سلام به تمامی اصحاب صندوقچه. طیبه جون سلام.خوبی؟ما که هستیم ولی نه به پرجنب و جوشی شما.آخه میدونی ما Dial up یم.اگه خدا بخواد قراره فردا بریم مشهد پابوس امام رضا.همینجا از همه خداحافظی میکنم و امیدوارم بخاطر نبود یک هفته ایم منو ببخشن.
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می روی به سلامت سلام ما برسانی
سلام استاد خوب هستید ؟ ممنون بابت کلبه جدید . من این وقت صرف کردن برای صندوقچه رو خیلی دوست دارم.
از اونجا که در این ایام هیچکس غیر خودم تو صندقچه کامنت نمیذاره خودم به خودم و دوستم کلبه جدید رو تبریک می گم! قابل توجه بعضی ها که پای تلفن هم بهشون گفتم!!!!!!
مقدسه جان التماس دعا .
سلام ما ممنونیم از وقتی که می گذارید. در جهان بینی صندوقچه ای ها همه آزادند در چارچوب قانون هر کار دوست داشته باشند انجام دهند. اگر بودید سپاس اگر نبودید باز هم سپاس!
میخی افتاد، بخاطر میخی نعلی افتاد، بخاطر نعلی اسب افتاد، بخاطر اسبی سواری افتاد، بخاطر سواری جنگی شکست خورد، بخاطر شکستی مملکتی نابود شد، و همهی اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود. . . . این واقعیت جامعه است !
عالی بود. مسلما لافزنان سیاه کار را راهی به این مفاهیم بزرگ نیست!
از عصر ایران نقدی بر یک خصیصه رفتاری ایرانیان اپیدمی ریا و تزویر ؛ مرگ اعتماد! کافی است کمی به اتفاقاتی که هر روز با آنها دست به گریبانیم، فکر کنیم، هر کداممان به فراخور موقعیتی که داریم، بیتردید موارد متعددی از حوادثی را که حاکی از دورویی و ظاهرسازی اطرافیانمان بوده را به یاد میآوریم. فراتر از آن اگر فقط کمی با خودمان صادق باشیم، قطعاً موارد متعددی را که خودمان رفتاری دوگانه از خود بروز دادهایم را هم به یاد خواهیم آورد. عصرایران ؛ عباس رضایی ثمرین - چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که هر آنچه در مورد اطرافیانتان به دیگران گفتهاید به گوششان برسد، یا هر آنچه که در مورد آنها از ذهنتان گذشته، برایشان برملا شود، روزی که پردهها برافتد و رنگ رخسار و سرِّ درون همه آدمها یکی شود...حق دارید که وحشتزده چشمانتان را باز کنید و از مرور چنین کابوسی صرف نظر کنید! باید وحشتناک باشد، حتی تصورش هم رعشه بر اندام آدمی میاندازد، بعید است در هیچ کجای دنیا این همه تفاوت میان رفتار ظاهری آدمها و منویات درونیشان، وجود داشته باشد.
بررسی رفتارهای فردی و فرایندهای رفتاری جمعی در کشورمان- از سطوح خرد همچون آنچه ذکرش رفت گرفته تا سطوح کلانتر- نشان میدهد که از دیرباز به دلایل متعدد فرهنگی، سیاسی، تاریخی و حتی جغرافیایی، سطحی از رفتارهای دوگانه و تزویر در لایههای مختلف جامعه ما نهادینه شده و بر این اساس، بسیاری از روابط میانفردی انسانهای درون جامعه شکل گرفته است. مظاهر و مصادیق این آسیب مهم فرهنگی، به قدری در رفتارهای روزمره بسیاری از ما مشهود است، که انکار آن اگر هم غیرممکن نباشد، قطعاً بیهوده به نظر میرسد.
کافی است کمی به اتفاقاتی که هر روز با آنها دست به گریبانیم، فکر کنیم، هر کداممان به فراخور موقعیتی که داریم، بیتردید موارد متعددی از حوادثی را که حاکی از دورویی و ظاهرسازی اطرافیانمان بوده را به یاد میآوریم. فراتر از آن اگر فقط کمی با خودمان صادق باشیم، قطعاً موارد متعددی را که خودمان رفتاری دوگانه از خود بروز دادهایم را هم به یاد خواهیم آورد.
شیوع این خصیصه رفتاری آسیبزا در جامعه به شکلی بوده که حتی از دید برخی خارجیها نیز پنهان نمانده است؛ به عنوان نمونه، چندین سال پیش، یک گزارشگر خارجی، به قصد ساخت یک مستند از مناسبات انسانی جامعه ایرانی، به کشورمان سفر کرده بود، گزارشگر مذکور یک مسلمان رنگینپوست به نام «رَگی» بود که شهر تهران را برای ساخت مستندش انتخاب کرده بود. نکته جالب توجه داستان این بود که رگی، با مونتاژ تصاویری که از رفتارهای متفاوت بعضی خانوادهها در حوزه عمومی و حوزه خصوصی گرفته بود، بخشهای مهمی از مستندش را به انعکاس رفتارهای دوگانه ایرانیان و تبیین شیوع اپیدمیک این پدیده در جامعه ایران اختصاص داده بود.
این مکانیسم فرهنگی آسیبهای شوم و بنیانکن فراوانی را به دنبال دارد، آسیبهایی که از فرط فراگیری، اثباتشان نیازی به پافشاری ندارد؛ در جامعهای که رفتارهای دوگانه، اینچنین در تار و پودش ریشه دوانده، آدمها خودبهخود به سمت دروغ هل داده میشوند که نفاق و دورویی، پیشینه دروغ است.
در چنین جامعهای «اعتماد» روزبهروز نحیفتر شده و «بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل میشود. «صداقت» همچون گوهری نایاب میشود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدمها را در مینوردد و «خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد میدهد. همیشه چیزی برای پنهان کردن وجود دارد، حتی در صمیمانهترین روابط. صراحت حلقه مفقوده روابط انسانی است و خالهزنکبازی، دوبههمزنی و این دست رفتارهای تهوعآور بخش مهمی از مناسبات میان آدمها را تشکیل میدهد.
درجامعهای که رابطهاش با اعتماد، چیزی در حد رابطه «جن و بسمالله» باشد، بنیان بسیاری از خانوادهها از حیث سستی به لانه عنکبوت پهلو میزند، در چنین جامعهای است که دادگاههای خانواده روز به روز شلوغتر میشود و آمارها وحشتناکتر و تکاندهندهتر از همیشه.
افسردگی و پرخاشگری، از دیگر پیامدهای مهم دورویی است، جایی که تزویر در آن رخنه کند، بازار «دور خوردن» و «بازی خوردن» رونق پیدا میکند و به همین اعتبار عصبیت و افسردگی همهگیر شده و جامعه چهرهای خشن و ناپایدار پیدا میکند.
نظرسنجی غیرخصوصی در چنین جامعهای، شوخی مضحکی را میماند که اتکا به نتایجش، فقط از افراد سادهلوح سر میزند. در جایی که آنچه در ذهن افراد میگذرد، با آنچه که به زبان میآورند، هیچ مطابقتی ندارد، ممکن است مخفی نبودن آراء رایدهندگان، نتایج یک رایگیری-در سطوح مختلف- را از زمین تا آسمان تغییر دهد. به همین اعتبار در چنین جامعهای، تحلیل کنشهای جمعی سخت و پیشبینی نتایج این کنشها تقریباً غیرممکن میشود، نتایجی که در بسیاری از مواقع-از جمله در خیلی از انتخاباتها-، حیرت ناظران را بر میانگیزد و معادلات را بر هم میزند.
آسیبهای منتج از تزویر و دورویی، به مواردی که ذکرش رفت، منحصر نیست، اما مهمتر از همه این آسیبها و مصائب، رویکردی است که ما نسبت به آنها داریم، مقدمه حل مشکلات، پذیرش وجود آنهاست و درد اینجاست که چنین پذیرشی در قاموس بسیاری از ما نمیگنجد.
اینجا ویروس مُسری «انکار» گریبان خیلیها را گرفته و انرژی آدمها بیش از آنکه صرف حل مشکلات و رفع نارساییها شود، در مسیر انکار آنها هزینه میشود، همین روحیه است که به بسیاری از سطوح کلان مدیریتی کشور نیز سرایت کرده و خیلی از مسئولان، در مواجهه با انتقادات و کاستیها، آنها را از اساس انکار و تکذیب میکنند، از همین رو، از آنجا نقد معمولاً «درد» دارد و فراتر از آن همه ما به نقد دیگران عادت کردهایم و میانهای با خودانتقادی نداریم، ممکن است انتقاد از روحیه دورویی و تزویر ما نیز مثل خیلی از نقدهایی که به خلقیاتمان وارد است، با دیوار بلند حاشا مواجه و انکار شود.
اما متاسفانه وجوه غمانگیز و سیاهیهای ناشی از دورویی آدمها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده که انکار دردی از هیچ کس دوا نمیکند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بیاعتمادی میان آدمها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدمهایی هر روز تنهاتر میشوند و چه چیزی دردناکتر از اینکه آدمها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق که همه ادعای دوستی میکنند اما آداب آن را به جای نمیآورند.
اینجا ویروس مُسری «انکار» گریبان خیلیها را گرفته و انرژی آدمها بیش از آنکه صرف حل مشکلات و رفع نارساییها شود، در مسیر انکار آنها هزینه میشود،
به نام خدا درود بر صاحبان کلبه و استاد گرامی شاد باش از برای کلبه نو یه مطلبی خدمت دوست گرامی سرکار خانم شمسی درسته که خیلی کامنت نمی ذارن و لی مطمئن باش که خیلی ها مطالب رو دنبال می کنن پیروز و سربلند در پناه خدا
باور کنید من می دونم دوستان تشریف میارن صندوقچه . من هم نوشتم که کامنت میذارم . ننوشتم فقط من میام . اون بعضی ها یی هم که کگفتم یکی از دوستانه که می دونم پیگیر مطالب صندوقچه هست . جالبه جواب بعضی کامنت ها رو پای تلفن بهم داده!!! می خواستم بیبینم از رو میره کامنت می ذاره یا من از رو میرم دیگه بهش گیر نمیدم!!!!!
سلام مطالب کلبه۸۸ی ها را ورق می زدم! از خانم جهان ممنونم که باعث بنیاد گزاری این کلبه شدند و خدا را شاکرم در زمانی مناسب (از شنبه ۱۷ مهر ۸۸) لشگریانش را (که شماها دانشجویان عزیز یاشید) به کمکم فرستاد. در حقیقت این حضور شما بود که نقطه عطف مکر مکاران بود. خدا را شکر واز شما دانشجویان عزیزم نیز ممنونم.
سلام استاد استاد شما لطف دارید. فقط جسارتا شنبه 17 مهر 89 بود!! مهر 88 که خبری نبود!
سلام خانم ارمز . ممنون از حضورتون . جالبه دیروز خونه مادربزرگم جمع بودیم و بحث شده بود که برای حرف مردم نباید زندگی کرد. شما هم امروز این متن رو نوشتید. ممنون.
یه لحظه رفتم دمه یخچال دیدم سالاد الویه تو یخچاله. خواستم برم از تو کوچه ببینم واقعا خونه مونه؟ درست اومدم؟ ****************************
دیروز مامان رو بردم خرید دیدم یه پنج دقیقه اس داره قفسه ی شوینده هارو میگرده!رفتم پیشش میگم دنبال چی میگردی؟میگه" رنگین شوی مشکین تاژ "!!!! :| فک و فامیله داریم؟ ****************************
رو برگم اعتراض گذاشتم بعد یه ساعت گشتم از بین 100 تا برگه برگمو پیدا کردم می دم دسته استاد میگه این برگته؟! پـَـَـ نــه پـَـَــــ این یه نقاشیه که دوست خوبمون علی کوچولو از مشهد مقدس برامون ارسال کرده. ****************************
عموم اومده خونمون میگه فلانی رو دم نونوایی دیدم بعد بابام می پرسه اونجا چی کار میکرد عموم میگه اومد بود نون بخره پیش خودم گفتم اخه ادم اونجا چه کار دیگه ای ممکنه داشته باشه؟ فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟ **************************
دقت کردین وقتی حوصله ات سر میره، اولین جایی که میری سر یخچاله؟!
دقت کردین این گربه ها هم آدم شدن واسه ما ؟ قبلنا هیبتی داشتیم.از دور پخ میکردیم 3متر رو هوا بودن، حالا از کنارمون رد میشن،نگاه معنادار چن ثانیه ای هم میکنن! همینمون مونده به نشانه افسوس سرم تکون بدن
از گورخری پرسیدند : تو سفیدی ؛ راه راه سیاه داری ؟، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟ گورخر به جای جواب دادن پرسید: تو خوبی فقط عادتهای بد داری؟ یا بدی و چندتا عادت خوب داری؟ ساکتی بعضی وقتها شلوغ میکنی ؟، یا شیطونی و بعضی وقتها ساکت میشی؟ ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی ؟ ، یا ذاتا افسردهای و بعضی روزها خوشحالی؟ لباسهات تمیزن فقط پیراهنت کثیفه ؟، یا لباسهایت کثیفن و شلوارت تمیزه؟ بیائیم دوباره نگاهمونو به همه چی عوض کنیم
خداوند دوبار می خندد ... دفعه اول زمانی است که می خواهد کسی را به اوج برساند درحالی که تمام دنیا سعی می کنند که او را به زمین بزنند دفعه دوم زمانی است که می خواهد کسی را به زمین بزند در حالی که تمام دنیا می خواهند او را به اوج برسانند
هر امتحانی سه فاز دارد: فاز فرجه ها که عموما به فنا می رود فاز ایام امتحانات که عموما به فکر کردن راجع به راه کارهای تقلب می گذرد فاز بعد از امتحانات که به پاچه خواری اساتید و التماس سپری می شود
دقت کردین تو خونه هر کی( بیشتر مردا)از راه میرسه سویچ ماشین و کارت ماشین و بعضی از وسایل توی جیبشو میذاره رو اپن آشپزخونه؟؟!!!!!
**************************** هر کی بهت سنگ پرت کرد تو گل پرتاب کن ... اما با گلدونش!!!
**************************** شبکه 3 تبلیغ نشون میده استفاده زیاد از اینترنت یک نوع احتیاط محسوب میشه اخه نه این که سرعت اینترنت خیلی زیاد ادم واقعا معتادش میشه من یکی که واقعا الان معتاد شدم.!!!!!
*************************** مامان داری می ری بیرون؟ - آره برگشتنی یه روزنامه می گیری؟ -خیلی داریم تو کمد پره! من = :|
************************** گدائه به یه نفرمیگه:صدتومن بده بااتوبوس برم خونه،طرف میگه:من فقط 2000تومنی دارم گدا:اشکالی نداره،دیگه مجبورم با آژانس برم
خطا ازمن است می دانم. ازمن که سالهاست گفته ام *ایاک نعبد *اما به دیگران هم دل سپرده ام . از من که سالهاست گفته ام *ایاک نستعین* اما به دیگران هم تکیه کرده ام . اما رهایم نکن....بیش ازهمیشه دلتنگتم.... به اندازه ی تمام روز های نبودنم.....
فرض کنید یه روز رفته باشی حموم، یادت هم رفته باشه حوله برداری . بعد داد بزنی حوله بیارید برام . بعد یه دستی بیاد و حوله رو بهتون بده . بعد شما هم حمون طور که دارید از حوله استفاده می کنید یادتون میاد که همه رفتن مسافرت و شما تو خونه تنهایید !!! چه حسی بهتون دست میده!
***************************** مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم !! ***************************
فکر کنم بابام تا یه جایی بیشتر ساعتو بلد نیست چون وقتی میرم بیرون از یه ساعتی به بعد هی زنگ میزنه میگه میدونی ساعت چنده؟؟؟
**************************
رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده چه کار کنم؟ میگه صدای ضبط رو زیاد کن !
************************** ضایع یعنی اینکه فامیلیت قاسمی باشه باباتم اسمتو گذاشته باشه “میرزا” !
*************************
از بالاترین فضیلت ها در ماه رمضان ، افطاری دادن است منتظر تماس شما هستیم . . . !
*************************
اگر می خوای چیزی رو جایی قایم کنی که عمرا پیداش نکنی بذارش لای جزوه های درسی !
*************************
از بچگی آرزوم این بوده که چشم چپ واکاشی زوما رو ببینم !!! بیست و چندمین بهار عمرم هم گذشت و من هنوز آرزو به دلم . . .
********************** یه آجرُ وردار بپیچ تو کیسه نایلون سیاه، بذار بالای یخچال، به بقیه هم بگو بش دست نزنن و سراغش نرن. تا خود صبح همه انگولکش میکنن ببینن توش چیه!
*************************** جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده … خواهرم میگه مرده الان ؟ پَــــ نَ پَــــ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته
*************************** تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه ؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته !
سلام آقای کریمی ممنونم من به یاد شما هستم. همه شما. شما گروهی بودید که با این که با سمپاشی برخی از نوچه های لافزنان متکبر سعی کرده شد رابطه ما را به هم بزنند اما به لطف خدا و پختگی شما و گرای دوستان این طور نشد. این پختگی الآن هم در وبلاگ داری شما یه چشم می خورد!این هم دلیل که دائما به شما سر می زنم.
باز هم ممنونم به همه دوستان سلام برسانید. ان شالله رمضان پر خیر و برکتی داشته باشید.
پسر ملانصرالدین میره پیش داروغه میگه جناب داروغه طوطی من گم شده… داروغه میگه خوب به ما چه! پسر ملا میگه فقط خواستم بگم اگه این طوطی پیدا شد هر فحشی به شما و حاکم داد نظر شخصی خودشه!
حلول ماه پر خیر و برکت رمضان رو خدمت شما و خانواده عزیزتان تبریک عرض می کنم.انشالله خداوند قادر متعال توفیق روزه دادری واقعی و بندگی خودش رو به همه ما بدهد.
از روی اعتراض به گیله مرد میگم : ما حتی وقتی میخوایم خدا رو هم صدا کنیم میگیم خدای من !
بنظرت این خودخواهی نیست ؟ و مگه خدای من و خدای تو داره که میگیم خدای من !
گیله مرد تبسمی کرد و دستی بر روی شونه ام گذاشت و گفت : البته که در یگانگی خدا شکی نیست ، ولی وقتی با خدا صحبت میکنی ، چنان مهربانانه به حرفهات گوش میده که انگار فقط همین یک بنده رو داره و عشق هم احساسیه که منتقل میشه !
مرد که گریه نمیکند! مگر ندیدهای فعالان حقوق بشر را همانها که آتش به خانهات زدهاند و دست به ناموست… مگر نمیبینی چگونه سر خود را بالا گرفتهاند و در برابر میلیونها مخاطب به دوربین لبخند میزنند و جایزهی صلح به هم هدیه میدهند! مرد که گریه نمیکند! مرد همیشه میخندد همین «دالایی لاما» وقتی داشت برای کباب کردن کودکان تو پای میز خوک بریان و شراب سرخ نامههای سیاه را در برابر چکهای سفیدِ کاخ سفید - که بوی نفت و الماس میدادند - امضا میکرد، به دوربین لبخند میزد… و زن هم…! زن هم گریه نمیکند! درست مثل «آنگ سان سوچی» درحالیکه کنار «هیلاری کلینتون»به دوربین لبخند میزد بو میکشید عطر دموکراسی مخلوط با گوشت کباب شدهی انسان را… و بعد از آنکه جایزهی صلح نوبل را با خود به خانهاش در «روهینگیا»ی آبا و اجدادیاش برد پس از لبخندی به مجسمهی بودا آنها را کنار هم گذاشت و آسوده خوابید در هوایی که بوی حقوق بشر میداد!
مرد که گریه نمیکند! مرد جان میدهد وقتی با پیکرهای نیمهجان دخترانش سوار بر قایقی شکسته راه اقیانوس را در پیش میگیرد وقتی در آخرین نگاه همسرش تنها شعلههایی را میبیند که بر خاکستر روحش آتش میزنند وقتی هیچکاری از دستان بستهاش در کورههای آدمسوزی آمریکایی برنمیآید وقتی در بغض فریادشده در گلویش تنها صدای مظلومیت خویش را میشنود… مرد که گریه نمیکند…
گفتم غم تو دارم ... گفتا غمت سر آید گفتم که نان گران شد ... گفتا گران تر آید گفتم ز نرخ قصاب فریاد ما بلند است ... گفتا که گوشت کم خور تا حاجتت برآید گفتم که از گرانی جانم به لب رسیده ... گفتا تحملش کن تا جان تو درآید
لقمان حکیم(ره)پسر را گفت:امروز طعام مخور و روزه دار و هر چه بر زبان راندی بنویس. شبانگاه همه آنچه را که نوشتی بر من بخوان انگاه روزه ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه پسر هر چه نوشته بود خواند. دیر وقت شد وطعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد وپسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود نوشت وتا نوشته را برخواند آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم هیچ نگفت شب پدر از او خواست تا کاغذها بیاورد و نوشته ها برخواند . پسر گفت: امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم.لقمان گفت: پس بیا و از این نان که در سفره است بخور و بدان که روز قیامت آنان که کم گفته اند چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری.
مهم نیــس دیگران پشـــت سرم چی میگن مهم اینه جرات ندارن تو روم اون حرفا رو بزنن ...! :)))))
********************************** سردر گم و مضطرب رسیدم به یه کوه بلند و داد زدم: ایا امیدی هس؟؟ صدا امد:داد نزن ....بله...مدرسان شریف!!!!!
**********************************
تو تلویزیون 2 ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنن!اخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده ادرس جیمیل میده!
*********************************
یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی کسی واسش کیک خامه ای میبرم ! بعدش تا آخر مهمونی منتظر میشم بلکه یه تیکشو بیاره با چایی بخوریم ولی نمیاره لعنتی !
********************************* اعتراف میکنم کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش !!!
********************************* تصمیم گیری برای خاموش کردن لپتاپ از مهمترین تصمیماتی که آدمی در طول روز میگیره !
*********************************
این داورا وقتی بازی به وقتای اضافه میکشه اضافه حقوق میگیرن ؟
*******************************
اگه رگ غیرت یک زن بگیره حتی سوسک هم جلودارش نیست !
******************************
یکی از جوجه هام مرد … تمام نقشه هام واسه پولدار شدن از بین رفت !
با چنگال ماست خوردن تو فرقه ی ما منطقی تر از اینه که از جات بلند شی بری قاشق بیاری !
*********************************** یه فامیل داریم وقتی یه سوالی ازم میپرسه و من بلد نیستم جواب بدم بهم میگه شما مگه دانشجو نیستی !
********************************** درد دل پسرا : خرج عروسی رو که ما پسرا میدیم اونوقت میگن عروسی ! خونه ام که ما پسرا میگیریم میشه خونه ی عروس ! از اون بدتر جونت درمیره کار میکنی یه ماشین میخری اونم میشه ماشین عروس ! دیگه بدتر ۴روز دیگه بچه خواهرت به مامانش میگه مامان مامان بریم خونه زن دایی اینا ! اون وقت دخترا میگن حقشون ضایع شده …
**********************************
بنی اسراییل 40 سال در بیابان سرگردان بودند. مردها حتی در آن زمان هم مسیر را نمی پرسیدند
*********************************
یکی از بچه های کوچیک فامیل داره با اخم کارتون می بیینه میگم چیه اینقدر اخم کردی؟میگه از بس سانسور کردن، نفهمیدم چی شد اصلا.. من : :|
********************************
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صــد برگ واسش انتخاب می کردیم!
*******************************
یکی از تفریحات کودکی من این بود که: با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
******************************
امروز دراز کشیدم روبرو tv کنترل و گرفتم دستم شماره مخاطب خاص رو گرفتم حدود 30_40 ثانیه هم گرفتم دره گوشم بعد گفتم چرا بوق نمیخوره بعد داشتم دنبال دکمه برگشت می گشتم فهمیدم کنترل دستمه یعنی اینطور وضعیم من :|
*****************************
دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار ( من :-O ) زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار ( من :-O ) زیرش یه ساک قهوه ایه ( من :-O ) توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه ( من :-O ) توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه ( من :-O ) از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!! ( و همچنان قیافه من= :-O )
******************************
امروز رفتم بیرون خواستم از خیابون رد شم گفتم بزار چراغ راهنمایی قرمز بشه بعد رد شم تو مدتی که منتظر بودم ملت یه جوری نگاه می کردن که آدم حس میکرد شلوارش رو خیس کرده ملت اینجوری زل زدن به آدم یعنی یه مردم قانون مداری داریم
*****************************
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام به تمامی اصحاب صندوقچه.
طیبه جون سلام.خوبی؟ما که هستیم ولی نه به پرجنب و جوشی شما.آخه میدونی ما Dial up یم.اگه خدا بخواد قراره فردا بریم مشهد پابوس امام رضا.همینجا از همه خداحافظی میکنم و امیدوارم بخاطر نبود یک هفته ایم منو ببخشن.
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می روی به سلامت سلام ما برسانی
سلام استاد
قابل توجه بعضی ها که پای تلفن هم بهشون گفتم!!!!!!
خوب هستید ؟ ممنون بابت کلبه جدید . من این وقت صرف کردن برای صندوقچه رو خیلی دوست دارم.
از اونجا که در این ایام هیچکس غیر خودم تو صندقچه کامنت نمیذاره خودم به خودم و دوستم کلبه جدید رو تبریک می گم!
مقدسه جان التماس دعا .
سلام
ما ممنونیم از وقتی که می گذارید.
در جهان بینی صندوقچه ای ها همه آزادند در چارچوب قانون هر کار دوست داشته باشند انجام دهند. اگر بودید سپاس اگر نبودید باز هم سپاس!
میخی افتاد،
بخاطر میخی نعلی افتاد،
بخاطر نعلی اسب افتاد،
بخاطر اسبی سواری افتاد،
بخاطر سواری جنگی شکست خورد،
بخاطر شکستی مملکتی نابود شد،
و همهی اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود.
.
.
.
این واقعیت جامعه است !
عالی بود.
مسلما لافزنان سیاه کار را راهی به این مفاهیم بزرگ نیست!
از عصر ایران
نقدی بر یک خصیصه رفتاری ایرانیان
اپیدمی ریا و تزویر ؛ مرگ اعتماد!
کافی است کمی به اتفاقاتی که هر روز با آنها دست به گریبانیم، فکر کنیم، هر کداممان به فراخور موقعیتی که داریم، بیتردید موارد متعددی از حوادثی را که حاکی از دورویی و ظاهرسازی اطرافیانمان بوده را به یاد میآوریم. فراتر از آن اگر فقط کمی با خودمان صادق باشیم، قطعاً موارد متعددی را که خودمان رفتاری دوگانه از خود بروز دادهایم را هم به یاد خواهیم آورد.
عصرایران ؛ عباس رضایی ثمرین - چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که هر آنچه در مورد اطرافیانتان به دیگران گفتهاید به گوششان برسد، یا هر آنچه که در مورد آنها از ذهنتان گذشته، برایشان برملا شود، روزی که پردهها برافتد و رنگ رخسار و سرِّ درون همه آدمها یکی شود...حق دارید که وحشتزده چشمانتان را باز کنید و از مرور چنین کابوسی صرف نظر کنید! باید وحشتناک باشد، حتی تصورش هم رعشه بر اندام آدمی میاندازد، بعید است در هیچ کجای دنیا این همه تفاوت میان رفتار ظاهری آدمها و منویات درونیشان، وجود داشته باشد.
بررسی رفتارهای فردی و فرایندهای رفتاری جمعی در کشورمان- از سطوح خرد همچون آنچه ذکرش رفت گرفته تا سطوح کلانتر- نشان میدهد که از دیرباز به دلایل متعدد فرهنگی، سیاسی، تاریخی و حتی جغرافیایی، سطحی از رفتارهای دوگانه و تزویر در لایههای مختلف جامعه ما نهادینه شده و بر این اساس، بسیاری از روابط میانفردی انسانهای درون جامعه شکل گرفته است. مظاهر و مصادیق این آسیب مهم فرهنگی، به قدری در رفتارهای روزمره بسیاری از ما مشهود است، که انکار آن اگر هم غیرممکن نباشد، قطعاً بیهوده به نظر میرسد.
کافی است کمی به اتفاقاتی که هر روز با آنها دست به گریبانیم، فکر کنیم، هر کداممان به فراخور موقعیتی که داریم، بیتردید موارد متعددی از حوادثی را که حاکی از دورویی و ظاهرسازی اطرافیانمان بوده را به یاد میآوریم. فراتر از آن اگر فقط کمی با خودمان صادق باشیم، قطعاً موارد متعددی را که خودمان رفتاری دوگانه از خود بروز دادهایم را هم به یاد خواهیم آورد.
شیوع این خصیصه رفتاری آسیبزا در جامعه به شکلی بوده که حتی از دید برخی خارجیها نیز پنهان نمانده است؛ به عنوان نمونه، چندین سال پیش، یک گزارشگر خارجی، به قصد ساخت یک مستند از مناسبات انسانی جامعه ایرانی، به کشورمان سفر کرده بود، گزارشگر مذکور یک مسلمان رنگینپوست به نام «رَگی» بود که شهر تهران را برای ساخت مستندش انتخاب کرده بود.
نکته جالب توجه داستان این بود که رگی، با مونتاژ تصاویری که از رفتارهای متفاوت بعضی خانوادهها در حوزه عمومی و حوزه خصوصی گرفته بود، بخشهای مهمی از مستندش را به انعکاس رفتارهای دوگانه ایرانیان و تبیین شیوع اپیدمیک این پدیده در جامعه ایران اختصاص داده بود.
این مکانیسم فرهنگی آسیبهای شوم و بنیانکن فراوانی را به دنبال دارد، آسیبهایی که از فرط فراگیری، اثباتشان نیازی به پافشاری ندارد؛ در جامعهای که رفتارهای دوگانه، اینچنین در تار و پودش ریشه دوانده، آدمها خودبهخود به سمت دروغ هل داده میشوند که نفاق و دورویی، پیشینه دروغ است.
در چنین جامعهای «اعتماد» روزبهروز نحیفتر شده و «بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل میشود. «صداقت» همچون گوهری نایاب میشود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدمها را در مینوردد و «خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد میدهد. همیشه چیزی برای پنهان کردن وجود دارد، حتی در صمیمانهترین روابط. صراحت حلقه مفقوده روابط انسانی است و خالهزنکبازی، دوبههمزنی و این دست رفتارهای تهوعآور بخش مهمی از مناسبات میان آدمها را تشکیل میدهد.
درجامعهای که رابطهاش با اعتماد، چیزی در حد رابطه «جن و بسمالله» باشد، بنیان بسیاری از خانوادهها از حیث سستی به لانه عنکبوت پهلو میزند، در چنین جامعهای است که دادگاههای خانواده روز به روز شلوغتر میشود و آمارها وحشتناکتر و تکاندهندهتر از همیشه.
افسردگی و پرخاشگری، از دیگر پیامدهای مهم دورویی است، جایی که تزویر در آن رخنه کند، بازار «دور خوردن» و «بازی خوردن» رونق پیدا میکند و به همین اعتبار عصبیت و افسردگی همهگیر شده و جامعه چهرهای خشن و ناپایدار پیدا میکند.
نظرسنجی غیرخصوصی در چنین جامعهای، شوخی مضحکی را میماند که اتکا به نتایجش، فقط از افراد سادهلوح سر میزند. در جایی که آنچه در ذهن افراد میگذرد، با آنچه که به زبان میآورند، هیچ مطابقتی ندارد، ممکن است مخفی نبودن آراء رایدهندگان، نتایج یک رایگیری-در سطوح مختلف- را از زمین تا آسمان تغییر دهد. به همین اعتبار در چنین جامعهای، تحلیل کنشهای جمعی سخت و پیشبینی نتایج این کنشها تقریباً غیرممکن میشود، نتایجی که در بسیاری از مواقع-از جمله در خیلی از انتخاباتها-، حیرت ناظران را بر میانگیزد و معادلات را بر هم میزند.
آسیبهای منتج از تزویر و دورویی، به مواردی که ذکرش رفت، منحصر نیست، اما مهمتر از همه این آسیبها و مصائب، رویکردی است که ما نسبت به آنها داریم، مقدمه حل مشکلات، پذیرش وجود آنهاست و درد اینجاست که چنین پذیرشی در قاموس بسیاری از ما نمیگنجد.
اینجا ویروس مُسری «انکار» گریبان خیلیها را گرفته و انرژی آدمها بیش از آنکه صرف حل مشکلات و رفع نارساییها شود، در مسیر انکار آنها هزینه میشود، همین روحیه است که به بسیاری از سطوح کلان مدیریتی کشور نیز سرایت کرده و خیلی از مسئولان، در مواجهه با انتقادات و کاستیها، آنها را از اساس انکار و تکذیب میکنند، از همین رو، از آنجا نقد معمولاً «درد» دارد و فراتر از آن همه ما به نقد دیگران عادت کردهایم و میانهای با خودانتقادی نداریم، ممکن است انتقاد از روحیه دورویی و تزویر ما نیز مثل خیلی از نقدهایی که به خلقیاتمان وارد است، با دیوار بلند حاشا مواجه و انکار شود.
اما متاسفانه وجوه غمانگیز و سیاهیهای ناشی از دورویی آدمها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده که انکار دردی از هیچ کس دوا نمیکند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بیاعتمادی میان آدمها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدمهایی هر روز تنهاتر میشوند و چه چیزی دردناکتر از اینکه آدمها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق که همه ادعای دوستی میکنند اما آداب آن را به جای نمیآورند.
اینجا ویروس مُسری «انکار» گریبان خیلیها را گرفته و انرژی آدمها بیش از آنکه صرف حل مشکلات و رفع نارساییها شود، در مسیر انکار آنها هزینه میشود،
به نام خدا
درود بر صاحبان کلبه و استاد گرامی
شاد باش از برای کلبه نو
یه مطلبی خدمت دوست گرامی سرکار خانم شمسی
درسته که خیلی کامنت نمی ذارن و لی مطمئن باش که خیلی ها مطالب رو دنبال می کنن
پیروز و سربلند در پناه خدا
سلام سلمان
سلام استاد
سلام آقای رحمانی . ممنون از تبریکتون
باور کنید من می دونم دوستان تشریف میارن صندوقچه . من هم نوشتم که کامنت میذارم . ننوشتم فقط من میام . اون بعضی ها یی هم که کگفتم یکی از دوستانه که می دونم پیگیر مطالب صندوقچه هست . جالبه جواب بعضی کامنت ها رو پای تلفن بهم داده!!! می خواستم بیبینم از رو میره کامنت می ذاره یا من از رو میرم دیگه بهش گیر نمیدم!!!!!
سلام
سلام
مطالب کلبه۸۸ی ها را ورق می زدم!
از خانم جهان ممنونم که باعث بنیاد گزاری این کلبه شدند و خدا را شاکرم در زمانی مناسب (از شنبه ۱۷ مهر ۸۸) لشگریانش را (که شماها دانشجویان عزیز یاشید) به کمکم فرستاد. در حقیقت این حضور شما بود که نقطه عطف مکر مکاران بود.
خدا را شکر واز شما دانشجویان عزیزم نیز ممنونم.
به نام خدا


سلام به صاحبان کلبه دوری و دوستی
برای کلبه جدید تبریک میگم
امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است!
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند!
اگر جمعگرا باشد، میگویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد میگویند لال است!!!
اگر زبانآوری کند، میگویند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگویند ریاکاراست!!!
و اگر نکند میگویند کافراست و بیدین …..!!!
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
ممنون
سلام استاد
استاد شما لطف دارید. فقط جسارتا شنبه 17 مهر 89 بود!! مهر 88 که خبری نبود!
سلام خانم ارمز .
ممنون از حضورتون . جالبه دیروز خونه مادربزرگم جمع بودیم و بحث شده بود که برای حرف مردم نباید زندگی کرد. شما هم امروز این متن رو نوشتید. ممنون.
سلام
ممنون
بیچاره ای که چاره طلب میکند زخلق
دارد امید میوه ز شاخ بریده ای
بزرگ شدن ؛ آرزوی کودکانه ای بود که به پشیمانی اش نمی ارزید !!!
فقط تصور کنید که بتوانیم سن زمین را که غیر قابل تصور است ، فشرده کنیم و هر صد میلیون سال آن را یک سال در نظر بگیریم !
در اینصورت کره زمین مانند فردی 46 ساله خواهد بود!
هیچ اطلاعی در مورد هفت سال اول این فرد وجود ندارد و در باره ی سالهای میانی زندگی او نیز اطلاعات کم و بیش پراکنده ای داریم !
اما این را میدانیم که در سن 42 سالگی ، گیاهان و جنگلها پدیدار شده و شروع به رشد و نمو کرده اند.
اثری از دایناسورها و خزندگان عظیم الجثه تا همین یکسال پیش نبود !
یعنی زمین آنها را در سن 45 سالگی به چشم خود دید و تقریبا 8 ماه پیش پستانداران را به دنیا آورد .
در اوایل هفته ی پیش میمون های آدم نما به آدمهای میمون نما تبدیل شدند!
و آخر هفته گذشته دوران یخ سراسر زمین را فرا گرفت .
انسان جدید فقط حدود 4 ساعت روی زمین بوده و طی همین یک ساعت گذشته کشاورزی را کشف کرده است !!!
بیش از یک دقیقه از عمر انقلاب صنعتی نمی گذرد و.....
حالا ببینید انسان در این یک دقیقه چه بلائی بر سر این بیچاره ی 46 ساله آورده است !!!
او از این بهشت یک آشغالدانی کامل ساخته است .
او خودش را به نسبتهای سرسام آوری زیاد کرده ، و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض کرده است!
سوختهای این سیاره را مال خود کرده و همه را به یغما برده است!
و الان هم مثل کودکی معصوم و بی تقصیر ایستاده و به این حمله ی برق آسا نگاه میکند !!
یعنی اونایی که به بالا رفتن نمره شون بعد از اعتراض نمرات امید دارن همونایی هستن که نصف شب بالا پشت بوم دنبال آرم پپسی میگشتن.....
یه لحظه رفتم دمه یخچال دیدم سالاد الویه تو یخچاله. خواستم برم از تو کوچه ببینم واقعا خونه مونه؟ درست اومدم؟
****************************
دیروز مامان رو بردم خرید دیدم یه پنج دقیقه اس داره قفسه ی شوینده هارو میگرده!رفتم پیشش میگم دنبال چی میگردی؟میگه" رنگین شوی مشکین تاژ "!!!! :| فک و فامیله داریم؟
****************************
رو برگم اعتراض گذاشتم بعد یه ساعت گشتم از بین 100 تا برگه برگمو پیدا کردم می دم دسته استاد میگه این برگته؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ این یه نقاشیه که دوست خوبمون علی کوچولو از مشهد مقدس برامون ارسال کرده.
****************************
عموم اومده خونمون میگه فلانی رو دم نونوایی دیدم
بعد بابام می پرسه اونجا چی کار میکرد
عموم میگه اومد بود نون بخره
پیش خودم گفتم اخه ادم اونجا چه کار دیگه ای ممکنه داشته باشه؟
فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟
**************************
دقت کردین وقتی حوصله ات سر میره، اولین جایی که میری سر یخچاله؟!
آب مایهی حیات نیست؛
وقتی پای کربلا در میان باشد.
اینترنت همانند دریاست ، کسی که آن را نمی شناسد همانند کسی ست که شنا را نمی داند . حکیم ارد بزرگ
دقت کردین این گربه ها هم آدم شدن واسه ما ؟
قبلنا هیبتی داشتیم.از دور پخ میکردیم 3متر رو هوا بودن،
حالا از کنارمون رد میشن،نگاه معنادار چن ثانیه ای هم میکنن!
همینمون مونده به نشانه افسوس سرم تکون بدن
امروز به مامانم میگم سلام دیدم داره نیم ساعت تو چشام نگاه میکنه و هیچی نمیگه!!! میگم چی شده؟ میگه هیچی دارم فکر میکنم چطوری جوابتو بدم که نگی پ ن پ
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم
****************************
به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام ...
میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پَ نه پَ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست
***********************************
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !
سبزیه یک بود!
از گورخری پرسیدند : تو سفیدی ؛ راه راه سیاه داری ؟، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟
گورخر به جای جواب دادن پرسید:
تو خوبی فقط عادتهای بد داری؟ یا بدی و چندتا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقتها شلوغ میکنی ؟، یا شیطونی و بعضی وقتها ساکت میشی؟
ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی ؟ ، یا ذاتا افسردهای و بعضی روزها خوشحالی؟
لباسهات تمیزن فقط پیراهنت کثیفه ؟، یا لباسهایت کثیفن و شلوارت تمیزه؟
بیائیم دوباره نگاهمونو به همه چی عوض کنیم
خداوند دوبار می خندد ...
دفعه اول
زمانی است که می خواهد کسی را به اوج برساند
درحالی که تمام دنیا سعی می کنند که او را به زمین بزنند
دفعه دوم
زمانی است که می خواهد کسی را به زمین بزند
در حالی که تمام دنیا می خواهند او را به اوج برسانند
چقدر دوست دارم این جملات را!
فرقی نداره کسی که باهاش حرف می زنی، پلی تکنیک می خونه یا آزاد . از نظر خودش سختگیرترین استادا و بالاترین سطح علمی رو دانشگاه اونا داره
هر امتحانی سه فاز دارد: فاز فرجه ها که عموما به فنا می رود
فاز ایام امتحانات که عموما به فکر کردن راجع به راه کارهای تقلب می گذرد
فاز بعد از امتحانات که به پاچه خواری اساتید و التماس سپری می شود
دقت کردین تو خونه هر کی( بیشتر مردا)از راه میرسه سویچ ماشین و کارت ماشین و بعضی از وسایل توی جیبشو میذاره رو اپن آشپزخونه؟؟!!!!!
****************************
هر کی بهت سنگ پرت کرد تو گل پرتاب کن ...
اما با گلدونش!!!
****************************
شبکه 3 تبلیغ نشون میده استفاده زیاد از اینترنت یک نوع احتیاط محسوب میشه اخه نه این که سرعت اینترنت خیلی زیاد ادم واقعا معتادش میشه من یکی که واقعا الان معتاد شدم.!!!!!
***************************
مامان داری می ری بیرون؟
- آره
برگشتنی یه روزنامه می گیری؟
-خیلی داریم تو کمد پره!
من = :|
**************************
گدائه به یه نفرمیگه:صدتومن بده بااتوبوس برم خونه،طرف میگه:من فقط 2000تومنی دارم
گدا:اشکالی نداره،دیگه مجبورم با آژانس برم
**************************
پلیس ماشینو خوابونده .
رفتم خلافی و جریمه دادم،کاراشو کردم،بعد رفتم پارکینگ تحویلش بگیرم.
مسوولش میپرسه: اومدی ماشینو ببری؟؟؟
میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ملاقاتش! براش دوتا قوطی بنزین سوپر آوردم تنهایی بش بد نگذره...
**************************
مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم !
نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم …
و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را !!
****************************
مقصد …
مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی ها ست …
دنیای ِ آدم بزرگ ها …
فقط جادّه دارد …!
خطا ازمن است می دانم. ازمن که سالهاست گفته ام *ایاک نعبد *اما به دیگران هم دل سپرده ام .
از من که سالهاست گفته ام *ایاک نستعین* اما به دیگران هم تکیه کرده ام .
اما رهایم نکن....بیش ازهمیشه دلتنگتم.... به اندازه ی تمام روز های نبودنم.....
فرض کنید یه روز رفته باشی حموم، یادت هم رفته باشه حوله برداری . بعد داد بزنی حوله بیارید برام . بعد یه دستی بیاد و حوله رو بهتون بده . بعد شما هم حمون طور که دارید از حوله استفاده می کنید یادتون میاد که همه رفتن مسافرت و شما تو خونه تنهایید !!! چه حسی بهتون دست میده!
فکرش هم وحشت آوره!
خدایــــــــــــــــا !جوانانی را که با پدر مادراشون قهر میکنن به راهی جز خوانندگی هدایت بفرما !
******************************
جهنم یعنی اینجا:
ﻣﯿﺮﯼ ﺗﻮﻭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ
ﺩﮐﻤﻪ ﺭﻭ ﻓﺸﺎﺭ میدی
ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ، ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺭﻭﻭ
ﺳﻘﻒ ﯾﻪ ﺳﻮﻭﺳﮏ ﺑﺎﻟﺪﺍﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ
گریه ﻧﮑﻦ، ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻡ :|
*****************************
مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟
میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم !!
***************************
فکر کنم بابام تا یه جایی بیشتر ساعتو بلد نیست
چون وقتی میرم بیرون از یه ساعتی به بعد هی زنگ میزنه میگه میدونی ساعت چنده؟؟؟
**************************
رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده
چه کار کنم؟
میگه صدای ضبط رو زیاد کن !
**************************
ضایع یعنی اینکه فامیلیت قاسمی باشه
باباتم اسمتو گذاشته باشه “میرزا” !
*************************
از بالاترین فضیلت ها در ماه رمضان ، افطاری دادن است
منتظر تماس شما هستیم . . . !
*************************
اگر می خوای چیزی رو جایی قایم کنی که عمرا پیداش نکنی بذارش لای جزوه های درسی !
*************************
از بچگی آرزوم این بوده که چشم چپ واکاشی زوما رو ببینم !!! بیست و چندمین بهار عمرم هم گذشت و من هنوز آرزو به دلم . . .
************************
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮﻡ ﻛﻪ ﺑﻀﻲ ﻭقتا
ﺷﺒﺎ ﻧﻮﺭﺵ ﻧﻤﻴﺰﺍﺭﻩ خانواده ﺍﻳﻨﺎ
ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺨواﺑﻦ...
**********************
یه آجرُ وردار بپیچ تو کیسه نایلون سیاه، بذار بالای یخچال، به بقیه هم بگو بش دست نزنن و سراغش نرن. تا خود صبح همه انگولکش میکنن ببینن توش چیه!
**********************
عنصر شماره دوازده جدول تناوبی چیست؟ 1.منیزیم 2.تو یزیم 3.شما یزیم 4.ایشون یزیم
گداهه دستشو دراز کرده طرف آقاهه
آقاهه میگه پول بدم؟
گدا میگه پ نه پ بزن قدش!!
**************************
ا ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟ میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم
***************************
جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده … خواهرم میگه مرده الان ؟ پَــــ نَ پَــــ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته
***************************
تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه ؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته !
دست به دامن خدا که می شوم
چیزی آهسته درون من
به صدا می آید که...
نترس!
از باختن تا ساختن دوباره فاصله ای نیست...!
سلام استاد.خوب هستید؟دل تنگتون شدیم.
سلام دوستان.امیدوارم حال همتون خوب باشه.
به ما هم سر بزنید.خوشحال میشم.
سلام آقای کریمی
ممنونم من به یاد شما هستم. همه شما.
شما گروهی بودید که با این که با سمپاشی برخی از نوچه های لافزنان متکبر سعی کرده شد رابطه ما را به هم بزنند اما به لطف خدا و پختگی شما و گرای دوستان این طور نشد.
این پختگی الآن هم در وبلاگ داری شما یه چشم می خورد!این هم دلیل که دائما به شما سر می زنم.
باز هم ممنونم به همه دوستان سلام برسانید. ان شالله رمضان پر خیر و برکتی داشته باشید.
کوله بارت بر بند....
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد...
که به مقصد برسیم...
شناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم!!
\"حلول ماه رمضان مبارک\"
سلام
حلول ماه مبارک رمضان بر شما و تمامی مسلمانان واقعی مبارک
پسر ملانصرالدین میره پیش داروغه میگه جناب داروغه طوطی من گم شده… داروغه میگه خوب به ما چه! پسر ملا میگه فقط خواستم بگم اگه این طوطی پیدا شد هر فحشی به شما و حاکم داد نظر شخصی خودشه!
به نام خدا
سلام بر استاد عزیز و تمامی اصحاب محترم صندوقچه
حلول ماه پر خیر و برکت رمضان رو خدمت شما و خانواده عزیزتان تبریک عرض می کنم.انشالله خداوند قادر متعال توفیق روزه دادری واقعی و بندگی خودش رو به همه ما بدهد.
التماس دعا
سلام
ان شا الله
چهره ی خود را به سوی خورشید بگردان، آن گاه تمام سایه ها پشت سر تو خواهند افتاد.
دوره زمونه عوض شده، الان دیگه غاز همسایه مرغه !
(در راستای گرانی مرغ!)
کم کم دارم به این باور میرسم که مثلث برمودا زیرِ تخت منه !!
هر چی میفته زیرش, غیب میشه ….
بعضی از حرفا تو دل آدم می مونه مثل تیکه آخر رانی هلو تو قوطی !!!!!!!
زیبا بود.
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ….
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه ……
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !!!
به نام خدا
از روی اعتراض به گیله مرد میگم : ما حتی وقتی میخوایم خدا رو هم صدا کنیم میگیم خدای من !
بنظرت این خودخواهی نیست ؟ و مگه خدای من و خدای تو داره که میگیم خدای من !
گیله مرد تبسمی کرد و دستی بر روی شونه ام گذاشت و گفت : البته که در یگانگی خدا شکی نیست ، ولی وقتی با خدا صحبت میکنی ، چنان مهربانانه به حرفهات گوش میده که انگار فقط همین یک بنده رو داره و عشق هم احساسیه که منتقل میشه !
منبع:http://foshtom.persianblog.ir
به نام خدا
بار خدایا؛
وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛
از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛
ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...
منبع : وبلاگ مرجان سرخ
آمین
سلام بر 13
ممنون از حضورتان .
هر دو متن خیلی زیبا و دلنشین بودند.
از میان بغضهای یک زن برای "درد مردان" میانمار
مرد که گریه نمیکند!
مگر ندیدهای فعالان حقوق بشر را
همانها که آتش به خانهات زدهاند
و دست به ناموست…
مگر نمیبینی چگونه سر خود را بالا گرفتهاند
و در برابر میلیونها مخاطب
به دوربین لبخند میزنند
و جایزهی صلح به هم هدیه میدهند!
مرد که گریه نمیکند!
مرد همیشه میخندد
همین «دالایی لاما»
وقتی داشت برای کباب کردن کودکان تو
پای میز خوک بریان و شراب سرخ
نامههای سیاه را در برابر چکهای سفیدِ کاخ سفید
- که بوی نفت و الماس میدادند -
امضا میکرد،
به دوربین لبخند میزد…
و زن هم…!
زن هم گریه نمیکند!
درست مثل «آنگ سان سوچی»
درحالیکه کنار «هیلاری کلینتون»به دوربین لبخند میزد
بو میکشید عطر دموکراسی مخلوط با گوشت کباب شدهی انسان را…
و بعد از آنکه جایزهی صلح نوبل را
با خود به خانهاش در «روهینگیا»ی آبا و اجدادیاش برد
پس از لبخندی به مجسمهی بودا
آنها را کنار هم گذاشت
و آسوده خوابید
در هوایی که بوی حقوق بشر میداد!
مرد که گریه نمیکند!
مرد جان میدهد
وقتی با پیکرهای نیمهجان دخترانش
سوار بر قایقی شکسته
راه اقیانوس را در پیش میگیرد
وقتی در آخرین نگاه همسرش
تنها شعلههایی را میبیند
که بر خاکستر روحش آتش میزنند
وقتی هیچکاری از دستان بستهاش
در کورههای آدمسوزی آمریکایی برنمیآید
وقتی در بغض فریادشده در گلویش
تنها صدای مظلومیت خویش را میشنود…
مرد که گریه نمیکند…
http://sibhayekal.blogfa.com/post-1616.aspx
آفرین
لعنت خدا بر ظالمین
و فراهم کنندگان بسترهای ظلم
تکبر زائیده قدرت مادی است و تواضع زاییده قدرت معنوی
********************************
خطاکار اشک می ریزد تا «دید» دیگران نسبت به خودش را به «تردید» تبدیل کند.
********************************
دنیا پر از تباهی است، نه به خاطر وجود آدمهای بد، بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب
********************************
عالی
خصوصا آخری
گفتم غم تو دارم ... گفتا غمت سر آید
گفتم که نان گران شد ... گفتا گران تر آید
گفتم ز نرخ قصاب فریاد ما بلند است ... گفتا که گوشت کم خور تا حاجتت برآید
گفتم که از گرانی جانم به لب رسیده ... گفتا تحملش کن تا جان تو درآید
قبلنا چقد ساده بودیما وقتی معلم میخواست درس بپرسه همه سرمونو مینداختیم پایین فکر میکردیم ما اونو نگاه نکنیم اونم ما رو نمیبینه...!!
خدایا…!
اندکی نفهمی عطا کن
که راحت زندگی کنیم!
آمین نمی گوییم!
بخت امسال چه با من یار است
عطشت را عطشم غمخوار است
به فدای لب عطشان حسین
اولین ذکر پس از افطار است
لقمان حکیم(ره)پسر را گفت:امروز طعام مخور و روزه دار و هر چه بر زبان راندی بنویس. شبانگاه همه آنچه را که نوشتی بر من بخوان انگاه روزه ات را بگشا و طعام خور.
شبانگاه پسر هر چه نوشته بود خواند. دیر وقت شد وطعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد وپسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود نوشت وتا نوشته را برخواند آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم هیچ نگفت شب پدر از او خواست تا کاغذها بیاورد و نوشته ها برخواند . پسر گفت: امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم.لقمان گفت: پس بیا و از این نان که در سفره است بخور و بدان که روز قیامت آنان که کم گفته اند چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری.
تیمای لیگ برتر رو می بینی،شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه
آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت
زیبا بود
مهم نیــس دیگران پشـــت سرم چی میگن مهم اینه جرات ندارن تو روم اون حرفا رو بزنن ...! :)))))
**********************************
سردر گم و مضطرب رسیدم به یه کوه بلند و داد زدم: ایا امیدی هس؟؟
صدا امد:داد نزن ....بله...مدرسان شریف!!!!!
**********************************
تو تلویزیون 2 ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنن!اخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده ادرس جیمیل میده!
*********************************
یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی کسی واسش کیک خامه ای میبرم !
بعدش تا آخر مهمونی منتظر میشم بلکه یه تیکشو بیاره با چایی بخوریم ولی نمیاره لعنتی !
*********************************
اعتراف میکنم کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش !!!
*********************************
تصمیم گیری برای خاموش کردن لپتاپ از مهمترین تصمیماتی که آدمی در طول روز میگیره !
*********************************
این داورا وقتی بازی به وقتای اضافه میکشه اضافه حقوق میگیرن ؟
*******************************
اگه رگ غیرت یک زن بگیره حتی سوسک هم جلودارش نیست !
******************************
یکی از جوجه هام مرد …
تمام نقشه هام واسه پولدار شدن از بین رفت !
******************************
با چنگال ماست خوردن تو فرقه ی ما منطقی تر از اینه که از جات بلند شی بری قاشق بیاری !
***********************************
یه فامیل داریم وقتی یه سوالی ازم میپرسه و من بلد نیستم جواب بدم بهم میگه شما مگه دانشجو نیستی !
**********************************
درد دل پسرا :
خرج عروسی رو که ما پسرا میدیم اونوقت میگن عروسی !
خونه ام که ما پسرا میگیریم میشه خونه ی عروس !
از اون بدتر جونت درمیره کار میکنی یه ماشین میخری اونم میشه ماشین عروس !
دیگه بدتر ۴روز دیگه بچه خواهرت به مامانش میگه مامان مامان بریم خونه زن دایی اینا !
اون وقت دخترا میگن حقشون ضایع شده …
**********************************
بنی اسراییل 40 سال در بیابان سرگردان بودند.
مردها حتی در آن زمان هم مسیر را نمی پرسیدند
*********************************
یکی از بچه های کوچیک فامیل داره با اخم کارتون می بیینه میگم چیه اینقدر اخم کردی؟میگه از بس سانسور کردن، نفهمیدم چی شد اصلا..
من : :|
********************************
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صــد برگ واسش انتخاب می کردیم!
*******************************
یکی از تفریحات کودکی من این بود که:
با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
******************************
امروز دراز کشیدم روبرو tv کنترل و گرفتم دستم شماره مخاطب خاص رو گرفتم حدود 30_40 ثانیه هم گرفتم دره گوشم بعد گفتم چرا بوق نمیخوره بعد داشتم دنبال دکمه برگشت می گشتم فهمیدم کنترل دستمه یعنی اینطور وضعیم من :|
*****************************
دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار
( من :-O )
زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
( من :-O )
زیرش یه ساک قهوه ایه
( من :-O )
توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
( من :-O )
توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
( من :-O )
از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
( و همچنان قیافه من= :-O )
******************************
امروز رفتم بیرون خواستم از خیابون رد شم گفتم بزار چراغ راهنمایی قرمز بشه بعد رد شم تو مدتی که منتظر بودم ملت یه جوری نگاه می کردن که آدم حس میکرد شلوارش رو خیس کرده ملت اینجوری زل زدن به آدم یعنی یه مردم قانون مداری داریم
*****************************