کلبه دوری و دوستی ۸- خانمها شمسی-طالبی و ماهور

به نام خدا 

 

سلام 

 

باز هم از همه صندوقچه ای ها-خصوصا صاحبان کلبه-سپاسگزارم.

نظرات 200 + ارسال نظر
شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام
بالاخره اومدیم بالای صفحه!
تازه شماره 8 هم هست . تا زدن رکورد کلبه درویشان یه دونه دیگه مونده !

فقط مشکل اینجاست که مهلت یک ماهه عزیز تر از جان پدر برای اینترنت جمعه یا شنبه تموم میشه و دوباره وارد دوره ی تحریم می شویم . و مهم تر از اون اینکه احتمال بسیار بسیار قوی تحریم ها تا بعد کنکور ادامه خواهد داشت . جهت اجبار به درس خواندن . ولی فایده نداره که .

چرا ان شاالله داره.

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

مرا یــــــــاد کن

آن دم که خدا را تلاوت می کنـــــــــی

شاید به پاکـــــــــــی نیایش تو

من نیــــــــز اجابـــــــــــت شـــوم...

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ق.ظ

آدم‌ها را باید از روی منت‌هایی که وسط دعوا سر آدم می‌گذارند شناخت.

آفرین

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ق.ظ

‫پشت یه چهارچرخه ای فرسوده

کسی خطی نوشته بود:

من گشته ام نبود !

تو دیگر نگرد نیست ... !!

دیگری پاسخ داده بود :

گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:

ما را تمام لذت هستی به جستجوست.

پویندگی تمامی معنای زندگی ست.

جمله "هرگز نگرد نیست"

سزاوار مرد نیست.

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:17 ق.ظ

همانقدر که مسخره می کنیم *احترام نمی گذاریم*

همانقدر که اشتباه می کنیم *تفکر نمی کنیم*

همانقدر که عیب می بینیم *بر طرف نمی کنیم*

همانقدر که از رونق می اندازیم *رونق نمی بخشیم*

همانقدر که کینه به دل می گیریم *محبت نمی کنیم*

همانقدر که حرف می زنیم *عمل نمی کنیم*

همانقدر که می گریانیم *شاد نمی کنیم*

همانقدر که ویران می کنیم *آباد نمی کنیم*

همانقدر که کهنه می کنیم *تازگی نمی بخشیم*

همانقدر که دور می شویم *نزدیک نمی کنیم*

همانقدر که آلوده می کنیم *پاک نمی کنیم*


*همیشه دیگران مقصرند ما گناه نمی کنیم* !!!!!

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ

سلام استاد
استاد این برنامه تون هرشب پخش میشه دیگه ؟! آخه بچه ها هی بهم پیام می دن می گن قسمت دوم کی پخش میشه ؟!

سلام
نمی دونم! شبهای یرنامه علمی

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ

گوگل پسر بود یا دختر؟
خب اون بدون شک دختره،
چون اجازه نمی ده یه جمله ای رو کامل کنی،
از همون اول شروع می کنه به حدس زدن،
و همچنان حدس زدن،
لامصــب بعضی وقتا حدسایی میزنه که دهن آدم وا میمونه،
مخصوصاً وقتی یکی کنارت نشسته باشه!!!

شمسی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ق.ظ

یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه... خدا هیچ یخچالی رو شرمنده صاحبش نکنه.

معماری پناه سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام بچه ها
خدا قوت
تبریک بابت کلبه نو

طالبی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

خـدایا . . .

خـــیـــلـــی هـــا دلـــمــــو شـــکـــســـتـــن

شـب بـیــــا بــــریــــم سـراغــشون

من نـشونـت مـــیدم

تـو بــبخـششون

ممنون

شازده کوچولو سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام استاد
جداْ؟!
فکر کنم اون لحظه ای که اسمم رو از دهان شما بشنوم ذوق مرگ شم

سلام طیبه جان
مقدسه جان
و ماهوری که اینجا نیست تقریبا !!!!!!!!
کلبه نو مبارک

سلام
برنامه اجازه می ذاذ همه صندوقچه ای ها را نام می بردم.

شازده کوچولو سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ب.ظ

بوی شوم امتحان آید همی
یار صفر مهربان آید همی

ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم
دل به امید تقلب بسته ایم

ما برای کسب مدرک آمدیم
نی برای درک مطلب آمدیم

ایام جانسوز امتحانات بر شما دانشجویان عزیز تسلیت

شازده کوچولو چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ب.ظ

ممنون استاد

اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند
این راه عشق پیچ وخمش فرق میکند

اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند

****

شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده محتمش فرق میکند

*********
صدمرده زنده می‌شودازذکر یا حسین
عیسایِ خانواده دمش فرق میکند

از نوع ویژگی دعا زیر قُبِّه‌اش
معلوم می‌شود حرمش فرق میکند

من از حسین و منّی پیغمبر خدا
فهمیده‌ام حسین همه‌اش فرق می‌کند

خواهش می کنم!
عالی بود فقط:
این خانواده محتشمش فرق می کند
است.
ممنون

حال که شب اربعین است از صاحب این ایام طلب افتخار توانستن گفتن لبیک یا حسین می کنیم...

باران چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

مرگ‌ در راه‌ عزّت‌، چیزی نیست؛ مگر زندگانی‌ جاویدان‌!
و زندگانی‌ با ذلّت‌؛ چیزی نیست؛ مگر مرگی‌ که‌ هیچ نشانی از زندگی در آن نیست!
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

شمسی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام
من چند ثانیه اول قسمتی که دیشب پخش شد رو از دست دادم .
یه دفعا از 9 می شینیم پای تلویزیون 9ونیم نشون میدن ما رو جلو همه اسکل می کنن . یه دفعه اجازه می دیم ملت اخبار ببینن بعد بزنیم اون ور نصف برنامه رفته.

اطلاع رسانی به دوستان هم انجام شد .

سلام!
اون آدمک وسطی معرکه است!

شمسی - نیک روش سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ق.ظ

I think this is the greatest and truest description
I've ever heard for a Friend.....
تصور می کنم این بهترین و واقعی ترین توصیفی ست که تا کنون از دوست شنیده ام


Friends........They love you. دوستان...... تو را دوست می دارند
But they're not your lover اما معشوق تو نیستند
They care for you, مراقب تو هستند
But they're not from your family اما از اقوام تو نیستند

They're ready to share your pain, آنها آماده اند تا در درد تو شریک بشوند
But they're not your blood relation. اما آنها بستگان خونی تو نیستند

They are........FRIENDS! !!!! آنها...... دوستان هستند

A True friend...... . یک دوست واقعی

Scolds like a DAD.. همانند پدر سخت سرزنشت میکند

Cares like a MOM.. همانند مادر غم تو را می خورد

Teases like a SISTER.. مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد

Irritates like a BROTHER.. مثل یک برادر ادای تو را در می آورد

And finally loves you more than a LOVER. و آخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد

Send to all your good friends برای تمام دوستان خوبتان بفرستید

Even me if I'm one of them....حتی برای من، اگر یکی از آنها هستم



The nicest place 2 be is in someone's THOUGHTS!
زیباترین مکان برای حضور، افکار دیگران است


******************************

آنان که شادی ها را دلیلند نه شریک
و غم ها را شریکند نه دلیل

طالبی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:24 ق.ظ

درد من حصار برکه نیست،
درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده.

و آدمهایی که حد اکثر با آی کیو زندگی می کنند نه با ای کیو

طالبی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:26 ق.ظ

یک وقت هایی باید


روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند !

طالبی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ق.ظ

یک وقت هایی باید


روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند !

آفرین! این همان وقت أزادی است که همیشه می گویم باید به خودمان بدهیم.

طالبی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ق.ظ

نگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
سهراب سپهری

طالبی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ق.ظ

آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید ،

شیطان دچار درد شدید در سر میشود

و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند

و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود..

و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟

ممنون

شازده کوچولو پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ

همیشه تلخ ترین حرفا رو از نزدیک ترین آدم زندگیمون می شنویم
و بدترین ضربه ها رو از نزدیک ترین آدم زندگیمون می خوریم
چون اون تنها کسیه که می دونه چه جوری و از کجا بهمون ضربه بزنه

طالبی پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:54 ب.ظ

بوی خیانت تمام شهر را گرفته!
مردهای چشم چران
زن های خائن
...پس چه شد؟
چیدن سیب و اینهمه تقاص؟
...بیچاره آدم
بیچاره آدمیت...
دوباره سیب بچین حوا،من خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند

گنده لافزنان متکبر زبون به سیاه نمایی متهمتان نکنند!
به گذشته که فکر می کنم پستی این قوم فاسق آشکارترم می شود!

طالبی پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ

آموخته‌ام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید.
پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می‌توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.

چارلی چاپلین

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام


به سلامتی دانشجوی شیمی
به سلامتی هر چی دانشجوی شیمی که براش فرقی نمیکنه هوای شهر آلوده باشه
یا نباشه ! بهر حال هر وقت از آزمایشگاه میاد بیرون یه نفس عمیق میکشه! .


به سلامتیه اون دانشجوی شیمی که پنج تا تار مو تو سرش بیشتر نمونده ولی
به اندازه همه اونایی که ریخته "تی ال سی" زده . . .


به سلامتی اون دانشجوهایی که قدشون کوتاهه و ستونای کروماتوگرافیشون
بلند! که نصفه روز رو مجبورن رو پنجه باشن . . .


به سلامتی اون دانشجوی شیمی که خودش بوی تیول و فنول میده و دلش بوی گل . . .


به سلامتیه اون دانشجوهای دل گنده ای که شب دفاعشون رسیده ولی طیفاشون نرسیده . . .


به سلامتیه دانشجوهای شیمی که از همه دانشجو ترن ولی اگه صد تا روز
دانشجو بیاد و بره حواسشون نیست‬

سلام محسن

طالبی جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ق.ظ

زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی ؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی ؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی


رحلت پیامبر اکرم(ص) و دو سلاله ی پاکش امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع )بر تمامی اهالی صندوقچه تسلیت باد.
التماس دعا.

محسن جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام استاد
حالتون خوبه؟
من مجددا فراموش کردم اسمم رو تو پیام دیشبم بنویسم. امان از این فراموشکاری.
یه سوال هم داشتم، این مجله علوم دانشکده علمی ترویجی هستش یا پژوهشی؟

سلام
خدا را شکر

علمی پژوهشی
به کوری چشم خناسان که یک وجه مشترکشان دشمنی با سمنان و سمنانی است و یاری خدا.
محسن- ان شاالله دیدمت بگو راجع به دستور امام به مالک در الزام انتخاب افسران سپاه از اشخاص با ریشه خانوادگی-که عقده ای نباشند-برایت بگویم! فقر ریشه بسیاری خبائث است. فقر فرهنگی هم.

استاد شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ب.ظ

سلام به همه

حلول ماه ربیع الاول بر همه مبارک

محسن شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

سلام استاد
انشاالله.
راستی میگم استاد بد نیست یه کلبه هم به نام خودتون بزنید و توش یه چیزایی بنویسید. مثلا همون چیزایی که احتمالا گاهی تو کلاس ها تعریف می کنید. یا اگر نکته ای، پندی، سخنی یا هر چیز دیگه حتی علمی به چشمتون خورد که احساس کردید جالبه رو بنویسید.
البته میدونم گاهگاهی این کارو میکنید ولی اگه یه کلبه مجزا داشته باشید شاید جالبتر باشه.

سلام محسن
گاهی به فکر می افتم و گاهی می بینم که من هم کلبه دار خوبی نمی شم.
اگه از خودم مطمئن بودم کلبه می زدم!

شاید هم زدیم.

باران شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .

حلول ماه ربیع الاول بر شما استاد گرامی ودوستان عزیز مبارک باد .
خدایا به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

سلام
بر شما نیز مبارک
من از رفتن صفر خیلی خوشحال می شوم. چند سالی است. خیلی زیاد

13 یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ق.ظ

به نام خدا

اول از همه به استاد عزیزم سلام می کنم

دوم به صاحبان این کلبه بابت کلبه جدید تبریک می گم(میدونم یکم دیر شده).انشالله که همیشه موفق باشین

خب ماهم هر از گاهی غیبمون میزنه ولی نمیدونم چرا باز صندوقچه ما رو به خودش میکشونه و باعث میشیم وقت عزیزان رو بگیریم.

راستی استاد خیلی دلم براتون تنگ شده.خیلی دوست دارم دوباره از نردیک ببینمتون ولی ...

فرا رسیدن ماه ربیع رو هم به تمامی اهالی صندوقچه تبریک می گم.

واقعا بعضی از کلبه داران مطالبی رو میارن که نیاز به هفته فکر داره.من که گاهی تلاشم اینه که خیلی اسفاده کنم.

توجه شما رو به چند آیه از قرآن کریم جلب می کنم

1:مَا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا
شما را چه شده که برای خدا عظمت و وقار قائل نیستید
(نوح:آیه 13)
این آیه دنیا توش حرف داره،می شه اون رو توی لحظه،لحظه زندگیمون به کار ببریم.واقعا برای ما عظمت خدا و بزرگیش بشتره یا خواسته نفسمون و...
امام علی (ع) در خطبه متقین نهیج ابلاغه یک تعبیر رویای دارن { عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم }
معنی اون که قریب به این مضمون هستش میشه
در جان اهل تقوا خدا عظیم و بزرگ هست و هرچی غیر از او در چشمانشان خوار و کوچک است


2: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ
پس به سوى خدا بگریزید [که] بى‏تردید من از سوى او بیم دهنده‏اى روشنگرم
(ذاریات )
واقعا استفاده از لفظ به سوی خدا بگریزید(یا فرار کنید) خیلی خیلی به نظرم قشنگه.واقعا توی این دوره و زمونه باید از دست خیلی از کارها و خیلی از انسان ها و منش هاشون به سمت خدا فرار کرد


پ.ن:در ایامی که جوان تر بودم خیلی ذهنم درگیر بعضی از شیهات میشد که مجبور میشدم سری به کتاب های فلسفه و.. بزنم ولی خدا روشکر الان تقریبا به یقین رسیدم که خوده قرآن پاسخگوی تمامی انها بوده و هست.واقعا قرآن کتابی ست که برای معارف و علوم... آن حدی نمی شود متصور شد.
گاها پاسخ های در قرآن پیدا میکردم که باور کنید از تعجب دهانم باز می ماند که این پاسخ چقدر جامع و دقیق و کامل است.البته باید حواسمون باشه که قرآن نیاز به مفسر واقعی داره

یا حق

سلام ۱۳ عزیز

فرصت کردی یک سری به من بزن یک چیز ناقایلی پیشم داری.

آری! من هم این لغت گریختن به سوی خدا را خیلی دوست دارم. حتی اگر بخواهد عذاب هم کند باید فقط به سوی او گریخت. بچه که بودم به مامانم-که ان شاالله او و همه سلامت باشند- می گفتم مرا بترسان! وقتی مرا می ترساند از ترس به آغوش خودش می پریدم.

13 دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ب.ظ

به نام خدا


سلام



جاذبه سیب ، آدم را به زمین زد

و جاذبه زمین ، سیب را .

فرقی نمیکند؛

سقوط ، سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست

به جاذبه ای می اندیشم که پروازم میدهد ،

خدا ...

13 دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ب.ظ

به نام خدا

سلام استاد

چشم انشالله سعی می کنم که زودتر مزاحم شما بشم.
توی هفته وقت خالی شما کی ها هست؟

هر جوری که فکر میکنم گریزگاهی به غیر از خدا نداریم.مخصوصا موقع عذاب که واقعا باید یاور و ناصری انسان پیدا کنه.وبدون هیچ شکی ناصری به غیر از خود حضرت حق جله جلاله نداریم

یا علی

سلام
بین ترم معلوم نیست.
در هفته بعد بیشتر هستم ان شاالله

باران سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:33 ق.ظ

تیتراژ شروع برنامه فرش سپید...



سلام کن رو به چشم خورشید, بگو به ظلمت خدانگهدار
کتاب درس غصه رو بنداز, دفتر مشق امیدو بردار


(آ)الف، ب(بابا)... کاف گاف لام، میم(مادر)
اجازه آقا!؟ اجازه خانوم!؟ (آ)اول، (آ)آخر

یه عمره دل راضیه به تصمیم سخت کبری ولی نمیشه
میون هرصد هزارتا دهقان یکیش ولی ریزعلی نمیشه

هزار صفحه درس نخوندم فدای اون راز توی سینه
خدا کنه که تا وقتی خونم بابام کارناممو نبینه

کاشکی کسی رازمو نفهمه, که قلبای مهر و موم و عشقه!
بین همه زرق و برق دنیا, سفره ی کوکب خانومو عشقه

حالا که صد ساله اون کلاغه, پنیرو بندازه از بلندی
ناخن انگشت دست پترس تو چشم راست بزبز قندی!


تو دیکته "دوستت دارم" رو راستی جدا نوشتیم یا که سرهم؟
تو اون شبا زیر نور مهتاب, امین درست گفته بود یا اکرم؟

چی میشه از خواب پاشم بفهمم که دشمنه اقا گرگه هستم
یه روزی چشم وا کنم ببینم خونه ی مادر بزرگه هستم

چی میشه دست کسی نذاره, یه نمره ی تک میون بیستام
چی میشه از خواب پاشم ببینم منم یکی مثل فوتبالیستام؟

چی میشه یک شب خدا بیاد و کنار من باشه تا سپیده؟
بلنده پیشونی کسی که, دلش بزرگه، دلش سفیده

چه روزگاریه روزگارم, چقدر این دل مث اناره
پر از غمه گاهی اما جز من کسی خبر از غماش نداره...

استاد چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:32 ق.ظ

سلام
برای بار -ان- ام یادآوری می کنم:
صندوقچه یک سری قواعدی دارد.

و به روراستی-صلابت و بوقلمون نبودن(!!!) خود افتخار می کند.
طبیعی است کسانی که با این نرم نخوانند تشریفشان را ببرند با هم حزبی های خود چای بخورند.

بعدا نوشت: ولی بعضی ها این قدر پررو هستند که اذعاهایشان تمام نمی شود!

محسن جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام
مجددا شرمنده!

شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....

یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !



سلام

شازده کوچولو شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ق.ظ

بزرگی میگفت:
«اگه می خوای بدونی ارزشت پیش خدا چقدره ببین وقت گناه چقدر به یاد خدا هستی ..... »

آفرین

شمسی شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام استاد
امروز دانشگاه بودم! پشت در اتاق نوشته بودید تمرین پژوهش ها سریع مراجعه کنند!
شما کی دانشگاه هستید ؟! دوشنبه بعد از ظهر هستید ؟

سلام
بیشتر برای آنهایی است که هنوز نیامده اند!
شما هر چه که انجام دادید در قالب گزارش نهایی ارائه کنید.
در هر حال یک شنیه ان شاالله هستم

شازده کوچولو شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ب.ظ

برای دردهایم نشانه می گذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم . . . . . .

شازده کوچولو یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ

بزرگترین گناه بشریت به انتظارت نشستن است.من به انتظارت میدوم اقا....
آغاز امامت قشنگترین اتفاق عالم تبریک و تهنیت باد

طالبی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ق.ظ

هیچ وقت خودت را به مردن نزن!/
برای خودت دعا کن که زنده بمانی؛ زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!/
برای اینکه زنده بمانی، نباید هیچ وقت بیشتر از آنکه نیاز داری بخوابی./
باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد؛ بیداری هایی آمیخته با روشنایی، صدا، نور و حرکت./
تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی. همیشه سهمت را بخواه و بیشتر از آنچه به تو شادمانی ارزانی می شود، در دنیا شادمانی بیافرین؛ تا دیگران هم سهمشان را بگیرند./
برای اینکه زنده بمانی، باید درست نفس بکشی و نگذاری هیچ چیزی سینه ات را آلوده کند./
برای اینکه زنده بمانی، باید حواست به قلبت باشد. هر چند وقت یک بار قلبت را به فرشته ها نشان بده و از آنها بخواه که آن را معاینه کنند؛ دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را ... و ببینند که به اندازه ی کافی ذخیره ی شادمانی در قلبت داری یا نه!!/
اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود، باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی ... آن وقت صدایش کن؛ پروردگار را می گویم ... او حتما از تو می پرسد که چه می خواهی!/
تو صریح و ساده و رک بگو، هر چیزی که می خواهی از خدا بخواه. خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند./
شادمان باش، او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند که زنده بمانی، از او کمک بگیر./
از او چیزهای ساده بخواه؛ بخواه که به تو نفس، پشمک، چرخ و فلک، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت، تاب، بستنی، سجاده، اشک، حوض، شنا، راه، توپ، دوچرخه، دست کمک کننده، آلبالو، لبخند، دویدن و عشق به هم نوع بدهد./
آن وقت قدر همه ی اینها را بدان؛ چون داشتن اینها یعنی سلامت، آرامش و خیال راحت و شاد... و آن قدر زندگیت را ادامه بده تا زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش ببالد!!/
دیگران را فراموش نکن./

طالبی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ق.ظ

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی

طالبی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:16 ق.ظ

به نام خدا.
سلام.
۱۳ عزیزم سلام.ممنون از حضورت توی کلبه و تبریکت.بابت مطالب زیبات هم ممنون.

شازده کوچولوی عزیزم سلام.خوبی/خوشی؟سلامتی؟
ممنون که به کلبمون سر میزنی.من هم به نوبه ی خودم آغاز امامت آقا امام زمان(عج) رو به همه تبریک میگم.انشاالله که از یاران راستین این امام باشیم.

سلام
ان شاالله

طالبی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ق.ظ

کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم

قشنگ

حاجیان نژاد دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام استاد عزیز

ببخشید که دیر به دیر بهتون سر میزم ولی باور کنید همیشه به یادتون هستم .دیروز یکی از داشجویان به من گفت شما حج بودید زیارتتون قبول انشا... بارها نصیبتون بشه .من هم تابستان گذشته حج عمره بودم فکر میکنم برکاتش هنوز توی زندگیم هست. اونجا از خدا خواستم نصیب همه شیعان کنه. دلم میسوخت برای مظلومیت شیعه . شما که تمتع بودید خوشا به سعادتتان . چه حالی داشتید. ... تو را خدا هر وقت یاد اون روزها بودید برای من دعا کنید به دعای خیرتان محتاجم . حقیقتش زندگی پر تنشی دارم دوست دارم یه نصیحت استادانه و پدرانه ام کنید. بعضی وقتها فکر میکنم خدا بوسیله بنده های خوبش آدم رو راهنمایی میکنه دوست دارم اون نفر شما باشید.
چند روزپیش هم نظر نوشته بودم اما هر چه گشتم پیداش نشد دوباره مزاحمتون شدم .
از دانشجویان خوب وفعالتون هم ممنونم که مطالب خوبی می نویسند . البته فکر میکنم همه اش تاثیرات استاد خوبی چون شماست.. به خانواده سلام برسانید مخصوصا آقا پارسا و حسین آقای (حالا)مدرسه ای.

سلام
چون لافزنان بی حیا هویت نیز جعل می کنند آنجا (در صندوقچه دیگر)برایتان نوشتم لطفا تماس بگیرید تا مطمئن شوم خودتانید

شمسی - نیک روش دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:26 ب.ظ

پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن
...
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!

شمسی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:36 ب.ظ

سلام استاد
این که نوشتید باید گزارش رو بیارم یعنی این که ترم بعد نمی تونم برم آزمایشگاه ؟! آخه کار های من هیچ کدوم نتیجه نمی داد! گزارش همون بی نتیجه ها رو باید بدم ؟!
یه سوال دیگه! نمیشه گزاش رو بعد از کنکور بیارم؟!
درست و حسابی نمی خونم ولی بازم!!!!!

سلام
بعد از اون ماجرای باز موندن در و ممنوعیت ورود شماها
ظاهرا دیگه نمی شه تمرین پژوهش عملی برداشت
به بقیه هم خبر بدهید یک گزارش مختصر تئوری به من بدهید

شمسی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:38 ب.ظ

امروز ساعت 4 انتخاب واحد بچه های مهر 88 بود. ترم 8 و ترم آخر . اصلا دوستش نداشتم!
از همین حالا دلم برای همه ی روز های خوب دانشگاه تنگ شده!

ان شاالله مراحل بعدی

شازده کوچولو دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ب.ظ

با پایان عملیات نصب ضریح چوبی اطراف ضریح قدیمی امام حسین(ع)،نصب ضریح جدید امروز آغاز شد.


اما

چگونه دل بکند از تو آن ضریح قدیمی ...

شازده کوچولو سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ

امروز خورشید درخشان‌تر است

و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

در روز تولد مهربان‌ترین استاد

در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است

امروز را شادتر خواهم بود

و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد



روزهای زندگی هر روز گوارایتان باد

زاد روزتان مبارک

سلام
یادم نبود
مهربان ترین استاد خداوند است
که ازلی است
و ابدی است
و زادروزی ندارد
و روزمرگی!
اوست که زنده می کند
و می میراند
و سرچشمه امور به دست اوست
ویازگشت نیز
به سوی او
در این سحر سحرآمیز
از او می خواهیم
که ما را
و همه صندوقچه ای ها را
کمک کند
تا آدم باشیم
آدم بمانیم
و آدم بمیریم.
ممنونم از این که به یاد من بودید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد