کلبه دوری و دوستی ۸- خانمها شمسی-طالبی و ماهور

به نام خدا 

 

سلام 

 

باز هم از همه صندوقچه ای ها-خصوصا صاحبان کلبه-سپاسگزارم.

نظرات 200 + ارسال نظر
شمسی سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:44 ب.ظ

خاطرات تلخ آزارم میدادند...
آنها را به شرکت glx سپردم...
به راحتی از ذهنم بیرون آمدند و راحت شدم !!!!

شمسی چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ب.ظ

سخنانی دلنشین از جنس دلتنگی


پیرمرد همسایه آلزایمر دارد ...
دیروز زیادی شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بیدار شود ...!

زنده یاد حسین پناهی





عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی






دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره.



گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...
من می گریستم به اینکه حتی او هم
محبت مرا از سادگی ام می پندارد...






در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ­ااااااااده



قند خون مادر بالاست
دلش اما همیشه شور می زند برای ما



اشک‌های مادر , ...مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد
دستانش را نوازش می کنم
داستانی دارد دستانش

استاد پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ق.ظ

سلام
چرا که نه؟

شمسی پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام استاد

ممنونم.

سلام

شمسی پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ق.ظ

سفری باید کرد تا به عمق دل یک پیچک تنها
که چرا
این چنین سخت به خود می پیچد
شاید از راز درونش بتوان کشفی کرد
شاید او هم دلتنگ است
شاید.....

شمسی پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ق.ظ

لذتی که در چند روز تعطیلی قبل سال تحویل هست، در 13 روز تعطیلی بعدش نیست...!
اعضای موافق لایک فرمــــایند!!!

شمسی پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ

خستگی را تو به خاطر مسپار کہ افق نزدیک است
و خدایی بیدار کہ تو را میبیند
و بہ عشق تو همه حادثہ ها میچیند
کہ تو یادش افتی
و بدانی کہ همه بخشش اوست
و همینش کافیست......

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ق.ظ

عمریست نشستم پای لرز خربزه هایی که یادم نمی آید کی خوردمشان.....

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:35 ق.ظ

خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را میدهم یکی از ان گریه های شیرین کودکیم را پس بده...

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:13 ب.ظ

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند

حسین_پناهی

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:17 ب.ظ

توبه گرگ مرگ است



کسی که دست از عادتش بر ندارد !
آورده اند که ...
گرگ پیری بود که در دوران زندگیش حیوانات و جانواران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان فراوان رسانده بود . روزی تصمیم گرفت برای اینکه حیوانات دیگر هم او را دوست داشته باشند ، به نقطهٔ دور دستی برود و توبه کند . به همین قصد هم به راه افتاد .
در راه گرسنه شد ، به اطرافش نگاه کرد ، اسبی را دید که در مرغزاری می چرد .
پیش اسب رفت و گفت ! می خواهم به سرزمین دوری بروم و توبه کنم ، اما حالا خیلی گرسنه ام از تو می خواهم که در این راه با من شریک بشوی ؟!
اسب گفت : که از دست من چه کاری بر می آید ؟
گرگ گفت : اگر خودت را در این راه قربانی کنی من می توانم از گوشت تو سیر شوم و از گرسنگی نجات پیدا کنم و هم اینکه دیگران از گوشت تو می خوردند و سیر می شوند . تو با این کار خودت به همنوعان خود کمک می کنی .
اسب برای نجات جان خود بفکر حیله افتاد و رو به گرگ کرد و گفت : عمو گرگ !
من آماده ام که در این کار خیر شرکت کنم و خودم را قربانی کنم .
اما دردی دارم که سالهای زیادی است که ز جرم می دهد . از تو می خواهم در دم را چاره کنی ، بعد مرا قربانی کنی ! گرگ جواب داد : دردت چیست حتماً چاره اش می کنم ، اگر هم نتوانستم پیش روباه می روم تا درد ترا علاج کند . اسب گفت : چه گویم ؟ ، چند سال قبل ، پیش یک نعلبند نادان رفتم که سم هایم را نعل بزند ، اما نعلبند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پایم زد و این درد از آنروز مرا زجر می دهد
از تو می خواهم که نزدیک بیایی و زخمهای مرا نگاه کنی.
گرگ گفت : بگذار نگاه کنم ، اسب پاهایش را بلند کرد و چنان لگد محکمی به سر گرگ زد که مغزش بیرون ریخت ، گرگ که داشت می مرد به خودش گفت : آخر ای گرگ ! پدرت نعلبند بود ، مادرت نعلبند بود ؟ ترا چه به نعلبندی ؟
اسب هم از خوشحالی نمی دانست چه کند ؟ هی میرقصید و به گرگ می گفت تو به گرگ مرگ است

به من که اثبات شده توبه گرگ مرگ است.

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:21 ب.ظ

میخوای کسی فراموشت نکنه ازش پول قرض بگیر

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:34 ب.ظ

دانه درشتا...
دسته‌به‌دسته
با نظم و ترتیب...
تو کاخ نشسته
هر دانه‌ای هست...
یک پا خودش غول
قلبش سیاه و...
جیبش پر پول
ده بانک را او...
پیچانده ناجور
در دسترس نیست...
راهش بسی دور
هم شیک و پولدار...
هم باکلاس است
در کار رانت و...
در اختلاس است
بر بالشی نرم...
سر می‌گذارد
جز چند‌میلیارد...
چیزی ندارد
نه اسم او را شخصی شنیده...
نه چهره‌اش را یک فرد دیده
یک روز در کیش...
روزی شمال است
هر روز، تعطیل...
خیلی باحال است
نامش بزرگ است آن‌قدر شاید...
گر چاپ گردد، دیدن نشاید

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود!

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:36 ب.ظ

چـه سـاده میـگـذرنـد سـاعـتــــ هـای 【 عـمـرمـان 】

و مـا چـه سـاده میـگـذریـم از ایـن 【 سـاعـتــــ هـا 】

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:43 ب.ظ

خدایا گناهانم را به ریال و کارهاى نیکم را به دلار محاسبه بفرما!! آمین یارب العالمین!!

شمسی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:54 ب.ظ

در شهر بودم
دیدم
هر کس به دنبال چیزی می دود
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
... یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوسی !

اما دریغ

هیچکس دنبال خدا نبود !!!

شازده کوچولو شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:13 ق.ظ

به نام خدا
سلام بر استاد عزیز
در مورد این مصرع
سرهای این قافله بالاست با حسین
موافقم. هرچند من دانشی در زمینه شعر ندارم
جالب این است که هر وقت آلی میخواندم کنار جزوه هام شعارهایی که خودم شعر خطابشان میکردم می نوشتم.
آلی ها که تمام شد حاشیه نوشتن های من هم تمام شد.
باز هم جسارت من رو ببخشید
اما
این آخرین وسوسه ی ماست باحسین
به نظرم روان و واضح است
شاید گذریست به حدیثی از امام حسین(ع) که اگر مسلمان نیستی آزاده باش
و شاعر این آزادگی رو به قیمت ریختن خون میداند.

سلام
شنبه ها تا دوشنبه ها فرصت کردید سری به من بزنید.
ممنون

شمسی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ

سعی نکن متفاوت باشی !
فقط “خوب باش” …
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است … !

شمسی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:18 ب.ظ

خدایا . . .
خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت،مرا شرمگین کرد چه کسی بهتر از تو

شمسی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:20 ب.ظ

گاهی وقتی با خودم زیاد فکر میکنم به این نتیجه میرسم ک باید کم فکر کنم...

شمسی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:21 ب.ظ

فیزیک خیلی آسونتر میشد، اگه به جای سیب، خود درخت رو نیوتن افتاده بود.

شمسی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:24 ب.ظ

خـاطـرات خـیـلـی عـجـیـبـنـد
گـاهـی اوقـات مـی خـنـدیـمـ بـه روزهـایـی کـه گـریـه مـی کـردیـمـ ؛
گـاهـی گـریـه مـی کـنـیـمـ بـه یـاد روزهـایـی کـه مـی خـنـدیـدیـمـ . . . !

شازده کوچولو شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ

سلام استاد
چشم حتما خدمت می رسم

سلام
ممنون

شمسی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 ب.ظ

مشکلات انسان های بزرگ را متعالی می سازد وانسان های کوچک را متلاشی.

سلام
آره! ان شاالله.

طالبی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:15 ب.ظ

تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و
مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟!!
گرما بخشیدی...؟!
یا
سوزاندی...؟

طالبی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ

دنیا پر از تباهی است؛
نه به خاطر وجود آدم های بد؛
بلکه به خاطر سکوت آدم های خوب ...!

استاد دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ق.ظ

سلام خانم شمسی
همان طور که در جواب یک کامنت گفتم:
ان شاالله حل می شود. آن قسمتش خدا بخواهد با من. همکاران به من لطف دارند (خدا را صد هزار بار شکر)
اما کار سخت و بزرگی است.

طالبی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

روزی انیشتین به چارلی چاپلین گفت :
می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو حرفی نمیرنی و همه حرف تو را می فهمند"!
چارلی هم با خنده می گوید :
تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو با اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد

طالبی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

بکـــــوش آنگونه زندگی کنی
که "ای کاش" ،
تکه کلام پیری ات نباشــد

طالبی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند؛ آمدی و آینه ها، به پابوسی ات، آب های جهان را
به انعکاس برخاستند. آمدی، تو یازدهمین چراغ پرفروغ ولایت باشی.
ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد.

شمسی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:07 ب.ظ

پشت سرم حرف بود…
حدیث شد…
می ترسم آیه شود !
سوره اش کنند به جعل !
بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل
.
.
.
آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد
بی آب ، دو هفته
بی هوا ، چند دقیقه
بی”وجـــدان”، خـیلی . . .
متاسفانه خیلی !
.
.
.
.
نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه …
همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !
.
.
.
مردم عوض شدن،
زمونه عوض شده،
میدونی؟ این روزها،
وقتی با یه نفر دست میدی،
بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه!
.
.
مـــــــا،
نســـــلی هستیم کــــه،
بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم…
تایــــــپ کردیـــــــــم
.
.
.
.
ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت شدنشون
در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست !
.
.
.
هیچ گاه به خاطر هیچکس از ارزش هایت دست نکش !
چون اگر روزی آن فرد از تو دست بکشد ،
تو می مانی و یک ” من ” بی ارزش !
.
.
.
وقتی سکوتت از رضایت نیست ، لطفا بگو !
.
.
.
حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری ،
فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست !
.
.
.
چه در کار ، چه در عشق ، هرگز نگویید ” هنوز وقت است ” یا ” شاید دفعه ی بعد ” !
زیرا مفهومی وجود دارد به نام ” دیر شدن ” !
.
.
.
خاص بودن توی مغز اتفاق میفته ، نه توی عکس !
.
.
.
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه آدم به خودش میگه :
چی فکر می کردیم و چی شد !!
.
.
.
.
.
سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود !
من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم !
.
.
.
مردم اینجا چقدر مهربانند ، دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش درست کردند
.
.
.
سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست
گاهی یعنی:
خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم
.
.
.
دستم بوی گل میداد،
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند
اما هیچکس فکر نکردکه،
من شاید گل کاشته باشم
.
.
.
احساسم را به دار آویختم
منطقم را به گلوله بستم
لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند
دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم!
.
.
.
پرنده ای نفرین شده ایم
که سهممان از پریدن
تنها در بازی کلاغ پر است…
.
.
.
رابطه ای که توش التماس باشه …
ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره …
.
.
.
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند
و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
.
.
.
اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “…
درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را …
.
.
.

پیامی دیگر آوردم…
به مردان اینجا نگاه مکن…
اسمشان مرد است ؛ من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود…
زمین مرد بود که مرا بلند کرد …
خودت را زمین بزن ؛ اما دست مردان اینجا را نگیر …
.
.
.
کاش کسی یاد معلم ها می داد :
اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛
وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها را و افتخار به همه‌ی پدر‌ها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند !
حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد ، بماند …
.
.
.
ما همه با زندگی معامله می کنیم …!
با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم ؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست

شمسی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ب.ظ

دوست دارم که دوست، عیب مرا
همچـو آئینــه روبــــــــــرو گـوید

نه که چون شانه با هزار زبان
پشت ســر رفته، مـو به مو گوید

شمسی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ق.ظ

به مشتاقانِ آن شمشیرِ سرخِ شعله‌ور در باد
بگو: تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

از کیست؟

شمسی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ب.ظ

سلام . اون بیت رو جدا دیدم . اسم شاعر رو نداشت . سرچ کردم شعر کامل با نام شاعر رو پیدا کردم .




دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ، شعرت، سوره ی یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این فصل ها، تقویم ها، گل ها
از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم
وگر نه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ور در باد
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

علیرضا قزوه

سلام
ممنون

شمسی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام استاد
در اون مورد که امروز صبح گفتید گشتم چیزی پیدا نکردم!

برای اون موضوع هم که ازتون مشورت می خواستم، بالاخره تصمیم گرفتم همون دو گروه باشه . سه تا نشه! خواستم در جریان باشید .
ممنون

سلام
خیلی ممنونم
ان شاالله موفق باشید.

شمسی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ

بالاخره نیمه گمشده مو پیدا کردم ، زیر تخت بود !
هی میگم کسی اتاق منو مرتب نکنه وسایلم گم میشه !!!

شمسی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:55 ب.ظ

مهندسین آی تی سعی کنن ببــینن نمیتونن یه کاری کنن،
امسال عید دیدنی به صورت آنلاین برگزار بشه ؟!
ما دیگه از اینجا پا نشیم !!

با این سرعت لجام گسیخته دور شدن از سنتها دور نیست!

شازده کوچولو یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ق.ظ


یه بستنی خریدم تاریخ تولیدش مال فرداست !!
بخورم یا بذارم تولید شه ؟

شمسی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ

ترم های زوج در دانشگاه :
شروع رسمی ترم در سایت دانشگاه : 15 بهمن
حضور دانشجویان سر کلاس ها : 10 اسفند!
تعطیلی قبل از عید : 15 اسفند !
شروع کلاس ها بعد از عید : 1 اردیبهشت
پایان کلاس ها : 20 اردیبهشت !
سر جمع 25 روز ! :

شمسی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:12 ب.ظ

رو بعضیا باید یه برچسب زد:
تست شد......آدم نیست :|

شمسی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:18 ب.ظ

میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه ؟
وقتی یه عطسه میکنی از ته دل ، یعنی انگار ری استارت میشی !

شمسی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:20 ب.ظ

فروتن : آمپول
Injury : اینجوری
سرباز : بی حجاب
پیشاهنگ : سکوت
Black light: سیانور
Easy Love: لواسان
مملکت : گربه مملی
سیمین : نیم ساعت
Free fall: فال مجانی
کوسه : این که دوتاس
Superman : مرد بقال
واهمه : همه را باز کن
سیرت : موش دریایی
کامران : راننده کامیون
ایستک : سکتهٔ خفیف
Refer: فرکردن مجدد مو
Too narrow : وارد نشو
سیفی جات : جات امنه!
Dashboard : داداشم برد
عطسه : راس ساعت سه
Tequila shot: پیک شادی
برونشیت : بیرون از صفحه
Accessible: عکس سیبیل
Bahamas: با همه هستش
‫نوازش : بازش نکن، ببندش
ازون برون : خارج از جو زمین
Subsystem: صاحب دستگاه
Burberry : نون بربری فانتزی
Burkina Faso: برو کنار وایسا
Comfortable: بفرمایید سر میز
After noon : دنبال یه لقمه نون
Moses: در اصفهان به موز گویند
پورتال : آدم قد بلند فقیر را گویند
مکار : کسی که تخصص اپل دارد
Bahamas Air: هوای همه رو داره
آنکارا : منظور آن کارهای بد است
مسواک : پیاده روی دسته جمعی
Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی
عرض اندام : پهنای شکم را گویند !
موت زارت : سکته! یهویی تلف شدن
تجدید فراش : دوباره فر‌ کردنِ موهاش
‫کوآرتز : هنرهایی که می گفتی، کو ؟
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
پورشه : فقیر بشه الهی به حق ۵ تن
Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین
نیکوتین : نوجوان خوش سیرت را گویند
زالزالک : پدر رستم و داداش کوچولوش
کهنسال : سالروز تولد Leonard Cohen
San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید
خواهر زن : کسی که خواهرش را میزند !
Safe Mode : آنچه در تابستان مد میشود
کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنته
Good after noon : دنبال یه لقمه نون حلال
Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم
مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید
کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد
واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است
San Antonio: به ترکی‌ ، شما آنتونیو هستید
Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!
فیله گوساله : فیل نفهم،فحش رایج بین فیل ها
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم
برون گرا : کچلهای خارج از خانه، کچلهای خارجی
مالاریا : کلمه ای که اهالی لار اول هر جمله میگویند
مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند
فرزاد : کسی که به طور مادر زاد موهایش فرفری باشد
‫زباله دان : آشغال شناس ،آنکه در تفکیک زباله تبحر دارد
کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد
کرباسچی : رانندهٔ اتوبوسی که هرچه داد می‌زنی نمیشنود
اتومبیلرانی : نوشیدنی گوارا، حاوی تکه های طبیعی اتومبیل
صفا سیتی : شهری که مردم آن همیشه در صف ایستاده اند
هالوژن : ژنی که عامل اصلی ساده لوحی در انسان می باشد
آنتی هیستامین : آنکه مخالف هیس کردن تا ۱ دقیقه می‌باشد
پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد
فیلهارمونیک : فیلی که از تناسب اندام برخوردار است،فیل موزون
Sin City : فروشگاهی بزرگ، عرضه کننده مایحتاج سفره هفت سین
سیرابی : وضعیتی که در آن فرد نمیتواند حتی یک قطره دیگر آب بخورد
Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی‌ می‌کند
Good setting: آن سه چیزِ نیک را گویند : گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک
Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر می‌‌زنند اما به دل‌ می‌‌نشیند
Very well: رها و آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان

به امید خدا تایید کردم!
نشد همه را بخونم!

شمسی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ

یکی نیست به این گیاه خوارا بگه شما که انقدر حیوونارو دوست دارید و گوشتشون رو نمیخورید ،چرا پس غذاشونو میخورید ؟ خوب گناه دارن طفلیا !

شمسی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:31 ب.ظ

اگه یه شــبکه تـام و جـری نشــون بده ، شـبکه دیــگه یـه فیلـم هالیوودی اکــشن و تــوپ نشــون بده ، یه شبــکه دیـگه هم پـت و مـت نـشون بده . . .
شما کــدوم رو انتخاب میکنید ؟
تــام وجــری یــــا پـت و مـت ؟

شمسی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:33 ب.ظ

وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه.
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه.
وقتی خوابت می آد یه چرت کوچیک خوشبختیه.
خوشبختی یه مشتی از لحظاته ...یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن..

شمسی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ

آموزش غضنفر به پسرش در مورد پست کردن نامه بدون تمبر:
خب حواستو جمع کن آدرس گیرنده رو بجای فرستنده بنویس.....
بندازش تو صندوق پست.....
اون وقت پست میبینه تمبر نداره پس میفرسدش برا فرستنده ....!!!!

شمسی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:32 ب.ظ

خدایا یادم بده ،یادم باشه ، یادت باشم.....

شمسی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ

یه سوال داشتم . عایا این ماشین هایی که پشتش نوشته glx راحت از پارکینگ در میان؟؟؟؟
خب چیکار کنم مغزم فکرم مشغول به این سوال شده به خدا ؟
خدایا به ما هم از اینایی که راحت از تو جیب در میان عطا کن

رحیمی نژاد چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ق.ظ

به نام خدا
سلام به دوستان عزیزم
مقدسه جون
طیبه جون
شازده کوچولوی عزیز
خوبید؟
چه خبرا؟
به امید خدا همیشه شاد و پیروز باشید

شمسی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااام اعظم
چقدر ذوق کردم اسمت رو دیدم! از وقتی اون کامنت رو دیدم که به یاری خدا رفتی خونه خودتون ولی کامپیوتر ندارین فکر کردم دیگه نمیای!

راستی مبارکا باشه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد