کلبه دوری و دوستی ۵ (خانمها طالبی-شمسی-ماهور)

به نام خدا 

 

از لطف همه دانشجویان عزیزم ممنونم. 

 

از همه خصوصا خانم بلقان آبادی و خانم میرزایی نیز که مسلما صندوقچه ای هستند ممنونم.

ان شاالله این کلبه پایدار باشد. 

نظرات 213 + ارسال نظر
شمسی یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:33 ب.ظ

امـــــتحانات از آنچـــه که در برنامه ی امتحـــانی میبینید
به شمــــــــــــــــــا نزدیک ترند ..!!
*********************************
دانشجویان عزیز باید از اول ترم میخوندید.:)

استاد (جملات قصار) دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ق.ظ

سیاه باز قهار هم که باشی سیاه بازی روزگار سیاهت می کند!

استاد (با مشارکت حضرت حافظ) دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ق.ظ

چرا توبه فرمایان از مناظره رو دررو می ترسند و دوست دارند همواره در سایه باشند؟

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می رسند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

فکرمی کنم این هم ریشه در عقده های خانوادگی و کودکی افراد داشته باشد. این تیپ آدمها فقیرند. فقر فرهنگی که اگر با فقر اقتصادی نیز توام شود آدمهای بی ریشه را این گونه می کند.
اینان متقلب-دورو-متملق و قابل ترحمند! پررویی ذاتی این اخلاق اگر با پررویی صنفی نبز توام شود معجونی به دست می دهد که...پناه بر خدا!

استاد سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 ب.ظ

...به گزارش «تابناک»، دروغ به عاملی روانی یا اجتماعی گفته می‌شود که فردی را وادار به بیان مطالبی خلاف واقعیت‌ها می‌نماید. آدم دروغگو در اصل بیماری است که به دلیل مشکلات تربیتی، به ویژه در حریم خانواده خویش در آغاز رشد و سنین کودکی بدین حالت گرفتار شده است.

انسان‌ها ذاتا «دروغگو به دنیا نمی‌آیند، بلکه عوامل محیطی است که سرانجام، آدمیزاد را به موجودی صادق و یا دروغگو تبدیل می‌نمایند، اینکه افراد دروغگو به چند دسته تقسیم می‌شوند و چگونه می‌توان به نشانگان دروغ در آنها پی برد، بحث جالب وجذابی است.

گاهی انسان‌ها اتفاقی و از سر ناچاری دروغ می‌گویند و معمولا چنین دروغ‌گویانی در هنگام بیان مطالب غیرواقع، دستپاچه شده و نشانه‌‌های فیزیکی آشکاری را بروز می‌دهند.

مواقعی هست که آدمیزاد، بنا بر عادت‌های نادرست دروغ می‌گوید و هر چند چنین افرادی از سر عادت و روزمرگی دروغ می‌گویند، با بر رسی تناقض کلامی آنان، به راحتی می‌شود به دروغشان پی برد.

زمان‌هایی هست که برخی افراد، از روی تعمد و سوابق دروغ به گونه‌ای ماهرانه و حرفه‌ای دروغ می‌گویند. این افراد به دلیل تکرار دروغ، در اصل مهارت شبیه‌سازی حق و باطل و یا به عبارتی ترکیب واقعیت‌های غیر مرتبط با باطل مدنظر خویش را پیدا می‌کنند.

دروغ‌گویان حرفه‌ای و با سایقه، ‌‌نهایت تلاش خویش را می‌‌کنند تا باکمترین نشانه‌های فیزیکی، بیان غیر واقعی خویش را مطرح نمایند؛ بنابراین، چنین دروغگویانی در نگاه اول، خونسرد به نظر آمده و با اعتماد به نفس خاصی، مطالب دروغ خویش را بیان می‌نمایند. ...

رحیمی نژاد چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ق.ظ

به نام خدا
سلام

مجادله بر سر یک خال


حافظ

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را



صائب تبریزی


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را



شهریار


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد

نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را



محمد عیادزاده

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را

نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟

و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً

که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را

نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را

فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را

سلام
ممنون

شمسی چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام به همگی
سلام بر میهمان ویژه ، اعظم جان
یه چیزایی دور تو ذهنمه نمی دونم درسته یانه! شما بودی یه بار گفته بودی تجزیه دستگاهی با دکتر رجبی داشتی ؟

سلام

رحیمی نژاد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:03 ق.ظ

به نام خدا
سلام
سلام استاد
سلام طیبه جان
خوبی؟
بله
داشتم
چطور؟
البته با دکتر موسوی هم داشتم
اگه داری می پرسی تا با خانم دکتر درس برداری باید بگم من کلآ موافق این پرسش ها نیستم. چون دانشجوها با هم فرق دارن ممکنه طرز بیان یک استاد رو یکی خوب بفهمه یکی هم متوجه نشه. و در ضمن یک عقیده ی دیگه هم دارم و اون این که دانشجو باید کتاب بخونه و از استاد فقط برای فهمیدن چیزایی که براش سخته و با کتاب متوجه نشده کمک بگیره. و باز هم باید بگم استادهای دانشگاه سمنان همگی گل هستند .خیلی خوب و مهربونن. چه استادت باشن چه نباشن سوال بپرسی بی پاسخ نمی مونی. خانم دکتر خیلی زحمت می کشن. میشه گفت دوسوم کتاب دستگاهی رو بهمون درس دادن. تجزیه دستگاهی اول به نظر می آد یه درس حفظی باشه من هم با این تصور گذاشتمش شب امتحان و بعد دیدم نمی شه که نمی شه. دستگاهی حفظی هست اما نیاز به وقت داره تا بتونی دستگاهها رو با هم مقایسه کنی. و چیزای اساسی رو هم باید خوب بفهمی با حفظ کردن کارت راه نمی افته.
در کل طیبه جونم بخون دیگه. دستگاهی رو خواهشن برای شب امتحان نذار .زرنگ هم باشی زجر میکشی شب امتحان.
یاد خاطراتم افتادم. بگذریم بخوام بگم دیگه سر همتون درد می آد.
برای همه ی دوستای گلم آرزوی سربلندی دارم.
یا حق

سلام
ممنون از حسن ظنتون

رحیمی نژاد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:18 ق.ظ

به نام خدا
قرآن (خواندنی) از دکتر شریعتی

*قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است
و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و
تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد
شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند
وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد،

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا
موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌
آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند
.. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است
که به صلیب جهالت کشیدیم.*

میثم قاسمی پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ق.ظ

سلام استاد عزیز.از این طرفها رد میشدم گفتم یک

عرض ادبی کنم خدمت شما.چون من زیاد با جو این

وبلاگ و صندوقچه آشنا نیستم نمیتونم خیلی نظر بدم

راجع به بحث ها. تا دیداری دوباره یا حق

سلام میثم

محسن پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام

تا حالا دقت کردین ما به بانک اعتماد میکنیم پولامونو میذاریم اونجا ولی بانک به ما اعتماد نداره حتی خودکار هاشو هم زنجیر کرده

جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی "غلط کردم" هم بزارن

تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه

تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی‎ ‎نیست

هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یه دونه رو فرش پیدا کنی بخوری

قسنگ بود.

شمسی جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ق.ظ

سلام به همگی
سلام اعظم جان
نه برای چیز دیگه پرسیدم . نیاز داشتم با یکی هم زاد پنداری کنم !!!!!!! کی بهتر از اعظم
این ترم دستگاهی داشتم با دکتر رجبی!99.99 در صد زیر 7 و 8 می افتم . حالم خیلی بده . من نمی خواستم بذارم شب امتحان نمی دونم چی شد این جوری شد . از 4 شنبه تا حالا که امتحان دادم همش دارم کابوس می بینم دکتر رجبی داره دعوام میکنه که این چه وضع درس خوندنه ! آخه من تجزیه 1 هم با دکتر رجبی داشتم 18 شدم . (بالاترین نمره هم 18.5 بود)
افسردگی گرفتم مزمن! اون زجر شب امتحان رو خوب گفتی . تا صبح نه خوابم برد نه تونستم چیزی بخونم .

سلام

رحیمی نژاد جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام به طیبه جانم
ای بابا.چه کار کردی؟
خوب امتحان حتمآ سخت بوده . اول این که به بچه های کلاس ما نمره داده شد. همون رو نمودار بردن.
نگران نباش به امید خدا درست می شه.
یادمه زبان افتادم هشت شدم.
خلاصه بچه ها دیدن ولی بهم نگفتن. خودم کلی نذر کردم بابامم دید حالم بده برام نذر کرد خلاصه نمره ها که اومد تو سایت نمرم 10 بود. یکی از بچه ها افتاد بعد ازش شنیدم استاد بهش گفته من برگتو هر چی بالا پایین کردم چیزی پیدا نکردم بهش نمره بدم.یعنی بدون این که من و یکی دو نفر دیگه پیش استاد بریم استاد خودشون برگه هامونو دوباره نگاه کرده بود.
من دوره ی لیسانسم پر معجزه است برام.این یکیش بود.تو هم امید وار باش .
و اگر هم افتادی هیچ اتفاقی نمی افته. منم فقط یه درس افتادم اونم همین دستگاهی بود. ترم آخر هم با طیف امتحانش توی یک روز بود. هردو رو 17 شدم.
هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد. فقط این که بار دوم یاد گرفتم روش خوندن دستگاهی چطوریه. و تو ارشد هم کمکم کرد. مطمئن باش چیزی نمی شه. فقط آدم کمی پیش پدر مادرش خجالت می کشه. که البته بابای من خیلی اخلاقش خوبه گیر می ده. ولی وقتی کار از کار بگذره فقط دلداری می ده و میگه بی خیال.
نگران نباش هیچ کجای دنیا ازت نمی پرسن افتادی یا نه. ولی فقط درس بخون تا بلد باشی. شب امتحان فقط برای نمرست. 20 هم که بشی زود یادت می ره. طول ترم کار کن تا حداقل دو سال تو ذهنت بمونه.یا همین که نگاه کردی همه چی یادت بیاد. من کی کی می کنم درسم تمام شه تمام کتابایی که خریدمو با دقت بخونم. نه برای نمره نه برای مدرک برای دل خودم.
طیبه جون ما دخترا باید شکست خوردن رو هم خوب یاد بگیریم. توی زندگی همیشه بهترین نخواهیم بود.گاهی از خواسته هامون خیلی دور می افتیم.
افتادن خیلی تلخه. ولی زهر نیست که کشنده باشه. برای چنین چیزی خودتو ناراحت نکن.درس بگیر .
دعا می کنم قبول شی
حرف زیاد زدم آروم بشی ها.
ببینم باز ناراحتی جریمت می کنم.
هفت بگیری قبولی:-) به احتمال قوی

سلام

گیلار شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ب.ظ

به نام خدا

سلام


اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه



!He looks at me Left Left

چپ چپ نگاه میکنه!



! I die for your height and top

قربونه قد وبالات!



!He has grown a tail

دم در آورده!



! On my eyes

به روی چشمم!



!Light up my homework

تکلیف منو روشن کن!



!Don;t hit yourself into left Ali Street

خودت رو به کوچه علی چپ نزن!



?! To my death

مرگ من؟!



!I ate the ground and my father came out

خوردم زمین، پدرم در اومد!



! Take away the person that washes your dead body

مرده شورتو رو ببرن!



!Pull your carpet out of the water

گلیمتو رو از آب بکش!



I;ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes !

انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!



!His/Her donkey passed over the bridge

خرش از پل گذشته!



?!What kind of dirt should I put on my head

چه خاکی به سرم بریزم؟!



!The neighbors chicken is a goose

مرغ همسایه غازه!



!Marriage is an uncut watermelon

ازدواج هندونه ای نبریده است!



!Happiness has been hitting you under the belly

خوشی زده زیر دلت!

سلام

[ بدون نام ] یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام اعظم
باشه جریمه نکن من قول می دم آروم باشم . درسم هم می خونم!!


سلام استاد
بچه ها می گن پایین برگه امتحان نوشته بودین خدانگهدار!؟ چرا من ندیدم؟!!!!
استاد اگر ما ها که انقدر شما رو اذیت می کنیم و درس نمی خونیم به صورت خیلی خیلی خیلی خیلی اتفاقی اینجا ارشد قبول بشیم چی میشه ؟

سلام
آره جالبه که برای شما هم همان مفهومی را داشت که می خواستم!

برای قسمت دوم هم به پاسخ دو کامنت پایین تر (ساعت ۲۱:۰۳) نگاه کنید اول اونو دیدم و جواب دادم.

مخلص کلام: هر کدوم از ۸۸ی ها که بخواد با من تز یا تمرین پژوهش برداره برش می دارم (که راجع به تمرین پژوهش این کار را کرده ام)

شمسی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:47 ب.ظ

برای کامنت قبلی ارسال رو که زدم دیدم اسمم رو ننوشتم . ببخشید یادم رفت!

۱-ادبیات شما مشخص است.
۲-مضافا با قرائن خیلی چیزها را می شود حدس زد.

شمسی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ

امشب شب مبعثه و یک سال _به قمری _ از کلبه دار شدن ما در صندوقچه می گذره . چقدر زود گذشت ماجرا ها !!
با ذوق کلبه دار شدیم! خبر این که با دکتر عموزاده آلی 3 نداریم. عضویت من تو انجمن!!! درخواست برای ارائه سنتز . و امروز سنتز هم تمام شد . و یک سال گذشت .

- البته سنتز که کاملا تموم شه استاد یک نفس راحت از دست 88 یک ای ها می کشند_

اولین کامنت در اولین کلبه مان که بی مناسبت هم نیست :

دوری و دوستی
چهارشنبه 8 تیر ماه سال 1390 ساعت 5:21 PM
ای قبله آسمان سرایت جان من و صد چو من فدایت

روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد. تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید.


عید بزرگ مسلمین بر همگان مبارک.
پاسخ:
آفرین


**************************************
عید بزرگ مسلمین بر تمامی اهالی صندوقچه مبارک.

۱-دلم برای ۸۸ی ها تنگ می شه.


۲-آفرین

شمسی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام استاد
استاد پارسال هم یکی دو بار به ما تعارف زدین گفتین دلتون برای کلاس ما تنگ میشه آخرش مجبور شدین سر سنتز ما رو تحمل کنید . دوباره دارید می گید دلتون برای 88 ای ها تنگ میشه! خودتون گفتین ها! باز ما رو سر کلاس هاتون دیدین خودتون گفتین ها ! تقصیر ما نیست ها!

سلام
نرم قدر شناسی-غیرت و حیا در بچه های شما بالاست.
اهل لاف زدن هم نبوده کاری هستید. دیگر یک استاد چه می خواهد؟

شمسی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ

یادم آید روز دیرین
خوب وشیرین
اول ترم
وقت بسیار درس اندک …
حال اینک روز آخر
روز تلخ امتحانات
آخر ترم
وقت اندک
درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !
*************************************
خر کردن چیست ؟
ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !
****************************

ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ
ﺗﺎ ﺁﺩﻡ ﻣﺠﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ
ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﭙﺮﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ
*************************


ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...

************************

اگه چهار تا یخچال فریزر ساید بای ساید + دو تا تلویریون 52 اینچ + دو تا کولر گازی هم توو این خوونه باشه از نظر بابام تمام پول برق بخاطر کامپیوتر و چراغ اتاق منه :| :'(

**************************
تو پیاده رو که راه میرم گربه های که لم دادن جلوم بلند میشن معذب میشم
همچین آدم مهربونیم من

*******************************

از وختی بابام LCD خریده یکی از معضلات زندگی مامانم اینه که چطوری گلدون و روش جا بده :|

****************************
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دمش گرم ....نجاتمون داد :))

*************************************

قشنگ بود

شمسی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام استاد
امروز هر کسی که از بچه های ما که سنتز بر نداشته بود کلی حسرت خورد! ما ها که بهشون گفتیم امتحان مثل جزوه بود و حتی راحت تر ، شما هم کلی با ارفاق صحیح کرده بودین ، نمره ها رو که دیدن کلی غصه خوردن !!!

سلام
درس خونده بودید.


در هر حال نمره حدود ۱۰ هم داشتیم.

شمسی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:58 ب.ظ

یکی از دردناکترین لحظه های زندگی اینه که وقتی داری امتحان میدی
بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن
و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن !

*****************************
ولم کن تا ولت کنم!!!
.
.
.
.
جمله ای استراتژیک در زمان دعواهای بچگی!!

*****************************

بعد از سالها جستجو و نیافتن نیمه ی گم شده به این نتیجه رسیدیم

خدا ما را کامل خلق کرده نیمه میمه نداریم ...

***************************

اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار

نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه.

************************

خارجی ها قبل از امتحان:
موفق باشی رفیق :)
.
..
...
ایرانی ها قبل از امتحان:
برسونی ها =)))

***********************


من نمیدونم این چه مرضیه که تا ساعت رند نشه آدم نمی تونه درس خوندنو شروع کنه
نمی دونم من فقط اینطوری بودم یا شما هم اینطوری هستید؟

*****************************

گیلار چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ب.ظ

به نام خدا


سلام

چه جالب شمسی جان!منم دقیقا" همینطوریم
البته قبلا" به یکی از دوستام که گفتم تعجب کرده بود!

راستی استاد
خدا قوت
چند روز پیش کامنت دوستان رو می خوندم که پایین برگه امتحانیشون نوشتید خدانگهدار،
نمی دونم چرا انگار پایین برگه من نوشتید!
خلاصه یکمکی هوای چشامون ابری شد

امروز امتحانام تموم شد
می دونید نکته جالبش کجاست؟
اینکه نه تنها بین هم رشته های خودم بلکه بین همه گرایش های شیمی ورودی امسال اینجا، فقط من امروز امتحانم تموم شده!
بقیه یا چهارم یا هفتم یا یازدهم امتحانشون تموم می شه

فکر نکنید واحدام کم بوده تازه یه واحد سمینار هم اضافه برداشته بودم و این ترم 10 واحد داشتم

خوب دیگه به این می گن انتخاب واحد هوشمندانه!
البته جدای از شوخی شما که می دونید انتخاب واحد من
دست خودم نبود
سنتز هم خدا رو شکر برای ترم بعد مجددا" ارائه شد

کامنت دوستمون خانم رحیمی نژاد رو که خوندم
واقعا" دلم سوخت
به همه دوستان عزیزم که در دانشگاه سمنان در حال حاضر مشغول تحصیل هستن عرض می کنم
همه ی اساتید خوب هستن و در علم و دانششون شکی نیست اما شاید مثل اساتید سمنان کم باشن
این موضوع رو اصلا" اون وقت ها درک نمی کردم
البته من همیشه به دکتر عموزاده ارادت داشتم و دارم(علی رغم اشتباهاتی که از سر بچگی بوده نه خدای نکرده بی احترامی و بی ادبی)
اما همه اساتید سمنان یک ویژگی نادر دارن
و اون تواضع و فروتنیشونه
یادمه جشن فارغ التحصیلیمون
یکی از استاتید محترم که البته به خاطر کم کاری خودم از درسشون افتاده بودم
بهم گفت: از ما که دلگیر نیستین؟خلاصه ما رو حلال کنید!
این جمله نه تنها ایشون رو کوچیک نکرد
بلکه چقدر برای من نشانگر بزرگی و مناعت طبعشون بود
فکر کنید با این چنین استادهایی بوده باشی و بعد...

غرور بد دردیه!
البته من بارها به چشم دیدم که خداوندچطور انسان های
مغرور رو در هم می شکنه و خارو ذلیلشون می کنه
ما که راضی به خار شدن کسی نیستیم
انشاا... خداوند تمام مبتلایان به غرور کاذب را شفا بدهد

موفق و پیروز باشید


سلام
ممنون ان شاالله موفق باشید.

بله همین طوره! بنیاد گروه بر مبنای صداقت و توانمندی نهاده شده و در حد امکان در جذب اعضای جدید دقت می شود. وقتی شما به تکالیفت در قبال اجتماع عمل کنی اجتماع هم دیگر امکان خطاهای احتمالی را به تو نمی دهذ و اجتماع به کمال می رود. البته نیاز به مراقبت دائمی (که همان امر به معروف و نهی از منکر و اعمال قانون به صورت برابر برای همه است را) دارد . این را همه می فهمند (که خدا را شاکریم). برخی بیان می کنند که بی نهایت ممنونیم. برخی بیان نمی کنند و در دل سپاسگزارند از آنها هم ممنونیم. برخی غیطه می خورند یا خدای ناکرده حسادت می ورزند اما کاری به گروه ندارند از آنها نیز متشکریم اما... اما...
عده ای بی حیای لافزن پرمدعا که وصفشان و ذکرشان بارها شده و رفته است به خاطر غرور و حسادت شخصی و ریزفاکتورهایی که بارها و بارها وصفش رفته است شمشیر بسته اند با اینان تا زمانی که حجت تمام نشده در راستای اصول مذهبی و تعلیم و تربیتی مدارا می شود و تلاش برای اصلاح عملی آنها اما بنا به فرمایش مولا که -آنجا که تندی ضرور افتد اگر مدارا کنی زیان کرده ای- برخورد می شود برخورد کردنی!
بگذریم ادعا نمی کنیم بهترینیم اما همان گونه که پاستور گفت و امام گفت هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک می شویم با ضمیری آرام و قلبی مطمئن فریاد می زنیم: من آن چه را در توان داشته ام انجام داده ام.

شمسی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ

سلام گیلار عزیز
در کدوم مورد شما هم همین طوری هستید؟ این که ساعت باید رند باشه تا بشه درس خوند ؟ نگران نباشید تنها نیستیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من این متن ها رو از اینترنت گرفتم پس قشر بزرگی از جامعه این مشکل رو دارن . حال منم که از همه بد تره!

شمسی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

طلاهایش را که داد از در ستاد پشتیبانی جنگ بیرون رفت، جوان داد زد: خانوم رسید طلاها !
خندید و گفت : من برای پسرم هم رسید نگرفتم...

کاری است!

طالبی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ

به نام خدا.
یه سلام تابستونی تابستونی به تمامی اصحاب صندوقچه.ترم شیشم با تموم خوبی ها و بدیها تموم شد.جا داره اینجا از دو نفر تشکر کنم.یکی از استاد عزیزم که لطف کردن و برگه ی حذفمو امضا نکردن و یکی از دوست عزیزم طیبه.طیبه جون کلاس خصوصیات عالی بود.یک دنیا ممنون.(راستی نگفتی پول کلاسا چقدر شد؟)

سلام
ممنونم البته خودتون تصمیم گرفتین. من فقط شرایط را مهیا کردم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ب.ظ

حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
قیصر امین پور

شمسی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام به یار دبیرستانی (!!)مقدسه
فکر کردم هنوز برای کامنت گذاشتن تو صندوقچه مشکل داری و صفحه برات باز نمیشه که نمیای نگو داشتی با تمام قوا درس می خوندی !!!!!!!!!!!!! بدجنس قرار نبود لو بدی . حالا که این جور شد دو برابر حساب می کنم!

شمسی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:18 ب.ظ

مامان!
جانم؟
چرا داداشو از زیر قرآن رد می کنی؟
برای اینکه ایشالا به سلامتی برگرده.
مامان!
جانم؟
بابا رو از زیر قرآن رد نکرده بودی؟

استاد جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:12 ق.ظ

اصولا خداوند بعضی ها را برای کمک خلق کرده. از کمک ساندویچی به پیرزنان میدان انقلاب تا خانه سازی.
ابوالفضل ها چه حسابی از آنها بکشند در روز حساب!

کانال ۲:(!)
خطیبی بات هما بره به بره چقد مفهمین بروز منادین!!!

طالبی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام طیبه جون.چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟
نه.رفع رفع که نشده.ولی خوب فعلا بچه خوبی شده اجازه میده با هر بار صفحه باز کردن یه نظر بدی.
جدا.کی قرار گذاشتیم یادم نیست؟یعنی میشه 2500 تومن.باشه.عیب نداره.حقت باید بدم دیگه.
منظورت از(!!)چیه؟؟؟؟؟؟

طالبی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ب.ظ

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم.(حضرت عیسی مسیح)
از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند.(آنتوان چخف)
انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند.(ارنست همینگوی)
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)
فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.( سقراط)
بهترین سیاست، صداقت است. (سروانتس)
اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست.(دالایی لاما)
دیروز تاریخ است . فردا راز است . امروز یک هدیه است.(دالایی لاما)
غضب ، نابیناترین ، شدیدترین و زشت ترین ناصحان است.(دسه گور)
ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته.(ارد بزرگ)

بهترین سیاست، صداقت است. (سروانتس)
اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست.(دالایی لاما)

طالبی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ب.ظ

باران
نیا باران زمین جای قشنگی
نیست!
من از جنس زمینم‌٬
خوب میدانم که اینجا جمعه بازار است!
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند!
در این جا قدر مردم را به جو اندازه میگیرند!
در اینجا شعر حافظ را به فال٬کولیان
در به در اندازه میگیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست...
من از جنس زمینم خوب میدانم...
که گل در عقد زنبور است
ولی از یک طرف سودای بلبل٬
یک طرف پروانه راهم دوست میدارد...
نیا باران پشیمان میشوی از آمدن
زمین جای قشنگی نیست...

زیبا بود.

طالبی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ

من در کشوری زندگی میکنم که زبانش پارسی است، اما به آن فارسی میگویند! چون عربی پ ندارد.
دکتر علی شریعتی

طالبی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ

گذشت زمان برای آنان که در انتظارند بسیار کند
برای آنان که می هراسند بسیار تند
برای کسانی که زانوی غم به بغل می گیرند بسیار طولانی
و برای کسانی که سرخوشندبسیار کوتاه است
اما برای کسانی که عشق می ورزند
آغاز و پایانی نیست و زمان تا ابدیت ادامه دارد .
( ویلیام شکسپیر)

استاد شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ب.ظ

بهترین سیاست، صداقت است. (سروانتس)
اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست.(دالایی لاما)


لطفا صاحب کلبه یا صادقی جاودانه منتظر (ریاکاری هیدروژن) را باز نویسی کند!!!

ممنون

۱-چند شخصیتی یعنی چه؟
۲-هیدروژن هویت نیز جعل می کند!!!

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:13 ب.ظ

میدونید غضنفر به مگس چی میگه‏؟میگه:پرویز‏;‏چون هم پر میزنه هم ویز ویز میکنه‏!‏

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:14 ب.ظ

دوستم میگه رفته آفریقا آدم خوار ها گرفتنش میگه یعنی میخواین منو بخورین آدم خار ها گفتن پ ن پ.هو هو بومبا بومبا هی هی ها ها بامبا بومبا

******************************
رفتم چین گارسون دو تا چوب آورده خواهرم میگه یعنی باید با اینا غذا بخورم؟گارسون میگه پ ن پ چینگ چانگ چاچانگ چیونگ چانگ

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ب.ظ

با یک نفس تمام جهنم شود بهشت،گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین...

عیدتان مبارک

ممنون
بر شما و تمام انسانهای صادق نیز

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 ب.ظ

استاد برای اون کامنت قبلی تون کلا نمنه!!!!!!
برای ترجمه بخش کانال 2 از بابام کمک خواستم مسئله پیچیده تر شد! برای اون بخش همون هما بره به بره باید باشه یا شما بره به بره !!!

یعنی:
(آقای خطیبی گفت ما دو برادر چقدر می فهمیم (!) بروز نمی دهیم!!!)

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ

بگذار قلم را به غزل بسپارم
شاید گره ای باز شود از کارم
پرسید مگر تو هم غزل می گویی؟
گفتم پ ن پ فقط رباعی دارم!

عالی بود.

شمسی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 ب.ظ

هیدروژن با این که وجوه مشترکی با بعضی از گروه ها داشت نتوانست در هیچ یک از گروه‌های جدولی تناوبی اجازه‌ی اقامت کسب کند. ابتدا به سراغ قلیایی‌ها رفت و با آن‌ها اظهار قومیّت کرد. قلیایی‌ها چون او را مانند خود پوشیده در اوربیتال دیدند و به خصوص شنیده بودند گاه او را با عنوان کاتیون نام می‌برند وی را در گروه خود پذیرفتند. حتی لیتیم اتاق فوقانی را به او اختصاص داد. امّا بعد حرکاتی از هیدروژن سر زد که باعث گفتگوها و ایجاد شک و تردیدها گردید.
لیتیم به سدیم گفت او گاه برای برقراری پیوندها با ما اظهار تمایل می‌کند. کِی این رسم بین ما بود؟
سدیم: شنیده‌ام H کاملاً عریان است و هیچ پوششی از الکترون ندارد. واقعاً بی‌شرمی نیست؟
لیتیم: اگر الکترون هم پیدا کند. گاز می‌شود, فرار می‌کند. او بندبشو نیست. ما عنصر گازی نداشتیم؟
سدیم: اگر H در فعالیت‌های الکترولیتی مانند ما به کاتد می‌رود یک نیرنگ است. شنیده‌ایم گاه در چهره‌ی هیدرید H و به طور مذاب به آند می‌رود.
لیتیم: پیوند ما با عناصر دیگر از جمله هالوژن‌ها یونی است. کووالانسی نیست. امّا او پیوند کووالانسی برقرار می‌کند.
سدیم: بلی ما در خانواده‌ی خود عنصری این گونه دورو نداریم. او گاه کاتیون و گاه آنیون می‌شود.
لیتیم: فعالیت ما در حالت فلزی زبانزد خاص و عام است. برّاق و رسانای الکتریسیته هم هستیم او چه شباهتی به ما دارد؟
سدیم: درست است او از تبار ما نیست. ما کِی آنیون شده‌ایم؟ باید عذرش را خواست.
هیدروژن سراغ خانواده‌ی هالوژن‌ها می‌رود و خود را منسوب به آن‌ها معرفی می‌کند و می‌گوید: من مانند فلوئوروکلر گازی شکل هستم. حتی با همة کوچکی و سبکی حجمی برابر آن‌ها اشتغال می‌کنم (4/22 لیتر), شما بیشترین تمایل وصلت را با قلیایی‌ها دارید. من هم بی‌میل نیستم. من به صورت ملکولی مانند شما دو اتمی هستم.
آن‌ها او را پذیرفتند, امّا زمانی بعد احساس می‌کنند این یک وجبی آن‌ها را فریب داده است, چرا که او کاهنده است و آن‌ها اکسنده. او چه ربطی به آن‌ها دارد. عذرش را می‌خواهند.
هیدروژن سراغ خانواده‌ی کربن می‌رود و اظهار هم‌بستگی می‌کند و می‌افزاید لایه‌ی ظرفیت من مانند لایه‌ی ظرفیت شما نیمه‌پر است. ما الکترونگاتیویته مشابه داریم و به جای پیوند یونی پیوند کووالانسی برقرار می‌کنیم. اما الماس و سیلیسیم با آن وقار و داشتن شبکه وسیع کووالانسی از ابتدا نسبتی بین خود و آن جزء ناچیز ندیدند و بی‌اعتنا طردش کردند. بلی هیدروژن از آن به بعد گوشه‌ی تنهایی برگزید و دانست کسی که چند چهره دارد تنها می‌ماند.

ممنون سرعت عمل

واقعا این متن طلاست!

شمسی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ

سلام استاد
از دیروز تا حالا دارم صندوقچه 2 رو زیرو رو می کنم دنبال اون کامنت شما درباره چند شخصیتی می گردم . از انجا که جوینده یابنده است بالاخره پیداش کردم :

کلبه مرتضی (ورژن ۲)-شماره ۲

استاد
سه شنبه 5 بهمن ماه سال 1389 ساعت 10:13 AM
آشنایی با اختلال چند شخصیتی .....
از هم گسیختگی شخصیتی یک فرایند ذهنی است که بر اثر آن ارتباط طبیعی میان افکار، خاطرات، احساسات، حرکات و هویت فردی از میان می رود. به واسطه ی این از هم گسیختگی، برخی از اطلاعات خاص که در حالت عادی می بایست در ارتباط با سایر اطلاعات موجود دیگر در مغز باشند، انسجام و اتصال خود را از دست می دهند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که از هم گسیختگی بطور مستمر ادامه پیدا کرده و گسترش می یابد و ممکن است از خیال بافی های روزانه شروع شده و تا تجزیه ی کامل هویتی ادامه پیدا کند. با این وجود تفاوت شایان ذکری میان اختلال های کلی هویتی (dd) و اختلال شخصیتی متفاوتی که با نام (did) شناخته می شود، وجود دارد.did پیش از این با نام اختلال چندگانه ی شخصیتی شناخته می شد، اما در سال 1994 نام آن تغییر پیدا کرد تا نام جدید در تفهیم عمومی اختلال کمک بیشتری کند. بیماری فوق الذکر شامل نوعی اختلال و آشوب در هویت است که دو یا چند شخصیت جداگانه در وجود فرد ظاهر می شوند. این هویت های مختلف که با نام "دگروار" شناخته می شوند، کنترل رفتار فرد را از یک زمان به زمان دیگر به دست می گیرند.
شخصیت در این مبحث به عنوان توانایی ادراک، ارتباط برقرار کردن، و تفکر در مورد محیط و خود فرد به کار برده می شود. (انجمن روانشناسی امریکا، سال انتشار 1994، صفحه 270). زمانیکه بیماران تحت تاثیر یک "دگروار" قرار می گیرند ممکن است رفتار، حرکات، خصوصیات، جهت گیری های جنسی، و خصوصیات فیزیکی متفاوتی را از خود بروز دهند ( به عنوان مثال عادت به استفاده از یک دست بیش از دست دیگر، انواع مختلف آلرژی، و تغییر زاویه ی دید). بیمار کلیه ی موارد ذکر شده را در یک زمان مشخص انجام می دهد، اما زمانیکه "دگروار" دیگر کنترل شخصیت او را به دست می گیرد، به هیچ وجه به خاطر نمی آورد که چندی پیش چه کارهایی انجام می داده. این شخصیت های متفاوت ممکن است گاهی اوقات به 100 مورد هم برسند و این امکان نیز وجود دارد که تعداد آنها تنها به 2 مورد ختم شود؛ اما میانگین آن 10 شخصیت متفاوت می باشد که در طول زمان ثابت هستند. هر یک از این موقعیت ها که در آن شخصیت تغییر پیدا می کند با عنوان "گونه ی منحصر بفرد شخصیتی" شناخته می شوند چراکه هر هویت جدید نشات گرفته از قسمت های از هم گسیخته ی ذهنی است که بر روی رفتار بیماری که به Did مبتلا است تاثیر می گذارد.
این شخصیت های متفاوت ممکن است تا حدودی از وجود یکدیگر آگاه باشند، اما در هر زمان تنها یکی از آنها کنترل رفتار بیمار را به دست می گیرد. انتقال شخصیت به شخصیت های دیگر به صورت آنی و به واسطه ی نوعی تنش
علائم

چند شخصیتی، که می تواند به طور متوسط شامل 10 هویت متفاوت باشد و در برخی موارد تعداد آن تنها به 2 مورد محدود شده و در برخی موارد دیگر از 100 مورد نیز بالاتر می رود.
آشکار کردن شخصیت های رفتاری متفاوت، و بروز عملکردها و رفتارهای فیزیکی نامتعارف و متناقض.
احساس ضعف حافظه، و خارج شدن از دایره ی زمان (به عنوان مثال بیمار نمی تواند افراد و مکان ها را به خوبی به خاطر سپرده و یا به یاد بیاورد)
بیشتر بیماران دچار افسردگی شده و افکاری پیرامون خودکشی به ذهن آنها خطور می کند.
رواج نقص فردی
3/1 از مبتلایان به این بیماری دچار توهمات دیداری و شنیداری می شوند.
فرایند رشد بیماری در حودود 5.9 شال به طول می انجامد.
علائم مربوط به افسردگی افزایش پیدا می کند.
ناتوانی در تمرکز بر روی دروس (در کودکان)
از نظر پزشکی برای تشخیص Did باید نشانه های زیر در بیمار تشخیص داده شود:
وجود حداقل دو شخصیت متفاوت که هر یک شامل الگوهای تفکری، احساسی، و ارتباطی مخصوص به خودشان باشند.
حداقل دو شخصیت مختلف که کنترل رفتاری فرد را از یک زمان به زمان دیگر به دست گیرند.
ناتوانی بیش از اندازه در به یاد آوردن اطلاعات مهم فردی که شباهتی به یک فراموشی معمولی نداشته باشد.
این بیماری مشخصاً بر اثر استفاده از ماده ای خاص و یا ابتلا به بیماری مخصوصی ایجاد نمی شود.
(جامعه ی روانشناسی امریکا، 1994؛ موریسون 1995)

ممنون

خیلی زحمت کشیدید.

شمسی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ب.ظ

در جواب پسرش که نصیحتی از او می خواست، آهی از سر حسرت کشید و گفت: «پسرم! اولاً نگذار کسی بی جهت هندوانه زیر بغلت بگذارد. ما نسل اندر نسل تبحّری در آواز خواندن نداریم! این یادت باشد. ثانیاً اگر به فرض، خواستی آواز خواندنت را به رخ کسی بکشی، اول فکر کن ببین آیا قالب پنیری به منقار داری یا نه؟!»

شمسی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ

نمیدونم چه حکمتیه که هم بیکارم ، هم وقت نمی کنم به کاری برسم !

شمسی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:43 ب.ظ

آب را گل نکنید
شاید از دور علمدارحسین
مشک طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رسَد تا که از این آب روان
پُرکُنَد مشک تهی
ببرد جرعه ی آبی برساند به حرم
تا علی اصغربی شیررباب
نفسش تازه شَود
و بخوابد آرام
آب را گِل نکنید
که عزیزانِ حسین
همگی خیره به راهند که ساقی آید
و به انگشتِ کرَم
گره کورعطش بگشاید
آب را گِل نکنید
که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب و بیمارست
در تب و گریه اسیر
عمه اش این دو ، سه شب
تاسحر بیدارست
آب را گِل نکنید
که بُود مهریه ی مادرشان
نه همین آب
که هر جایِ دگر رودی و نهری جاریست
مهر زهرای بتولست
از اینست که من می گویم:
آب را گل نکنید،آب را گل نکنید .....

شمسی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

الهی! تا به حال میگفتم گذشته ها، گذشت...
اکنون میبینم که گذشته هایم نگذشت...
بلکه همه در من جمع است...
آه از یوم الجمع.

آیت الله حسن زاده آملی

شمسی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ

میگن تو بهشت وقتی سرکلاس میخوابی،
استاد میاد و پتو میندازه روت؛
بقیه هم صحبت نمیکنن تا تو راحت بخوابی . . .
................................................................

می گن تو بهشت سر کلاس ، استاد هی میگه خسته نباشید ،
دانشجوها می گن خسته نیسیم بقیه درسو بگو
...............................................................

میگن تو جهنم هر چقدر کتاب درسی رو باز و بسته کنی، خوابت نمیبره.
................................................................

میگن تو بهشت استاد سرجلسه امتحان وقتی میبینه برگم سفیده،
درگوشم می گه نگران چی هستی؟اسمتو بنویس بقیش بامن!
...............................................................

میگن تو بهشت لازم نیست یه بار که یو اس بی رو میزنی به کامپیوتر
درش بیاری برعکسش کنی دوباره بزنی ! همیشه بار اول همون جهتیه که باید باشه !!!
...............................................................

می گن تو بهشت هروقت ماشین و لازم داری بابات خیلی مودبانه می آد
سوئیچ و بهت می ده بهتم می گه نمی خواد بنزین بزنی عزیزم خودم پرش کردم
برو بیرون تا هر وقت دلت می خواد خوش باش
................................................................
میگن تو بهشت که دفترچه پر کنی واسه خدمت ، بعد واست یه نامه می فرستن
که آقا دمتون گرم دیگه سرباز نمی خواییم اینم کارت پایان خدمتت
................................................................

میگن تو بهشت به هر کسی یه تلویزیون 100 اینچ میدن که صداش رو تا ته میتونی زیاد کنی بدون اینکه کسی بهت غر بزنه
................................................................
میگن تو بهشت شارژ شگفت انگیز که بکنی، 100% اضافه میشه به شارژت
...............................................................

میگن تو بهشت هر غذایی که میلت بکشه باید تو 1 دقیقه آماده بشه ،
حالا کی آماده میکنه ، جهنمیا !!
...............................................................

میگن تو جهنم وختی خوابت میاد یه استاد ظاهر میشه میگه فلانی؟ سر کلاس من خوابی؟ به منجنیق بکشید ش
.............................................................

میگن تو جهنم وختی سوار اتوبوس میشی ، دهن همه بویِ سیر و پیاز میده ...! همش هم تو صورتت خمیازه میکشن ...!!
............................................................

میگن تو بهشت ، وقتی گرسنه ت میشه ، مرغه میره خودشو گرم میکنه ، سس میریزه روش یه نون میپیچه دور خودش ، بعد نگات میکنه میگه : بفرمایید شام
.............................................................
میگن تو بهشت دلت میگیره حد اقل میدونی که واسه چیه!!
...........................................................
میگن تو جهنم : اگه با دمپایی بزنی‌ رو سر سوسک سوسکه بر میگرد با لگد می‌زنه تو شیکمت !
.............................................................
میگن تو بهشت لازم نیس دماغتو عمل کنی هرطوری فکر کنی همون شکلی میشه
...........................................................
میگن تو بهشت هرچی شیرینیه خامه ای بخوری چاق نمیشی
...........................................................
روایت داریم تو جهنم تو یه پارک نشستی یه گربه بزرگ اروم نزدیک می شه
یه سنگ بر میداره
می دوه به سمتت
تو فرار می کنی
از ترسش میری وسط خیابون
یه ماشین زیرت میکنه
...............................................................
می گن تو بهشت زیپها هوشمند هستن اگه باز بمونن هشدار میدن در موقع خطر هم خودبخود بسته میشن
.........................................................
میگن تو جهنم بین مایعات رنگی مثل چایی و... با کتابهای امانتی جاذبه ای قویتر از جاذبه سطح خورشید برقراره!!!!

..........................................................
میگن تو محوطه دانشگاههای بهشت یه درختایی هست که ازشون سوال امتحان اویزونه
چیدم که میگم

....................................................
میگن تو جهنم با سرعت اینترنت ایران "لاگ این" میکنی فیسبوکت رو، تا صفحه باز میشه برق میره!!!
...............................................................
میگن تو جهنم همیشه یه خانوم میفته جلوت با سرعت 20 تا رانندگی می کنه
............................................................
میگن تو جهنم هر روز مجبوری بری توالتی که هر دوتا شیر آبش داغه ( +1000 درجه ) ، وقتی هم پاتو میزاری توی توالت حافظه روز قبلتو پاک میکنن !
...........................................................
میگن تو بهشت دیگه رو بسته بندی ها نمینویسن از اینجا باز کنید! مینویسن از هر جا دل تنگت میخواهد باز کن
............................................................
میگن تو جهنم یه تخته سیاه بزرگ هست که هر روز مجبورت می کنن ناخوناتو روش بکشی
......................................................
میگن تو جهنم بمب گذاشتن همه شهید شدن رفتن بهشت..
..........................................................
میگن تو بهشت سوالای تستس همه گزینه نمی دانم هم دارن
..........................................................

شمسی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ق.ظ

نمیدونم چرا هر وقت من کلید موفقیت رو پیدا می‌کنم یه نفر قفل رو عوض می‌کنه!!!!

شمسی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

اعظم بیاااااااااااااااااااااااااااااا
دکتر رجبی پاسم کرد. ولی دیگه خجالت میکشم تو دانشگاه جلو دکتر رجبی سر بلند کنم .

خدا را شکر
اما اگرافتادنی می بودید حتما می افتادید!

هیچ معلمی بی خود ارفاق نمی کند ایشان هم لابد در شما دیده اند که ارفاق کرده اند

شمسی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ق.ظ

حقیقت محض !!!!!!!!!
شخصا تجربه اش کردم!!!!!!!!!!! :
.
.
.
.
.
.
ما دانشجوهای واقعی وقتی چیزی نمیفهمیم از بغل دستی میپرسیم: تو چیزی میفهمی؟ اونم میگه نه و ما به خود می بالیم و خوشحال از اینکه تنها نیستیم و همگی نمیفهمیم

شمسی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

و یه حقیقت تلخ دانشجویی دیگه :
.
.
یه سوال
شمام هروقت تو یه درس نمره ی بد میگیرین ، تو خونه که نمرتون رو می پرسیدن ، جوابتون این بود :
همه کم شدن، بالاترین نمره 15 بود، اصن استاده با همه لجِ ..؟
بعدش از گفتنِ نمرتون طفره میرید ؟ یا فقط من اینجوریم ؟؟
گوشه ای از تجربیاتِ بنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد