری
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درس خروش بگیرم و از آسمان درس پاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست
باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم ، مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام
نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هرگاه ارزش زندگی از یادم رفت
در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه میرود زل بزنم
تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق میبارد
به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه ی قاصدک ها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم ، تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد از بچه ها می توان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم ! شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم ، شاید روزی دوستم شود
یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم ، شاید تنها چیزی است که دارد
یادم باشد که عشق کیمیای زندگی ست
یادم باشد که آدمها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات
یادم باشد زنده ام ....
یادم باشد هرگاه دلم گرفت
خدا
با من است.....
طالبی
پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:47 ب.ظ
سه چیز هست که انسانها حتماً توی زندگی شون تجربه می کنن و هر کسی فقط خودش ، به تنهایی اونو تجربه می کنه :عشق ، ایمان ، مرگ
آفرین. اونهایی که مرگ را باور ندارند نه ایمان دارند و نه عشق.
لبخند زدن خیلی راحت تره تا بخوای
به همه توضیح بدی چرا حالت خوب نیست...
یا روش
یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:47 ب.ظ
سلام استاد خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه
ببخشید من با اسم مستعار سارا وارد شدم.
من ساجده یاروش هستم دانشجوی زیست سلولی مولکولی ورودی بهمن91.
که با شما شیمی عمومی1 داشتیم و در بیستم همین ماه هم امتحانش رو دادیم.امیدوارم به خاطر آورده باشید.
خوشحال میشم اگر من را به عنوان عضو کوچکی از طرفداران صندوقچه قابل بدانید.
با تشکر فراوان
درپناه حق
سلام من هم حدس زدم می خواستم برای نام کوچکتان مطمئن شوم. خوش آمدید. یک نفر به اختیار خود بیاید ارزشش از هزاران نفر با اجبار بیشتر است. اگر دوست داشته باشید با کمال میل برایتان کلبه می سازیم. هر وقت هم که خسته شدید دیگر نمی آیید. به همین سادگی! در صندوقچه اصل بر آزادی است. اگر مایل به داشتن کلبه هستید نام و متن آن را بنویسید. ممنون
یا روش
دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:57 ب.ظ
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار
بسیار متشکرم از لطفتون
راستش استاد وقتی تعطیلات میشه چه عید چه تابستان من وخانواده ام میرویم شمال .متاسفانه اونجا دسترسی به اینترنت ندارم .چون اکثر فامیلها اونجا هستن تاریخ دقیق برگشتنم معلوم نیست و ممکن هس مدت زیادی شمال بمونم.ان شاءال... تصمیم دارم درترم های بعدی ی کلبه ی رویایی با کمک شما بسازم.
اولین چیزی که باعث شد این تصمیم رو بگیرم آزاد اندیشی و فضای غیر دیکتاتوری تو تمام کلبه ها بود.باز هم سپاسگزارم
امیدوارم همواره در پناه ایزد منان موفق و سربلند باشید.
سلام خوش بگذره ان شاالله. ممنونم.هر وقت دوست داشتید بسم الله.
سلام به دوست خوبم خانم حسینی حقیقی
مهردخت جان تبریک می گم . ولی برای رفتن یا نرفتنت که نباید از ما بپرسی! آخه ممکنه یکی مثل من نیات پلید داشته باشه!!!!!!!!!!! تو نمی دونی من چقدر دلم می خواد همین امسال قبول بشم ؟! و این فقط در صورتی امکان پذیره که همه ی شما ها که از من جلوترین از این دانشگاه برید!!
حالا با این شرایط من بهت بگم برو تو می ری ؟!!!!
یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین...
جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق
دستمو بردم بالا گفتم : من!
جناب گفت: پاشو اینا رو بشمار
موقع فوتبال نگاه کردن ۸۰ دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده
طالبی
چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ق.ظ
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد
یک امید قلبی به تو گوید که
خدا هست هنوز
طالبی
چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ق.ظ
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم....
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری....
دکتر علی شریعتی
طالبی
چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ق.ظ
مردی در جهنم بود که فرشته ای برای کمک به او آمد و گفت من تو را نجات می دهم برای اینکه تو روزی کاری نیک انجام داده ای فکر کن ببین آن را به خاطر می آوری یا نه؟
او فکر کرد و به یادش آمد که روزی در راهی که می رفت عنکبوتی را دید اما برای آنکه او را له نکند راهش را کج کرد و از سمت دیگری عبور کرد.
فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنکبوتی پایین آمد و فرشته گفت تار عنکبوت را بگیر و بالا برو تا به بهشت بروی. مرد تار عنکبوت را گرفت در همین هنگام جهنمیان دیگر هم که فرصتی برای نجات خود یافتند به سمت تار عنکبوت دست دراز کردند
تا بالا بروند اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنکبوت پاره شود و خود بیفتد.
که ناگهان تار عنکبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد فرشته با ناراحتی گفت تو تنها راه نجاتی را که داشتی با فکر کردن به خود و فراموش کردن دیگران از دست دادی.
دیگر راه نجاتی برای تو نیست و بعد فرشته ناپدید شد.
استاد
پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ق.ظ
بعضی ها فقط با قمپز در کردن (!) زنده اند. نشناسی شون هم بوی عفونت ریا را از جملاتشون حس می کنی و نمی خوای باهاشون چایی بخوری. ولی بس که پرمدعایند و وقیح ودروغگو-حتما باید شش درشون کنی!
وبلاگ گردی می کردم خالم بد شد! عفونتش هنوز هم داره آزارم می ده!
سلام استاد
پیشاپیش عید نیمه شعبان رو به شما و خانواده محترمتان و همچنین تمام اهالی صندوقچه تبریک می گم.
اتفاقا من هم چند روزی نبودم و چند روزی نیستم !!!!چتر باز کردم خونه مادبزرگم! دیروز صبح از خونه شون اومده بودم . یه دوساعت دیگه راه میفتم دوباره میرم اونجا!!!!!
ممنون من هم تبریک می گم. خونه مامان بزرگا صفایی داره. خدا حفظشون کنه ان شاالله.
پدر گفت:
آقا!
آقا جان!
آقای یگانه من!
مظلومترین!
تنهاترین!
تو خود خوب می دانی که من، عاشق عاشقی پیشه دل شکسته تو، با خود عهد کرده بودم که زندگی ام را، تمام زندگی ام را آری، همه و همه آن را، وقف تو کنم
و چرا نه؟!
چرا، چنین نکنم؟ در حالی که می دانم، به یقین می دانم که تو مولای دریادل من( که چقدر کوچک است دریا برای نشان دادن مهربانی تو و چقدر کلمات محدودند برای بیان احساس من!)
هر روز و همه شب، لحظاتی از زندگی گران بار خویش را به یاد من بوده ای
و برای من، این موجود کوچک سراپا تقصیر، دست به دعا برداشته ای
و چه زلال
ای زلالترین!
اشک ریخته ای
اشکی برای من
اشک تو برای من
اشکی برای سبک شدن کوله بار گنناه من!
آه ای خدای من!
پس اگر تمام زندگی خویش را و لحظه به لحظه آن را وقف تو کنم، هنوز هم هیچ نکرده ام و هنوز هم در خم ابتدایی ترین کوچه عشق تو مانده ام
من عهد کرده بودم
با خود و خدای خویش، که لحظات زندگی ام را با یاد تو گره بزنم
و اکنون
اکنون که زندگی ام به اندازه پنجاه و چهار سال خزان زده است سر به زیرم، شرمگین ام
از این که نتوانسته ام آنچنان که باید و ان سان که شاید
به عهد خویش وفا کنم
که به خدا، سخت زمانهای شده است برای عاشقان تو
اینک
ای دریادل ترین!
می خواهم بسان مورچه ای که به اندازه توان خویش تحفه ای برای سلیمان می برد هدیه ای به بارگاه تو تقدیم کنم
و می دانم که سرزنشم نخواهی کرد، از این که هدیه ام کوچک است در برابر عظمت تو.
اکنون به لطف و مهربانی خویش،
هدیه مرا بپذیر
فرزند جوان مرا بپذیر
فرزندی که قلبش را با محبت تو آشنا کرده ام و شهد شیرین تر از عسل مهرت را، نه جرعه جرعه که دریا دریا، در کام جانش ریخته م
و بگذار تا فدایی تو باشد
فدا شود به راه تو
که همه چیز منی
و همه هستی او
ای تمام سرمایه زندگانی من
ای نهایت سراسر آرزوی من
ای محبوب آسمانی من
ای مهدی من
در تقویم انتظار، همه فصل ها از عطر بهاری مهدی (عج) متبرک است.
نوروز منتظران روزی است که از شب نیمه شعبان آغاز می شود.
انتظار، فاصله ای است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور.
بهار، همه طراوتش را مدیون یک گل است: گل زیبای نرگس.
اگر سختی زمستان غیبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت.
خانه تکانی، رسم قدیمی همه منتظران بهار است. بهارِ مهدی (عج) از راه می رسد، خانه تکانی دل ها را فراموش نکنیم.
بهترین هدیه ای که می توان برای گلدان شکسته قلب منتظران خرید، یک شاخه گل نرگس است.
جمعه ها کافی نیست، هر روز سهمی را به امام زمان(عج) اختصاص بدهیم.
منتظران واقعی به اشک و آه و دعا اکتفا نمی کنند.
نیمه های شعبان می آیند و می روند، حیف است اگر فقط با نقل و مشکلات و شیرینی برگزارش کنیم.
کم لطفی مهمان است بر سرِ سفره بنشیند و صاحبخانه را نشناسد، حتی اگر او را نبیند.
امام زمان (عج) بیشتر از آن به گردن شیعه حق دارند که فقط نیمه های شعبان به یادشان بیفتیم.
اگر خورشید از چشم ما پنهان مانده است، تقصیر ابرها نیست، چشمان ما باران نخورده است.
حتی اگر امام از چشم ما غایب باشد، باز هم ما از چشم او غایب نیستیم.
ای کاش روزهای »غفلات« ما از شب های »غیبت« او طولانی تر نبود.
مبادا فقط وقتی همه درها به رویمان بسته شد، درِ خانه امام زمان (عج) را بزنیم.
مکه با همه »صفا«یی که دارد، بی گل روی مهدی (عج) بی»صفا« است.
هر دستی در آرزوی بوسیدن حجرالاسود است، حجرالاسود در آرزوی بوسیدن دست مهدی (عج) است.
منتظرتر از امام زمان (عج) سراغ داریم؟ 1167 سال در انتظار!
دلنشین ترین اشعار در دیوان انتظار، سروده دل سپرده ترین شاعران است، آنها که دل به حضرت مهدی (عج) سپرده اند.
نمازِ هیچ مأمومی بی امام اقامه نمی شود، ما چند رکعت را به امام خویش اقتدا کرده ایم؟
دیر و زودش مصلحت است، امّا هیچ عریضه ای بی جواب نمی ماند.
به امید آنکه روزی متن تمامی متن ها این باشد:
مهدی(عج)آمد.
الهی آمین.
نیمه شعبان مبارک.التماس دعا.
واقعا خونه مامان بزرگا صفا داره.خدا اونایی رو که تو این دنیا هستن واسمون نگه داره و اونایی که پیشمون نیستن رو مورد لطف و رحمت خودش قرار بده و بیامرزه.
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد. کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد. پس پرسید،
"چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم.!"
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند. هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور که مایلید سر و سامان بخشید.
زندگی با همه وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست
اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
از تماشاگه راز
تا به جایی که خدا می داند.
منـــــو بعضیا خیلی باهم تفاهم داریم
هر دو حالمون از هم بهم میخوره :|
خدایی وقتی جواب بالا را می نوشتم الن را ندیده بودم.
خدایا مرا ببخش بخاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود...
این روزها
آنقدر به انسان های روی زمین بی اعتماد شده ام
که می ترسم وقتی از خوشحالی به هوا می پرم
زمین را از زیر پاهایم بکشند...!
برای کسی که میگوید صداش گرفته ٬
سرش سنگیه ٬
و آب ریزش بینی دارد
هی نسخه نپیچید :(
شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد !
سلام استاد
فردا بعد از ظهر دانشگاه هستین ؟ یعنی جلسه گروه هست که بیاید دانشگاه ؟ اگر هست تا چه ساعتی می مانید ؟!!
سلام
جلسه نداریم
نیستم
۱۴ و ۱۵ هم دسترسی مدیر به وبلاگ مسدود است
کاری دارید تماس بگیرید
ممنون
خواهرم تو گوشیم برام برنامه ریزی کاری روزانه ام رو گذاشته به این شرح :
1. برم صندوقچه
2. بازم برم صندوقچه
3. برم صندوقچه
4.یه سر برم صندوقچه
5.خخخخخخخ
این جاست که من هم باید بگم فک و فامیله داریم ؟
ممنون
لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری،
گوشی را که برداشت، فحش بدهی، مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید …!
ﺑﺎﺑﺎ : ﻣﻨﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﻳﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﻮ؟
ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎﺗﻮﻧﻮ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﺗﻮﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ؟
ﺑﭽﻪ : ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﻳﻨﻰ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖﺩﺍﺭﻯ ﺩﻳﮕﻪ
ﺑﭽﻪ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ اﻣﺮﻳﻜﺎ
ﺗﻮﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ؟
ﺑﭽﻪ : اﻣﺮﻳﻜﺎ :))
ﺑﺎﺑﺎ : ﭼــــــــــــــــــــــــــــــــﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ؟؟؟؟
.
.
.
.
ﺑﭽﻪ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻼً ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﻮﺩﻡ :)))
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ دﻗﺖ ﮐﺮدى وﻗﺘﯽ ﺳﻮﻫﺎن ﻣﯿﺨﻮری ۵۹%ش ﻣﯿﺮﻩ ﻻی دﻧﺪوﻧﺎت و ﻓﻘﻂ ۵%ش ﻧﺼﯿﺐ ﻣﻌﺪت ﻣﯿﺸﻪ؟
اگـــه هـــیــچــکــس تـــوی دنـــیـــا از شـــمـــا بـــدش نـــمــیــاد
یــــه جــــای کـــارِتـــــون مـــی لــنــگـــه
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت / در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت / بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
عیدتان مبارک
ممنون عید شما هم مبارک
سلام استاد
بابت امروز معذرت می خوام که اول تا جلو دفترتون اومدم ولی رفتم! بعد که تماس گرفتین برگشتم! آخه ساعت 10 کلاس داشتم . کلاس رفع اشکال طیف .
امروز آخرین کلاس دوران کارشناسی رو رفتیم و آخرین امتحان دوران کارشناسی رو دادیم .
غم انگیز بود. وقتی دوستانم باهام خداحافظی می کردن باورم نمی شد.
سلام ان شاالله ارشد
به نام خدا
دیروز 20/03/1392 بچه های شیمی کاربردی ورودی مهر 1388 رسما اخرین امتحان دوره ی لیسانس خودشونو دادن و فارغ التحصیل شدن.تو یک چشم برهم زدن چهارسال با تمومی تلخی ها و شیرینی هاش تموم شد.
از خدای خودم ممنونم که کمکم کرد تا یک دوره ی دیگرو به خوبی تموم کنم.دلم واسه همه دوستام مخصوصا ماهورجون تنگ میشه.ماهور امروز رفت خونشون.امیدوارم همیشه و همه جا موفق،خوشحال و سرحال باشه.البته بگم دلم واسه دوستای دیگمم تنگ میشه ولی خوب خوشبختانه بقیه سمنانن و میشه اونا رو دید ماهورجونم مال شهر دیگست.طیبه که احتمالا بره سرکار ولی گهگاهی سنگسر میاد اگه بچه خوبی باشه و بهم خبر بده میرم ببینمش.شازده کوچولو هم که باهم قرار گذاشتیم بکوب واسه ارشد بخونیم تا ادامه راه کارشناسی رو تو ارشد باهم تو یه دانشگاه خوب باشیم.واسه بقیه دوستام هم آرزوی موفقیت میکنم.خوبی بدی از ما دیدین ببخشین.
و اما استادای عزیز:
دیروز بعد امتحان بچه ها اومدیم واسه خداحافظی منتهی هیچ کدوم از استادا نبودن.از همین جا از تمومی استادا که دلسوزانه ما رو تحمل کردن و به ما درس های زیادی یاد دادند ممنونم.امیدوارم اگه خطایی از ما سر زد و یا خدای نکرده بی احترامی بهشون کردیم به بزرگواری خودشون ما رو ببخشن.برامون دعای خیر بکنید که برای ادامه راهمون به دعاهای خیرتون نیاز داریم.
ایام نشاط و شور امت آمد
هنگام سرور واخذ حاجت آمد
روز سه و چهار ماه شعبان ازجانب حق
سه پیک رحمت آمدم
یلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یعنی که سه منشأ سعادت آمد
آن ماه که ماه حاجتش میخوانند
ما بین دو خورشید امامت آمد.
ماه شعبان ، ماه خوبی‌هارسید ماه فضل و رحمت و رضوان رسیدبانگ آمد بر تمام خاکیان چون حسین آمد به دنیا نور اعلا هم رسیدبعد از آن آمد به دنیا ابوالفضل با وفادر پی آن دو خوبان ، هم امام سجاد رسید.التماس دعا.
چقدر ماه شعبانو دوست دارم.با اومدنش یه حس خوبی بهم دست میده.خدایا توفیق عبادتی کامل تو این ماه و آماده شدن برای ماه بندگی رو نصیب همه کن.
تا بال و پر عشق به جانم دادند
در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبهی اهل ولا
در گاه حسین (ع) را نشانم دادند
میلاد اقا امام حسین(ع) مبارک.
فرا رسیدن سه روز بزرگ و مقدس، 3و 4 و 5 شعبان، میلاد بزرگ سالار شهیدان، حسین فاطمه؛ علمدار کربلا، ابوالفضل العباس و حضرت امام زینالعابدین بر همه عاشقان مبارک باد.
فقط تو ایرانه که کارت شارژی رو که مغازه دار 4700 میخره ، ما 5500 میخریم ولی 4900 شارژ میکنه...
بهش میگن 5000 تومنی !!!!
سلام استاد
خوب هستین ؟ خانواده خوب هستن؟
امروز خیلی خوشحالم . چون بالاخره گزارش تمرین پژوهشم رو صحافی شده گرفتم !!
استاد کی دانشگاه هستین براتون بیارم؟
سلام. خدا را شکر. یک شنبه ان شاالله.
قلب مریض یعنی...
نتوانستن درک روراستی!
یادم باشد یادم باشد حرفی نزنم
که به کسی بر بخورد نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب
تنها
تنها دل ما دل نیست ...
................
آری
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درس خروش بگیرم و از آسمان درس پاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست
باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم ، مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام
نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هرگاه ارزش زندگی از یادم رفت
در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه میرود زل بزنم
تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق میبارد
به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه ی قاصدک ها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم ، تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد از بچه ها می توان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم ! شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم ، شاید روزی دوستم شود
یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم ، شاید تنها چیزی است که دارد
یادم باشد که عشق کیمیای زندگی ست
یادم باشد که آدمها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات
یادم باشد زنده ام ....
یادم باشد هرگاه دلم گرفت
خدا
با من است.....
سه چیز هست که انسانها حتماً توی زندگی شون تجربه می کنن و هر کسی فقط خودش ، به تنهایی اونو تجربه می کنه :عشق ، ایمان ، مرگ
آفرین. اونهایی که مرگ را باور ندارند نه ایمان دارند و نه عشق.
فقط تو ایران میشه یه سریال 50 قسمتی رو تو 1 ساعت خلاصه کرد و به عنوان یه فیلم سینمایی تو تلویزیون پخش کرد . . .
ولی الحق خوب خلاصه می کنند!
__●__ ●
_ █___█
__ █__ █_
__ █__ █
__ ███____________█████
_█▒░░█_________██▓▒▒▓██ ☆
█▒░●░░█___ ██▓▒██▓▒▒▓█ ★
█░█▒░░██_ ██▓▒██▓▒░▒▓█
_██▒░░██ ██▓▒░██▓▒░▒▓█ ★
____█▒░██ ██▓▒░░ ████▓█
___█▒░██__██▓▓▒▒░░░██ ★★
____█▒░██___████████████
_____█▒░█▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒█
______██████████████████.•°*”˜҈.•°*”˜҈.
کرم حلزون حاوی الاتوئینه که باعث شادابی و زیبائیه پوست شما میشه من که ازش راضیم!!!
سلام بچه ها دمتون گرم من دانشجوی ترم 1 زیست شناسی ام فضای خیلی خوب و صمیمی تو این کلبه هس
با تشکر فراوان از استاد و دانشجویان گرامی.
سلام
صندوقچه-به خاطر سوء استفاده لافزنان متکبر و جعل نامها- با افرادغریبه تعامل نداره. لطفا خودتان را معرفی کنید. در هر حال ممنونیم.
سلام استاد
سلام دوستان
امروز نتایج ارشد استعداد درخشان دانشگاه کاشان اومد.شیمی آلی قبول شدم ب نظرتون برم یا نه؟؟؟
سلام مبارکه ان شاالله
لبخند زدن خیلی راحت تره تا بخوای
به همه توضیح بدی چرا حالت خوب نیست...
سلام استاد خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه
ببخشید من با اسم مستعار سارا وارد شدم.
من ساجده یاروش هستم دانشجوی زیست سلولی مولکولی ورودی بهمن91.
که با شما شیمی عمومی1 داشتیم و در بیستم همین ماه هم امتحانش رو دادیم.امیدوارم به خاطر آورده باشید.
خوشحال میشم اگر من را به عنوان عضو کوچکی از طرفداران صندوقچه قابل بدانید.
با تشکر فراوان
درپناه حق
سلام
من هم حدس زدم می خواستم برای نام کوچکتان مطمئن شوم. خوش آمدید. یک نفر به اختیار خود بیاید ارزشش از هزاران نفر با اجبار بیشتر است. اگر دوست داشته باشید با کمال میل برایتان کلبه می سازیم. هر وقت هم که خسته شدید دیگر نمی آیید. به همین سادگی! در صندوقچه اصل بر آزادی است. اگر مایل به داشتن کلبه هستید نام و متن آن را بنویسید. ممنون
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار
بسیار متشکرم از لطفتون
راستش استاد وقتی تعطیلات میشه چه عید چه تابستان من وخانواده ام میرویم شمال .متاسفانه اونجا دسترسی به اینترنت ندارم .چون اکثر فامیلها اونجا هستن تاریخ دقیق برگشتنم معلوم نیست و ممکن هس مدت زیادی شمال بمونم.ان شاءال... تصمیم دارم درترم های بعدی ی کلبه ی رویایی با کمک شما بسازم.
اولین چیزی که باعث شد این تصمیم رو بگیرم آزاد اندیشی و فضای غیر دیکتاتوری تو تمام کلبه ها بود.باز هم سپاسگزارم
امیدوارم همواره در پناه ایزد منان موفق و سربلند باشید.
سلام خوش بگذره ان شاالله. ممنونم.هر وقت دوست داشتید بسم الله.
سلام به خانم یا روش
تو نمی دونی من چقدر دلم می خواد همین امسال قبول بشم ؟! و این فقط در صورتی امکان پذیره که همه ی شما ها که از من جلوترین از این دانشگاه برید!!
خیلی خوش آمدید
سلام به دوست خوبم خانم حسینی حقیقی
مهردخت جان تبریک می گم . ولی برای رفتن یا نرفتنت که نباید از ما بپرسی! آخه ممکنه یکی مثل من نیات پلید داشته باشه!!!!!!!!!!!
حالا با این شرایط من بهت بگم برو تو می ری ؟!!!!
یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین...
جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق
دستمو بردم بالا گفتم : من!
جناب گفت: پاشو اینا رو بشمار
موقع فوتبال نگاه کردن ۸۰ دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد
یک امید قلبی به تو گوید که
خدا هست هنوز
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم....
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری....
دکتر علی شریعتی
مردی در جهنم بود که فرشته ای برای کمک به او آمد و گفت من تو را نجات می دهم برای اینکه تو روزی کاری نیک انجام داده ای فکر کن ببین آن را به خاطر می آوری یا نه؟
او فکر کرد و به یادش آمد که روزی در راهی که می رفت عنکبوتی را دید اما برای آنکه او را له نکند راهش را کج کرد و از سمت دیگری عبور کرد.
فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنکبوتی پایین آمد و فرشته گفت تار عنکبوت را بگیر و بالا برو تا به بهشت بروی. مرد تار عنکبوت را گرفت در همین هنگام جهنمیان دیگر هم که فرصتی برای نجات خود یافتند به سمت تار عنکبوت دست دراز کردند
تا بالا بروند اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنکبوت پاره شود و خود بیفتد.
که ناگهان تار عنکبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد فرشته با ناراحتی گفت تو تنها راه نجاتی را که داشتی با فکر کردن به خود و فراموش کردن دیگران از دست دادی.
دیگر راه نجاتی برای تو نیست و بعد فرشته ناپدید شد.
بعضی ها فقط با قمپز در کردن (!) زنده اند. نشناسی شون هم بوی عفونت ریا را از جملاتشون حس می کنی و نمی خوای باهاشون چایی بخوری. ولی بس که پرمدعایند و وقیح ودروغگو-حتما باید شش درشون کنی!
وبلاگ گردی می کردم خالم بد شد! عفونتش هنوز هم داره آزارم می ده!
انگشتر الماس خانم انگلیسی
در یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ، یک ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ می کرد ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮی ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد…
ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ می خوﺭﺩ، ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ...
...
...
...
...
...
...
...
...
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ!
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ؟ ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ!
انگشتر الماس خانم انگلیسی
در یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ، یک ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ می کرد ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮی ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد…
ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ می خوﺭﺩ، ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ...
...
...
...
...
...
...
...
...
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ!
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ؟ ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ!
۱۰ دقیقه آخر امتحان …
زمان تغییر دادن جواب های صحیح به غلط.
ما یه رسمی داریم که تاوقتی زورمون میرسه از عقلمون استفاده نمیکنیم.
قشنگ بود! راستی چند روزی نمی تونم نظرات را تایید کنم. ممنون
سلام استاد
پیشاپیش عید نیمه شعبان رو به شما و خانواده محترمتان و همچنین تمام اهالی صندوقچه تبریک می گم.
اتفاقا من هم چند روزی نبودم و چند روزی نیستم !!!!چتر باز کردم خونه مادبزرگم! دیروز صبح از خونه شون اومده بودم . یه دوساعت دیگه راه میفتم دوباره میرم اونجا!!!!!
ممنون من هم تبریک می گم. خونه مامان بزرگا صفایی داره. خدا حفظشون کنه ان شاالله.
هدیه ناچیز پدر
پدر گفت:
آقا!
آقا جان!
آقای یگانه من!
مظلومترین!
تنهاترین!
تو خود خوب می دانی که من، عاشق عاشقی پیشه دل شکسته تو، با خود عهد کرده بودم که زندگی ام را، تمام زندگی ام را آری، همه و همه آن را، وقف تو کنم
و چرا نه؟!
چرا، چنین نکنم؟ در حالی که می دانم، به یقین می دانم که تو مولای دریادل من( که چقدر کوچک است دریا برای نشان دادن مهربانی تو و چقدر کلمات محدودند برای بیان احساس من!)
هر روز و همه شب، لحظاتی از زندگی گران بار خویش را به یاد من بوده ای
و برای من، این موجود کوچک سراپا تقصیر، دست به دعا برداشته ای
و چه زلال
ای زلالترین!
اشک ریخته ای
اشکی برای من
اشک تو برای من
اشکی برای سبک شدن کوله بار گنناه من!
آه ای خدای من!
پس اگر تمام زندگی خویش را و لحظه به لحظه آن را وقف تو کنم، هنوز هم هیچ نکرده ام و هنوز هم در خم ابتدایی ترین کوچه عشق تو مانده ام
من عهد کرده بودم
با خود و خدای خویش، که لحظات زندگی ام را با یاد تو گره بزنم
و اکنون
اکنون که زندگی ام به اندازه پنجاه و چهار سال خزان زده است سر به زیرم، شرمگین ام
از این که نتوانسته ام آنچنان که باید و ان سان که شاید
به عهد خویش وفا کنم
که به خدا، سخت زمانهای شده است برای عاشقان تو
اینک
ای دریادل ترین!
می خواهم بسان مورچه ای که به اندازه توان خویش تحفه ای برای سلیمان می برد هدیه ای به بارگاه تو تقدیم کنم
و می دانم که سرزنشم نخواهی کرد، از این که هدیه ام کوچک است در برابر عظمت تو.
اکنون به لطف و مهربانی خویش،
هدیه مرا بپذیر
فرزند جوان مرا بپذیر
فرزندی که قلبش را با محبت تو آشنا کرده ام و شهد شیرین تر از عسل مهرت را، نه جرعه جرعه که دریا دریا، در کام جانش ریخته م
و بگذار تا فدایی تو باشد
فدا شود به راه تو
که همه چیز منی
و همه هستی او
ای تمام سرمایه زندگانی من
ای نهایت سراسر آرزوی من
ای محبوب آسمانی من
ای مهدی من
برگفته از کتاب او گفت
سید محمد علوی
یک جمله و بس
در تقویم انتظار، همه فصل ها از عطر بهاری مهدی (عج) متبرک است.
نوروز منتظران روزی است که از شب نیمه شعبان آغاز می شود.
انتظار، فاصله ای است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور.
بهار، همه طراوتش را مدیون یک گل است: گل زیبای نرگس.
اگر سختی زمستان غیبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت.
خانه تکانی، رسم قدیمی همه منتظران بهار است. بهارِ مهدی (عج) از راه می رسد، خانه تکانی دل ها را فراموش نکنیم.
بهترین هدیه ای که می توان برای گلدان شکسته قلب منتظران خرید، یک شاخه گل نرگس است.
جمعه ها کافی نیست، هر روز سهمی را به امام زمان(عج) اختصاص بدهیم.
منتظران واقعی به اشک و آه و دعا اکتفا نمی کنند.
نیمه های شعبان می آیند و می روند، حیف است اگر فقط با نقل و مشکلات و شیرینی برگزارش کنیم.
کم لطفی مهمان است بر سرِ سفره بنشیند و صاحبخانه را نشناسد، حتی اگر او را نبیند.
امام زمان (عج) بیشتر از آن به گردن شیعه حق دارند که فقط نیمه های شعبان به یادشان بیفتیم.
اگر خورشید از چشم ما پنهان مانده است، تقصیر ابرها نیست، چشمان ما باران نخورده است.
حتی اگر امام از چشم ما غایب باشد، باز هم ما از چشم او غایب نیستیم.
ای کاش روزهای »غفلات« ما از شب های »غیبت« او طولانی تر نبود.
مبادا فقط وقتی همه درها به رویمان بسته شد، درِ خانه امام زمان (عج) را بزنیم.
مکه با همه »صفا«یی که دارد، بی گل روی مهدی (عج) بی»صفا« است.
هر دستی در آرزوی بوسیدن حجرالاسود است، حجرالاسود در آرزوی بوسیدن دست مهدی (عج) است.
منتظرتر از امام زمان (عج) سراغ داریم؟ 1167 سال در انتظار!
دلنشین ترین اشعار در دیوان انتظار، سروده دل سپرده ترین شاعران است، آنها که دل به حضرت مهدی (عج) سپرده اند.
نمازِ هیچ مأمومی بی امام اقامه نمی شود، ما چند رکعت را به امام خویش اقتدا کرده ایم؟
دیر و زودش مصلحت است، امّا هیچ عریضه ای بی جواب نمی ماند.
معصومه نجفی مطیعی
به نام خدا
به امید آنکه روزی متن تمامی متن ها این باشد:
مهدی(عج)آمد.
الهی آمین.
نیمه شعبان مبارک.التماس دعا.
واقعا خونه مامان بزرگا صفا داره.خدا اونایی رو که تو این دنیا هستن واسمون نگه داره و اونایی که پیشمون نیستن رو مورد لطف و رحمت خودش قرار بده و بیامرزه.
ان شاالله
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد. کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد. پس پرسید،
"چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم.!"
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند. هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور که مایلید سر و سامان بخشید.
آفرین آفرین همیشه می گویم!
هر روز یک آیه :
http://1aye.ir/index.aspx
برای ختم دسته جمعی قرآن در هر روز
این متن خطاب به منه در مورد دوست خوبم مقدسه طالبی!!!(مخصوصا بخش عصبانی!!)
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺪ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺘﻮﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﺩﺍﺭﯾﺪ
ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺳﺒﮏ ﺷﯿﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﯿﺪ
ﺗﺤﻤﻠﺘﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﮕﻦ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻫﻤﺪﺭﺩﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻦ
ﺍﯾﻨﺎ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮﻥ ،
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﮔﻤﺸﻮﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪ . . !!!
زندگی با همه وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست
اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
از تماشاگه راز
تا به جایی که خدا می داند.
« سهراب سپهری
آرامش محصول تفکر درست است
اما گاهی آرامش
هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلی است که ارزش فکر کردن را ندارند...
لحظه هایتان سرشار از آرامش …
با شاد بودن ،
زیبا بودن ،
رنگی بودن ،
رقصیدن ،
خندیدن
و آواز خواندن هم
می توان به بهشت رفت
کافیست خوب باشیم و
انسان
به نام خدا
تا این حدم نبودما..
طیبه عزیزم سلام.
ممنون.لطف کردی.