عید فطر مبارک-کلبه دوری و دوستی 10

به نام خدا 

سلام. 

از خانم شمسی و خانم طالبی ممنونم. 

ان شاالله این عید بزرگ بر همه مبارک باشد.

نظرات 206 + ارسال نظر
شمسی دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ق.ظ

سلام استاد
خوب هستین ؟ خانواده خوبن؟

معارفه انشاالله ششم آبان هست. ساعت یک تا سه.



اون کامنت هم توی کلبه 88 ای ها توی صندوقچه2 هست. برای این که مطمئن بشم همون جاست یه سر رفتم کامنت ها رو خوندم. برای اون روز ها دلم تنگ شد . خیلی خیلی دلم تنگ شد.

یه چیز دیگه! درد دل های امروز بچه هایی که الان آلی 2 دارن چقدر شبیه حال و هوای ماست وقتی آلی 2 داشتیم!! یادش بخیر درس نمی خوندیم!!!!!!!!!! البته الان دارم تقاص پس میدم ها!!!!

سلام. ممنونم. خدا را شکر. ---------------------------------------------------------------ممنون من هم ان شاالله سر می زنم و می خوانم و استفاده می کنم.-----------------------------------------------------------------------------آلی 2 ها را امسال به یاری خدا درسخوان (!) می کنم. باز هم ممنونم.

استاد دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ

این کامنت زیبا اول توسط امین و سپس توسط خانم معماری پناه ارسال شده بوده است:

مطهره معماری پناه
پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ق.ظ

این بیچاره هیدروژن


هیدروژن با این که وجوه مشترکی با بعضی از گروه ها داشت نتوانست در هیچ یک از گروه‌های جدولی تناوبی اجازه‌ی اقامت کسب کند. ابتدا به سراغ قلیایی‌ها رفت و با آن‌ها اظهار قومیّت کرد. قلیایی‌ها چون او را مانند خود پوشیده در اوربیتال دیدند و به خصوص شنیده بودند گاه او را با عنوان کاتیون نام می‌برند وی را در گروه خود پذیرفتند. حتی لیتیم اتاق فوقانی را به او اختصاص داد. امّا بعد حرکاتی از هیدروژن سر زد که باعث گفتگوها و ایجاد شک و تردیدها گردید.
لیتیم به سدیم گفت او گاه برای برقراری پیوندها با ما اظهار تمایل می‌کند. کِی این رسم بین ما بود؟
سدیم: شنیده‌ام h کاملاً عریان است و هیچ پوششی از الکترون ندارد. واقعاً بی‌شرمی نیست؟
لیتیم: اگر الکترون هم پیدا کند. گاز می‌شود, فرار می‌کند. او بندبشو نیست. ما عنصر گازی نداشتیم؟
سدیم: اگر h در فعالیت‌های الکترولیتی مانند ما به کاتد می‌رود یک نیرنگ است. شنیده‌ایم گاه در چهره‌ی هیدرید h و به طور مذاب به آند می‌رود.
لیتیم: پیوند ما با عناصر دیگر از جمله هالوژن‌ها یونی است. کووالانسی نیست. امّا او پیوند کووالانسی برقرار می‌کند.
سدیم: بلی ما در خانواده‌ی خود عنصری این گونه دورو نداریم. او گاه کاتیون و گاه آنیون می‌شود.
لیتیم: فعالیت ما در حالت فلزی زبانزد خاص و عام است. برّاق و رسانای الکتریسیته هم هستیم او چه شباهتی به ما دارد؟
سدیم: درست است او از تبار ما نیست. ما کِی آنیون شده‌ایم؟ باید عذرش را خواست.
هیدروژن سراغ خانواده‌ی هالوژن‌ها می‌رود و خود را منسوب به آن‌ها معرفی می‌کند و می‌گوید: من مانند فلوئوروکلر گازی شکل هستم. حتی با همة کوچکی و سبکی حجمی برابر آن‌ها اشتغال می‌کنم (4/22 لیتر), شما بیشترین تمایل وصلت را با قلیایی‌ها دارید. من هم بی‌میل نیستم. من به صورت ملکولی مانند شما دو اتمی هستم.
آن‌ها او را پذیرفتند, امّا زمانی بعد احساس می‌کنند این یک وجبی آن‌ها را فریب داده است, چرا که او کاهنده است و آن‌ها اکسنده. او چه ربطی به آن‌ها دارد. عذرش را می‌خواهند.
هیدروژن سراغ خانواده‌ی کربن می‌رود و اظهار هم‌بستگی می‌کند و می‌افزاید لایه‌ی ظرفیت من مانند لایه‌ی ظرفیت شما نیمه‌پر است. ما الکترونگاتیویته مشابه داریم و به جای پیوند یونی پیوند کووالانسی برقرار می‌کنیم. اما الماس و سیلیسیم با آن وقار و داشتن شبکه وسیع کووالانسی از ابتدا نسبتی بین خود و آن جزء ناچیز ندیدند و بی‌اعتنا طردش کردند. بلی هیدروژن از آن به بعد گوشه‌ی تنهایی برگزید و دانست کسی که چند چهره دارد تنها می‌ماند.
پاسخ:
به نام خدا
سلام
ممنون

بیچاره هیدروژن و بیچاره بوقلمون صفتها!
بیچاره نیرنگ بازها
مدعیان لافزن دروغگو
ونان به نرخ روز خورها!

امین هم قبلا این پست را فرستاده بود
اما این قدر زیباست که هرگز کهنه نمی شود.
ممنون

بیچاره هیدروژن و بیچاره بوقلمون صفتها!
بیچاره نیرنگ بازها
مدعیان لافزن دروغگو
ونان به نرخ روز خورها!

شمسی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ق.ظ

پروردگارا رحمتی فرما که آنچه ذبح می شود منیت های ما باشد به پای ربوبیت تو . عید قربان مبارک

آمین. عبد بر سما و خانواده محترم نیز مبارک.

شمسی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:56 ب.ظ

یه ﺟﻮﺭﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺎﺭ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﮑﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺫﺭﺕ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ !



اگه جراح ها هم می تونستن
قبل از جراحی یه نسخه پشتیبان از مریضشون بگیرن خیلی باحال می‌شد !



دقت کردین !؟
قصه‌ها واسه بیدار کردن آدما نوشته شده
اما ما واسه خوابیدن ازشون استفاده می‌کنیم !



الان بچه هفت ساله تخت 2نفره داره
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن
تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم !




ﺷﻌﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺎﻣﯿﻨﻮﻓﻦ ﺩﺍﺭﻩ واسه تسکینِ درد آدم
بعضی از آدما ندارن :|



یا علی گفتیم میزو بلند کنیم
اشتباهی عشق آغاز شد !



اینکه پسرا مشکل چی بپوشم؟ ندارن
ربطی به ژنتیک و … نداره
کلا یه دست لباس تمیز بیشتر ندارن !



ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺩﻡ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ‌ﺗﺮین‌ها هستن :
ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ ﭼﺎﻕ ﻧﻤﯿﺸﻦ
ﻭ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﻣﯿﺒﺮﻩ !




یه ﺷﻐﻞ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﯾﻨﺪﻡ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻢ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻭ ﭘﺮ ﺳﻮﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﺑﻼﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻭﺍﯾﻤﯿﺴﻢ ﻧﺦ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻢ!
ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ، ﮐﻠﯽ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﺷﻪ ! :))

استاد پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ق.ظ

به نام خدا

سلام

بوقلمون صفت سیاس تمام سال را به نفاق ودورویی می گذراند و فکر می کند با لقلقه زبانی دعای عرفه آمرزیده می شود. خدایا برخی چه معاویه هایی هستند! علی چه کشیدی از دست اینها و ایضا آنها.

به نظر من مظلومیت علی از فرزند مظلومش نیز بیشتر بود.

شمسی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ

فقیر تر از اون گلفروش منم که پول ندارم ازش گل بخرم :|



کسانی که روزی هزار بار آرزوی مرگ می کنند
بیشتر از سایرین عمر می کنند !



تعطیلات تابستان را چگونه گذرانده اید ؟
-ما نگذراندیم ، خودش گذشت .

استاد دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:22 ق.ظ

سلام خانم شمسی
چند مطلب اخیرتان را برای خانمم خواندم خیلی خوشش آمد وازسلیقه شما تعریف کرد. ممنونم.
راستی دو کامنت ۱۵ مهر از شماست؟

شمسی دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 ق.ظ

سلام استاد
از طرف من از خانم دکتر پیوندی تشکر کنید. ایشون لطف دارند.



اگز منظورتون از دو کامنت 15 مهر همون هایی هست که تایید شده ، بله کار من هست. اگه آی پیش فرق داره قبلا در مورد مشکل آی پی کامپیوتر بهتون گفته بودم. بعضی وقت ها میوفته تهران!!! از روی هوا شناسی یاهو متوجه اش شدم!

سلام ممنون. ممنون.

شمسی سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام استاد
خوب هستید ؟

یه سوال داشتم! می دونید انجمن علمی شیمی دانشگاه سمنان از چه سالی شروع به کار کرده ؟

سلام. متاسفانه نه! ازآقای مهندس عربی بپرسید باید بداند.

گالبی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:58 ق.ظ

یک روز دلم به جشن مولا علی می رفت
در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت
هر کوه که در برابر می‏دیدم
چون دستِ علی بود که بالا می رفت

عید کمال دین .سالروز اتمام نعمت وهنگامه اعلان وصایت و ولایت، امیر المومنین (علیه السلام ) بر شماخجسته باد.

این عید بزرگ بر همه مبارک ان شاالله

شمسی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ق.ظ

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.

عید غدیر مبارک.

سلام. ان شاالله که این طور باشد. این فراز را خیلی دوست دارم اگر واقعا باشیم و باشم.

شمسی سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ق.ظ

من به آنتی ویروس اعتقادی ندارم! ویروس های لب تابم خودشون بر اثر کهولت سن از ین میرن!!!

**************************

آقا یه وضعی شده ، طرف های ده، ده و نیم یه نیگه به ساعت میندازی می بینی تازه هشته!!

***********************

کتاب باز می کنم درس بخونم ، مخچه ام به مخم میگه استاد خسته نباشی!

دومی محشر بود! کلا همه مطالبتون خوبه. ممنون.

کلبه پرنده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ب.ظ

سلام استاد و سلام خانوم شمسی عزیز:) منم هنوز در حیرت اینکه چرا انقد زود شب میشه هستم و اینکه نمیدونید ساعت 6 سر کلاس ریاضی که هستیم این روزا چه احساس عجیبیه D: راستش باید بگم مراقب بعضی ویروس های جدیدی که از اینترنت هستند باشید یکیشون ویندوز منو داغون کرد :)

سلام

شمسی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام خانم مقدم
به کلبه ما خیلی خوش آمدید!
شب های دانشگاه فوق العاده است. من خیلی دوستشون دارم. ترم های مهر رو بیشتر از ترم بهمن دوست دارم فقط به خاطر شب های دانشگاه.


در مورد ویروس ها هم بد جوری استرس وارد کردین.لب تابم رو امانت دادم به داییم! البته کلی بابت ممنوئیت اتصال فلش سفارش کردم ولی اگه لب تابم ویروسی بشه کل عکس ها و فیلم های انجمن ، جشن فارغ التحصیلی ، کنفرانس و خیلی چیز های دیگه رو از دست میدم! مشکل اساسی هم اینجاست که فقط من نسخه کامل عکس ها رو دارم! به هر کی تاحالا دادم یا گمش کرده یا پاکش کرده! امیدوارم لب تابم سالم برگرده!

شمسی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:09 ق.ظ

یه دونه دلستر با nرباز کن دادم دست دوستم میگم بازش کن،میگه با این بازش کنم؟؟
میگم پ ن پ راست کلیک کن روش برو روی ...open with با media player بازش کن

شمسی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

یه دونه دلستر با درباز کن دادم دست دوستم میگم بازش کن،میگه با این بازش کنم؟؟
میگم پ ن پ راست کلیک کن روش برو روی ...open with با media player بازش کن

شمسی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

از اداره آب و فاضلاب زنگ زدن میگن:
میشه شیر آب رو باز کنید:
گفتم چشم بعد رفتم بازکردم.
برگشتم گفتم:بازکردم.گفت:چی امد؟
گفتم:آب.گفت:پ ن پ میخواستی نوشابه بیاد؟!!!!
تازه فهمیدم سرکارم گذاشتن. ):

کلبه پرنده پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام خانوم شمسی عزیز. ممنونم ازتون. نه منم دوست نداشتم نگرانتون کنم ویروس های خیلی بد مث اونی گیر من افتاده بود رو باید بهشون اجازه نصب روی سیستم داد منم حواسم نبود این کارو کردم:( راستش من با به روز کردن این آنتی ویروس نود خیلی مشکل داشتم رفتم یکی از دوستان برام نود 6 رو نصب کرد که هربار به اینترنت وصل میشم خودش خودکار به روز میشه شمام اگ دوست داشتید این کارو کنید اینجور دیگ هیچ نگرانی از بابت هیچ فلش یا اینترنتی نداری. قربانت

حسین بیدقی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام استاد
دوباره بعد مدت ها بی خبری دلم براتون تنگ شد و گفتم سری به صندوقچه بزنم.
خوبی صندوقچه اینه که شاگردای بی معرفتی مثل من که خبری ازشون نیست، تو این محیط مجازی می تونند حال استادشون رو بپرسند. جالبه که به محض وارد شدن به صندوقچه تمام خاطرات دوران دانشگاه سمنانم جلوی چشام رژه میره. یادش بخیر. بدون تردید بهترین دوران زندگیم همون دوران بود.
استاد حالتون چطوره؟ خانومتون و پارسا و حسین خوب هستند؟ سلام منو خانمم رو بهشون برسونید. خانم من هم به شما سلام میرسونه.
استاد از دانشگاه سمنان چه خبر؟ امیدوارم همه اساتید و دانشجوهاش خوب باشند و در کارها موفق!!
استاد این ترم هم شنبه و هم چهار شنبه کلاس برداشتم و وقت نمی کنم طی هفته بیام سمنان. انشا الله در اولین فرصت خدمتتون میرسم
موفق و پیروز باشید

سلام حسین ممنونم ان شاالله تو خانمت و خانواده های محترمتون هم خوب باشید. خوشحالم که اخبار خوب ازت می شنوم. خوشحال می شم ببینمت. خانواده ما به خانواده شما سلام می رسانند. دانشگاه سمنان و دانشکده شیمی هم به لطف خدا و کوری چشم بدخواهان الحمدلله خیلی پیشرفت کرده.

شمسی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 ق.ظ

سلام به آقای بیدقی


چقدر خوشحال شدم که آقای بیدقی، استاد شیمی صنعتی ورودی های ما و از اصحاب قدیمی صندوقچه کلبه ما رو برای کامنت گذاشتن انتخاب کردن.


ثبت نام ارشد هم شروع شده و من کلی استرس دارم که امسال هم قبول نشدم. هر روز که میگذره این غول کنکور وحشتناک تر میشه!

1-این قوم لافزن به دوستان عموزاده نیز رحم نمی کردند، از جمله حسین نیز دربرهه ای از حسادتشان در امان نبود. 2-اگر بخواهیداین طوری با کنکور تعامل کنید اذیت می شوید. 3-ان شاالله قبول مل شوید.

شمسی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ق.ظ

حکمت باران در این ایام میدانی که چیست ؟
آب و جارو می شود بهر محرم کوچه ها


التماس دعا

شمسی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ

گاهی وقت ها باید زد به بیخیالی !
از بار مشکلات شانه خالی کنی !
دراز بکشی و ساعت ها به آسمان خیره شوی...
پا روی پا بیندازی و هیچ کاری نکنی..!
یا اصلا، هر کاری که دلت خواست بکنی
مانند کودکی شوی،
بازی کنی، فریاد زنی، بهانه بگیری، بی هوا بخندی و هر وقت دلت خواست گریه کنی...
آری ! باید گاهی زد به بیخیالی !
آنقدر بیخیال که بتوانی لحظه ای زندگی کنی.

طالبی چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

سوالات کنکور :
-آب از دستش نمیچکه چون:

1-جنس ایزوگام دستش خوبه

2-سوراخهای دستش رو پر کرده

3-هیچوقت دست و صورتش رو نمیشوره

4-جنس آبش خوبه!
------------------
۲-جیب خالی پز ...

1-آلی

2-معدنی

3-تجزیه

4-شیمی فیزیک
-----------------
۳-هر که بامش بیش .... بیشتر

1-سقفش

2-مالیاتش

3-ثروتش

4-هیچ کدام
----------------

۴-آسمان همه جا....

1-آبیته

2-قرمزته

3-نه آبی نه قرمز ، تیم ملیه

4-همین هاست که توی ورزش میمیونه!

طالبی پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:27 ب.ظ

کار گروهی بسیار مهم است ، زیرا همیشه می توانید گناه را به گردن کس دیگری بیندازند.

هیچ آزمایشی را نمی توان صددر صد شکست دانست ،زیرا حداقل به عنوان یک مثال منفی کار برد دارد.

همیشه اطلاعات مربوط به کارتان را ثبت کنید. زیرا فقط بدین ترتیب می توانید ثابت کنید کاری انجام داده اید.

کلبه پرنده جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:40 ب.ظ

خانوم طالبی مطلب آخرتون بسیار خوب بود. ممنون

شمسی شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:01 ب.ظ

آن زمان در کوچه ها بر مادرش سیلی زدند
بر روی یاس پیمبر نقشی از نیلی زدند
از زمین و آسمان شد ناله ی زهرا بلند
سینه زن ها پس کجایید قبر زینب را زدند

این ایام رو به همه ی اصحاب صندوقچه تسلیت می گم.

هم سواره هم پیاده هم وزیر- رفت و تنها ماند شاه بی نظیر--------------------------------------------------------------------------------------------------
شاه اندر معرکه چون مات شد- نطق او گویای این ابیات شد-------------------------------------------------------------------------------------------------
در خوشی هم می کشم لذات او- مات اویم مات اویم مات او

طالبی دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ب.ظ

خواهرم این جا زمین کربلاست
سرزمین غصه و درد و بلاست
خواهرم اینجا اسیرت می کنند
در همین ده روز پیرت می کنند
دخترم را در غریبی می کشند
گوشواره از گوش هایش می کشند
در همین جا کوفیان دف می زنند
در عزایم هلهله کف می زنند.

ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد.التماس دعا.

طالبی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:12 ق.ظ

آدرس موفقیت
بزرگ راه توکل.
بلوار آرامش.
خیابان اراده.
میدان عمل.
فرعیه امید.
مجتمع نشاط.
پلاک ٢٠.
منزل خوشبختی.

طالبی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ق.ظ

خدا گفت میبری یا میخوری؟
من گرسنه گفتم میخورم.
چه میدانستم لذت هارا میبرند حسرت هارا میخورند.
مرحوم دکتر حسین پناهی.

سلام خانم طالبی
خیلی قشنگ بود. ممنون

طالبی پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ق.ظ

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ...

دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او ......!!!

آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانیت تو را

زیباترین معصوم دنیا می‌کند ...

پس خود را گناهکار مبین......

من عیسی نامی را میشناسم که

ده بیمار را در یکروز شفا داد ...

و تنها یکی سپاسش گفت !!!

من خدایی میشناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده ...

یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر.... !!!

پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند ...

از تو برای مهربانیت قدردانی میکنند !!!

خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ...

پس به راهت ادامه بده !!!

طالبی پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ق.ظ

نیستیم !
به دنیا می آییم
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم ،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم
و بعد
دوباره باز
نیستیم
حسین پناهی…

استاد یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:26 ب.ظ

صاحبان کلبه سلام.

شمسی سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام استاد
حالتون خوبه ؟ خانوادتون همگی خوب هستند؟
امیدوارم همیشه سلامت باشین

در تحریم اینترنتی به سر می بردم! تحریم دقایقی پیش برداشته شد! فقط قول دادم روز نیام اینترنت که درس بخونم!!!!!!!!!!ساعت مجاز استفاده از اینترنت صبح زوده!! حداکثر تا 7یا8صبح! الان هم فقط اومدم صندوقچه حال شما رو بپرسم و برم!

سلام. خدا را شکر. خوشحال شدم خوبید. تحریم اینترنتی چیز خوبی است! موافقم.

شمسی شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام


روز دانشجو بر همه ی دانشجو های مخصوصا صندوقچه ای هاش!! مبارک .

به امید این که سال آینده مشمول این تبریک بشم!!!

سلام.
ان شاالله

کلبه پرنده یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:11 ب.ظ

ممنون خانوم شمسی عزیز. انشاا...

طالبی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ق.ظ

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

(دکتر علی شریعتی)

طالبی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 ق.ظ

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد.
******************
انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند


"دکتر شریعتی"

طالبی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 ق.ظ

سخنان حکیمانه نلسون ماندلا:
هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد ، و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو ، با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش.

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر ا

ما هم به ذهن سلیم و هم قلب نیازمندیم ،شکوه زندگی این نیست که هرگز به زانو در نیائیم ،در این است که هر بار افتادیم دوباره برخیزیم .

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .

شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باورهایت شک نکن .

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی .

کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را ...

ما زاده شده ایم تا شکوه و بزرگی خداوندی را که در درونمان است،آشکار سازیم و این امر،همه ی انساتها را در بر میگیرد.

بهترین لذت آدمی این است که بداند نسلی که از او به جا مانده ، ولی حسی برتر از هر لذت موجود این است که بداند مسئولیت خانواده ای بر دوش اوست و هر فردی میتواند از این لذت برخوردار باشد.

اگر قرار باشد خون را با خون شست دچار بدبختی میشویم ،ببخشیم اما فراموش نکنیم!

شجاعت مترادف نترسیدن نیست،بلکه شجاعت به معنای غلبه بر ترس است

برای آنکه مانع احساس عدم امنیت دیگران در اطرافمان باشیم ، خود را از انظار دور می سازیم . اما این کار ما را به جایی نمی رساند . ما متولد شده ایم که شکوه و عظمت خداوند را به نمایش در آوریم . چیزی که در درون ماست . نه در درون برخی از ما ، بلکه در درون تک تک ما . و زمانی که به این نور درونمان اجازه تابیدن می دهیم ، ناآگاهانه به دیگران نیز اجازه چنین کاری را می دهیم .

بقای دوستی ها به تفاهم متقابل وابسته است .

آزادی به بریدن زنجیرها از دست و پا خلاصه نمی شود ،آزادی به احترام گذاشتن آزادی دیگران نیز نیاز دارد.

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .

روحش شاد و یادش گرامی.

ممنون

شمسی چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:43 ق.ظ

داستان ما اینگونه آغاز میشود که :

در یک دزدی بانک یکی از ایالات آمریکا دزد فریاد کشید :

"همه افراد حاضر در بانک ، روی زمین دراز بکشید و حرکت نکنید ،حق انتخاب با شماست زیرا پول مال دولت است ولی زندگی به شما تعلق دارد"

همه در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند

این "شیوه تغییر تفکر" نام دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن .

هنگامیکه دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که (مدرک لیسانس اداره کردن تجارت داشت) به دزد پیرتر (که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت "برادر بزرگتر، بیا تا بشماریم چقدر بدست آورده ایم"

دزد پیرتر با تعجب گفت؛ "تو چقدر احمق هستی، اینهمه پول شمردن زمان بسیار زیادی خواهد برد. امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزدیده ایم"

این را میگویند: "تجربه" اینروز ها، تجربه مهمتر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده میشود!

پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند ، مدیر بانک به رییس خودش گفت، فوری به پلیس خبر بدهید.

اما رییس اش پاسخ داد: "تامل کن! بگذار ما خودان هم 10 میلیون از بانک برای خودمان برداریم و به آن 70 میلیون که از بانک ناپدید کرده بودیم بیافزاییم"

اینرا میگویند "با موج شنا کردن" پرده پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت !

رییس کل می گوید: "بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود"

اینرا میگویند "کشتن کسالت" شادی شخصی از انجام وظیفه مهمتر می شود.

روز بعد، تلویزیون اعلام میکند 100 میلیون دلار از بانک دزدیده شده است.

دزد ها پولها را شمردند و دوباره شمردند اما نتوانستند 20 میلیون بیشتر بدست آورند.

دزدان بسیار عصبانی و شاکی بودند: "ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها 20 میلیون گیرمان آمد. اما روسای بانک 80 میلیون را در یک بشکن بدست آوردند. انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اینکه دزد بشود."

اینرا میگویند؛ "دانش به اندازه طلا ارزش دارد"

رییس بانک با خوشحالی میخندید زیرا او در ضرر خودش در سهام را در این بانک دزدی پوشش داده بود.

اینرا میگویند؛ "موقعیت شناسی" جسارت را به خطر ترجیح دادن.

در اینجا کدامیک دزد راستین هستند؟

عالی بود!

شمسی چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:50 ق.ظ

یادش بخیر پارسال تقریبا یک ماه مونده بود به کنکور شروع کردم به شمردن روز ها!چند روز در میون واسه بچه هایی که کنکور داشتن پیام میفرستادم که
دوستان عزیز فقط فقط n روز مانده به کنکور!
یعد از کنکور بچه ها چقدر باهام دعوا کردن و منم کلی خندیدم!
یادم رفته بود چیکارهایی کردم!

حالا دیشب یکی از بچه ها اس ام اس فرستاده با کلی خواهش که روز شمار کنکور نشم! پارسال بدجوری استرس میگرفته!
بهش میگم حالا یادم آوردی من چیکار کنم؟!


فک کنم پارسال قبول نشدم به خاطر همین آه دل بچه ها بود!!!!! خیلی اذیتشون کردم!!!

کلبه پرنده پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ

خانوم شمسی مطلبی راجب به دزدی بانک گذاشته بود واقعا جالب بود. ممنون

غلامی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:15 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد حال شما؟پدر بزرگوارتون خوبن؟
خانواده محترمتون خوب هستن؟

نمیدونم درگیر چی شدم که یهو به خودم اومدم دیدم انگار قدر یه ساله نیومدم اینجا
واقعا هم همین دوماه قدر یه سال گذشته واسم
آغوش باز صندوقچه که همیشه به روی ما بازه مقصر خودم هستم که دور موندم از این فضای صمیمی و گرم

سلام. خدا را شکر. احوالتون را می پرسه. ممنونم.

غلامی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:17 ب.ظ

سلام ویژه به اصحاب کلبه
خوبید؟
دلتنگتونیمااااااااا خیلییییییییی

طالبی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ

به نام خدا.
سلام.
سلام استاد.ببخشید دیر به دیر به صندوقچه سر میزنیم.بعد کنکور جبران کنیم.
به شازده کوچولوی عزیز خودم.چطوری؟خوبی؟منم دلتنگتم عزیزم.خدا رو شکر امروز دیدمت.
چقدر داشتن یک دوست صمیمی و بامعرفت و دوست داشتنی باعث دلگرمیه ادمه.نعمت خیلی خوبیه که خا به ما انسانها میده.خدا روشکر.
شازده کوچولو جون حسابی درس بخون.تا هفته بعد که ببینمت بااااییی.
نزدیک یک ماه به کنکور مونده.استاد برامون دعا کنید.دعای استاد در حق دانشجو مستجاب میشه.التماس دعا.

سلام خانم طالبی. ممنون که هستید. ان شاالله خداوند آن چه خیر و صلاح شما در آن است روزی تان کند.

طالبی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 ب.ظ

ما همسایه خدا بودیم

شاید دیگر مرا نشناسی!شاید مرا به یاد نیاوری ، اما من خوب تو را میشناسم . ما همسایه شما بودیم و شما همسایه ما و همه مان همسایه خدا.
یادم می آید گاهی وقت ها می رفتی و زیر بال فرشته ها قایم میشدی . و من همه آسمان را دنبالت میگشتم، تو می خندیدی و من پشت خنده ها پیدایت میکردم.
خوب یادم هست که آن روزها عاشق آفتاب بودی . توی دستت همیشه قاچی از خورشید بود ، نور از لای انگشت های نازکت میچکید . راه که میرفتی ردی از روشنی روی کهکشان می ماند.
یادت می آید؟گاهی شیطنت می کردیم و می رفتیم سراغ شیطان.تو گلی بهشتی به سمتش پرت میکردی و او کفرش در می آمد . اما زورش به ما نمی رسید . فقط میگفت: همین که پایتان به زمین برسد ، میدانم چطور از راه به درتان کنم.
تو شلوغ بودی ، آرام و قرار نداشتی . آسمان را روی سرت میگذاشتی و شب تا صبح از این ستاره به آن ستاره می پریدی و صبح که میشد در آغوش نور به خواب میرفتی.
اما همیشه خواب زمین را میدیدی . آرزویی، رویاهای تو را قلقلک میداد. دلت میخواست به دنیا بیایی و همیشه این را به خدا می گفتی و آن قدر گفتی و گفتی تا خدا به دنیایت آورد . من هم همین کار را کردم ، بچه های دیگر هم ، ما به دنیا آمدیم و همه چیز تمام شد .
تو اسم مرا از یاد بردی و من اسم تو را . ما دیگرنه همسایه هم نبودیم و نه همسایه خدا. ما گم شدیم و خدا را گم کردیم ...........
دوست من ، همبازی بهشتی ام ! نمی دانم چقدر دلم برایت تنگ شده . هنوز آخرین جمله خدا توی گوشم زنگ میزند: از قلب تو تا من یک راه مستقیم است، اگر گم شدی از این راه بیا.
بلند شو ، از دلت شروع کن . شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم.

عرفان نظر آهاری

طالبی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ب.ظ

با من تماس بگیر خدااااااا

هر روز

شیطان لعنتی

خط های ذهن مرا

اشغال می کند

هی با شماره های غلط

زنگ می زند آن وقت

من اشتباه می کنم و او

با اشتباه های دلم

حال می کند

دیروز یک فرشته به من می گفت:

تو گوشی دل خود را بد گذاشتی

آن وقت ها که خدا به تو می زد زنگ آخر چرا جواب ندادی؟چرا بر نداشتی؟

یادش به خیر

آن روزها

مکالمه با خورشید دفتر چه های کوچک ذهنم را سر شار خاطره می کرد

امروز پاره است آن سیم ها که دلم را

تا آسمان مخابره می کرد

اما

با من تماس بگیر خدا حتی هزار بار

وقتی که نیستم لطفا پیام خودت را

روی پیام گیر دلم بگذار.........

عرفان نظرآهاری

غلامی پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد عزیز
پدر بزرگوارتان لطف دارند ان شا الله همیشه سالم و سر زنده باشن

سلام مقدسه عزیزم
منم واسه داشتنت خدا رو شکر میکنم
یکی از بزرگترین نعمتهای زندگی منی
و خوشحالم از دیدنت. چه روز خوبی بود اونروز

سلام. ممنون دیشب یلدای پیشاپیش (!) دعوت بودیم. بابا هم خواند. جای همه خالی بود.

شمسی شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ب.ظ

پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن
زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن
چشماتو خیره کن و سوره والعصرو بخون
یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن


یلدا مبارک


***************************
دیشب خواب دیدم روز کنکوره . من تست های شیمی آلی رو که زدم وقت تموم شده و به بقیه ی درس ها نرسیدم!
آخه چرا آلی انقدر پیچیده است! واقعا چرا؟!

طالبی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:43 ب.ظ

به نام خدا
سلام.
آره شازده کوچولو.مخصوصا با اون نهاری که تو خوردی.

با یک روز تاخیر یلداتون رو تبریک بگم.ما که دیشب نرفتیم.یلدای ما امسال با ۴ روز تاخیر بین خونوادمون میاد.

استاد سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ

سلام کلاس ۱۵ تا ۱۷ است ولی بعید می دونم کسی بیاد. در هر حال بحث اصلی این نبوده! اینه که بر خلاف اخلاق خوبشون متاسفانه درس خون نیستند و فکر می کنم درصد بیشتری از هر ترم بیفتن. در هر حال اگه تقدیر اون طور که گفتید کرد که تقدیر بوده و اگه طور دیگه رقم خورد باز هم تقدیر اونها بوده. ممنون که پیگیر امورید آرزو می کنم همه شون پاس کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد