سلام استاد.
ببخشید مزاحم وقتتون میشم! امروز خانم حقیقت باهام تماس گرفتن در مورد کنگره. گفتن شما گفتید همه بچه های ارشد سمنان بیان!! خواستم بگم اگر من بیام تمام زمان روز رو نمیتونم بمونم.مشکلی نداره؟! بیام؟! یا نیام؟!
سلام. 1-من مسوول پذیرش هستم. خانم حقیقت وزیر من هستند و مسوول پذیرش زیر نظر من (از جذب نیرو تا ...) چون یک بار این کار را در کنفرانس آموزش کرده اند. ایشان باید نیروی خود را پیدا کنند. 2-این جمله من نیست! هر کس آزاد است. هیچ اجباری در کار نیست. 3-اگر می خواستم از بچه های خودم کادرم را بچینم جور دیگری رفتار می کردم (احتمالا شما یکی از وزیرانم بودید) 4-می توانید به خانم حقیقت نه بگویید. آزادید. می توانید شرایطتان را بگوییدآزادید.
سلام استاد!
ببخشید بعد از این که پیام قبلی ام ارسال شد احساس کردم خوب ننوشته بودمش! خواستم بگم من مشکلی با این که توی کنگره باشم ندارم. ولی این که من نمی تونم هر روز رو کامل دانشگاه باشم از نظر شما مشکلی داره یا نه؟! چون تعداد مشخصی نیرو میخواین این حضور نصفه من براتون مشکل ایجاد میکنه یا نه؟!
به نام خدا
سلام استاد
سلام به همه
راستش امروز داشتم کتاب انسان کامل استاد مطهری رو می خوندم و جا به جا که از امام علی نوشته شده به یاد شما بودم
و به یاد صحبت های شما که در این فضای مجازی بیشتر خوندم ازتون.
امروز به این فکر میکردم چقدر خوندن و شنیدن دوباره اون حرفها آرامش و حس مثبت رو منتقل می کنه.
در پناه حق
سلام. علی ع امیر مومنان ویگانه اعصار بود. هرگز ما را حتی به دامنه قله فکری ایشان نیز راه نیست. علی بزرگ مظلوم عالم بود که اگر به وصیت پیامبر ص (فرمان خدا) عمل می شد، وضع بشر امروز این نبود. من با خودبارها وبارها اندیشیده ام و می اندیشم که آیا من-که زبانی اقرار می کنم دوستدار ایشانم (و امیدوارم باشم)-تحمل عدالتش را داشتم؟ عمروعاص می گفت برای من همین افتخار بس که در هوایی نفس کشیده ام که علی نفس می کشید. فقط یک نکته کوچک بگویم که مولا بر خلاف همه انقلابیون عالم تا برکنار بود محافظه کار بود و وقتی حاکم شد انقلابی! بر عکس همه حاکمان عالم که تا برکنارند انقلابی اند و وقتی حاکم می شوند محافظه کار. از نظر من همین فضیلت ایشان را بس است که یگانه دوران کند. خدایا ما را شیعه علی بمیران. جالبه دو سه روز پیش من هم همین کتابو می خوندم...
سلام استاد.خسته نباشید.ببخشید یک سوال داشتم.biometariel ها در شیمی; کاربردی دارند یا اینکه نه فقط از شیمی برای تهیه اونها استفاده میشه؟
سلام. سوالتان برایم واضح نیست. اگر در فرآیندی یک جزء زنده دخیل باشد بیو می شود البته من می گونم ذی روح! ولی روح چیست و حیات چیست؟بماند. حالا اگر شما از بیودر ساحت چیزی استفاده کنی مثل ماست بندی که از باکتری استفاده می شود بیوتکنولوژی نام دارد. حالا اگر این باکتری را در ماده ای شیمیایی قرار دهی و مثلا حفظ کنی اگر بیومتریال بشود جواب مثبت است.اینها منطق من بود مطالعات مدون ندارم.
روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری ابراز برتری میکرد، باد به خورشید می گفت که من از تو قویتر هستم، خورشید هم ادعا میکرد که او قدرتمندتر است. گفتند بیاییم امتحان کنیم، خب حالا چه طوری؟
دیدند مردی در حال عبور بود که کتی به تن داشت. باد گفت که من میتوانم کت آن مرد را از تنش در بیاورم، خورشید گفت پس شروع کن. باد وزید و وزید، با تمام قدرتی که داشت به زیر کت این مرد می کوبید، در این هنگام مرد که دید نزدیک است کتش را از دست بدهد، دکمه های آنرا بست و با دو دستش هم آنرا محکم چسبید
باد هر چه کرد نتوانست کت مرد را از تنش بیرون بیاورد و با خستگی تمام رو به خورشید کرد و گفت: عجب آدم سرسختی بود، هر چه تلاش کردم موفق نشدم، مطمئن هستم که تو هم نمی توانی.
خورشید گفت تلاشم را می کنم و شروع کرد به تابیدن، پرتوهای پر مهرش را بر سر مرد بارید و او را گرم کرد. مرد که تا چندلحظه قبل با تمام قدرت سعی در حفظ کت خود داشت دید که ناگهان هوا تغییر کرده و با تعجب به خورشید نگریست، دید از آن باد خبری نیست، احساس آرامش و امنیت کرد.
با تابش مدام و پر مهر خورشید او نیز گرم شد و دید که دیگر نیازی به اینکه کت را به تن داشته باشد نیست بلکه به تن داشتن آن باعث آزار و اذیت او می شود. به آرامی کت را از تن بدر آورد و به روی دستانش قرار داد.
باد سر به زیر انداخت و فهمید که خورشید پر عشق و محبت که بی منت به دیگران پرتوهای خویش را می بخشد بسیار از او که می خواست به زور کاری را به انجام برساند قویتر است.
خاطرات آقای همساده
آقو ما یه بار رفتیم بانک یارانمونو بگیریم…
طرف گفت دیگه به شما یارانه تعلق نمیگیره!
گفتیم چرا؟گفت چون شما ۲۱ روزه که مردی!!!!
آقو مارو به زور بردن پزشکی قانونی زنده زنده کالبد شکافیمون کردن!
گفتن مرگش مشکوک بوده پلیس اومد ۲ ماه و نیم تحقیق کرد
آخرش گفت تنها مظنون ماجرا خود ماییم!مارو بردن دادگاه…
گفتیم خدارو شکر اولیای دم خونواده خودمونن مارو میبخشن…
آقو وسط دادگاه خونوادمونو جو گرفت
از قاضی اشد مجازات رو خواستار شدن!!…ها ها ها…
قراره پس فردا اعداممون کنن!…
همش به خاطر ۴۰تومن یارانه ایجور داغون شدیم!
***************
آقو ما یه بار یه حلقه ای تو خیابون پیدا کردیم
یه رفیقی داریم صداش میکنیم “گندولف”
ای حلقهو رو بردیم پیشش گفتیم کاکو ای چیه!؟
گفت ای ارباب حلقه هاس،بکنیش تو دستت غیب میشی!
گفتیم کاکو ای خرافات چیه باور میکنی رفتیم بهش ثابت کنیم
حلقه رو کردیم تو دستمون غیب شدیم!
آقو تا ما غیب شدیم مسئولین رفتن اسم مارو
از تو لیست آماری مملکت حذف کردن،نمودار رشد جمعیت سقوط کرد
بالانس عرضه و تقاضا تو بازار بهم خورد اقتصاد مملکت ۲۵۶درصد افت کرد!
ها ها ها….ینی داغون شدا له له شد!
گفتیم ها الآن ای حلقهو رو از تو دستمون در میاریم همه چی روبراه میشه
ما میشیم قهرمان ملی،آقو ای حلقهو رو در آوردیم ظاهر نشدیم!
روشو نیگا کردیم دیدیم نوشته MADE IN CHINA!ها ها ها….
ما الآن ۳ساله نیستیم هیشکی اهمیت نمیده!
سلمان رحمانی
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1394 ساعت 12:18 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
وقت بخیر
استاد نمیدونستم که در کنگره مسئولیتی دارید!
آخه خرداد ماه که سمنان بودم، مسئولیتی نداشتید!
ارادتمندم
سلام سلمان. دوستان معمولا میز پذیرش را به من می دهند و من با دانشجویان عزبزم کار را پیش می بریم.
استاد
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1394 ساعت 12:21 ق.ظ
خدایا این کشور را از شر دروغ و خشکسالی حفظ کن. آمین
رحیمی نژاد
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1394 ساعت 01:06 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
آمین از ته دل
سلام. واقعا آمین. آن قدر وقیحانه دروغ می گویند و آن قدر بزدلانه عمل می کنند که انسان متعجب می شود. مرد نیستند و ادعای مردی می کنند. گذار زمان باید تا افراد شناخته شوند. شما دقیقا می فهمید چه می گویم.
شمسی
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1394 ساعت 05:53 ب.ظ
آمین!
سلام. واقعا آمین. آن قدر وقیحانه دروغ می گویند و آن قدر بزدلانه عمل می کنند که انسان متعجب می شود. مرد نیستند و ادعای مردی می کنند. گذار زمان باید تا افراد شناخته شوند. شما هم دقیقا می فهمید چه می گویم. (البته به مصداق خاصی شما الآن فکر نکنید خواستید برایتان مساله را حضوری توضیح می دهم)
رحیمی نژاد
شنبه 14 شهریورماه سال 1394 ساعت 01:31 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
خواستم بگم دورویی رو هم اضافه کنید دیدم دورویی خودش یه جور دروغه ، آدمایی که چند تا ظاهر دارن، بعضی ها با اسم مستعار بعضی ها هم با شخصیت مستعار،چه هنرمندانه دروغ میگن!!!!!.
سلام. دقیقا و تحقیقا و آفرین. ولی مسلما این تجربه را آسان به دست نیاورده اید. ننگ ابدی بر دروغگویان! آنها که جوامع سالم را به انحطاط می کشانند.
سلمان رحمانی
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1394 ساعت 10:34 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
خدا قوت
امیدوارم که کنگره خوبی رابرگزارکرده باشید.
گروه شیمی دانشگاه سمنان توان برگزاری منظم و خوب اینگونه کارها را دارد.
استاد سمینار در دانشگاه های بسیار قدیمی و با ادعای کشور را دیدم!
استاد اگه خبر داشتم که شما دست اندر کار هستید حتما خدمت میرسیدم!
پیروز و سربلند در پناه خدا باشید
سلام دکتز سلمان. ممنون. اتفاقا جات خالی بود. درست هفته آخر به طور جدی کمک دکنر را شروع کردم یعنی وقتی که دیگر وقت آموزش نبود. خدا را شکر آن قدر عالی بود که همان افتتاحیه یک کنفرانس تجزیه به ما اجبار کردند. آن قدر دکتر زلفی گل خوشحال بود که نگو. دکتر یاوری هم که در تعریف سنگ تمام گذاشت و قول داد یک شب و دو روز محصوص آلی ها با دعوت ما بیاید. خلاصه جای دانشجویان خوب و کار درست مثل تو حسابی خالی بود.
سلمان رحمانی
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 ساعت 01:27 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
به سلامتی
خدا قوت به شما و دیگر اساتید عزیز و گرامی دانشکده شیمی
یه خدا قوت صمیمانه هم خدمت همه دانشجوهای شیمی دانشگاه سمنان
به به به
به سلامتی
سمنان لیاقت بیشتر را دارد.
به امید خدا به موفقیت های بیشتر می رسید.
ان شا الله سمینارهای بعدی سعی میکنم حتما خدمت برسم.
شما لطف دارید استاد
ما افتخار شاگردی شما رو داریم استاد
ارادتمندم
به امید پیروزی و کامیابی روزافزون شما و دیگر دوستان
در پناه خدا
سلام. ممنونم. ان شاالله.
استاد
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 ساعت 07:46 ق.ظ
از فرارو
پنج نشانه اصلی روانیها
یک. آنها قادر نیستند همدلی کنند، اما میتوانند احساسات را تقلید کنند
اگر کمی در مورد اعماق احساسات از روانیها سوال بپرسید، او نمیتواند به خوبی پاسخ دهد. مثلا اگر از یک روانی تمام عیار بپرسید: «زمانی که فهمیدی دوستت به قتل رسیده چه احساسی داشتی؟» او برای توصیف دقیق احساسش دچار مشکل خواهد شد. پاسخ آنها شبیه چیزی «خیلی دردناک بود» خواهد بود و هیچ نوع پاسخ احساسی نخواهند داد. برای نمونه، آنها نمیگویند «انگار قلبم داشت متلاشی میشد،» چون هرگز چنین چیزی را احساس نکردهاند. اگر هم راجع به این مسئله آنها را بیشتر بازجویی کنید عصبانی خواهند شد، زیرا میدانند که دستشان رو خواهد شد.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
جفری براثیئِن در سریال بازی تاج و تخت (2013)
دو. نشانههای فیزیکی و کلامی با هم همخوانی ندارند
بسیاری از روانیها بازیگران قدرتمندی هستند و در شرایط عادی میتوانند به خوبی مشکل «عدم بروز احساساتشان» را پنهان کنند. اما مشکل اینجا است که روانیها نمیتوانند تمام مدت قانعکننده به نظر برسند. اما به طور کلی میدانند که چه احساسی را تحویل شما بدهند، مثلا میتوانند به شما بگویند «دردناک بود» ولی شما این مورد را در چشمهایشان نبینید. در این شرایط فرد با چشمانش هم احساسش را ابراز میکند، اما روانیها میتواند در این شرایط برای مدت طولانی به چشمان شما خیره شوند و حرکات دستانشان نیز همخوانی نداشته باشد.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
الکس دِلارج در پرتقال کوکی (1971)
سه. آنها بیش از حد به شما نزدیک میشوند
تقریبا در تمام فرهنگهای جهان این مسئله جا افتاده که غریبهها سعی میکنند فاصلهای را نسبت به هم حفظ کنند، اما افراد دچار اختلال روانی از این اصل پیروی نمیکنند. پژوهش انجام شده در سال 2014 نشان داد که «سطح بیعاطفگیِ بالا» در افراد با «کاهش فاصله فیزیکی» با دیگران در ارتباط است. بیعاطفگی نیز یکی از مشخصههای اصلی افراد روانی است و آنها ترجیح میدهند فاصله خود را از دیگران کم کنند. پژوهشگران آن مقاله همچنین متذکر شدند که این مشخصه نیز به دلیل تفاوت در ساختار مغزی افراد دچار اختلال روانی است. گفته میشود که «ناحیه آمیگدالِ» مغز افراد روانی که نقشی کلیدی در درک احساسات و ایجاد پاسخ به آنها دارد، به خوبی کار نمیکند.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
آنی ویلکس در فیلم میزری (بدبختی) – سال 1990 میلادی
چهار. اعتماد به نفس آنها میتواند گولزننده باشد
یکی از نکاتی که در طول مصاحبههایم با شاهدان عینیِ جرایم خطرناک متوجه شدهام این است که آن افراد به شکلی آشکار نسبت به فرآیند کلی بیتفاوت هستند، به نحوی که فکر میکنم من را به بازی گرفتهاند. آنها به چشم یک موش و گربه بازی به قضیه نگاه میکنند که پیش خود مطمئن هستند پیروز میشوند، چرا که همیشه من و پلیس را پایینتر از خودشان میبینند. من هنگام مصاحبه با روانیهای تمام عیار، چندین بار این مورد را احساس کردهام.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
پاتریک بیتمن در روانی آمریکایی (2000)
پنج. آنها دوست دارند به ماهیت خود اشاره کنند
یادم میآید که با یک مرد جوان در مورد پرونده قتلی در ملبورن صحبت میکردم. او تمام جزئیات را جلوی توضیحات ارائه کرد و پس از اینکه دوربین خاموش شد، به من گفت: «اگر من او را میکشتم، جسدش را آنجا نمیانداختم... خیلی خوششانسی که با دوستان قدیمیام صحبت نکردهای، آنها مثل من صحبت نمیکنند.» من احساس کردم که دارم با کسی صحبت میکنم که قصد دارد با لبخندی بر لب مرا تهدید کند.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
جوکر در فیلم شوالیه تاریکی (2008)
درست است که چندین بار با افرادِ دچار اختلال روانی صحبت کردهام و میتوانم علائم آنها را شناسایی کنم، اما هنوز هم گول میخورم. روانیها میتوانند خیلی زیرک باشند. آنها به خوبی میتواند احساسات را تقلید کنند، به شکلی حتی پلیسهای باتجربه هم گول بخورند. اما این در کوتاهمدت ممکن است و اگر کمی بیشتر با آنها صحبت کنیم، میتوانیم روانی بودنشان را تشخیص دهیم.
توجه: ممکن است پس از دیدار با شخصی، حس عجیبی نسبت به او پیدا کنید و حتی نتوانید دقیقا بگویید مشکل از کجا است. من این را تجربه کردهام و وقتی چنین اتفاقی میافتد سعی میکنم فاصلهام را در آینده حفظ کنم.
ما واقعا دلایل «اختلال شخصیتِ ضد اجتماعی» را نمیفهمیم. روانشناسان میگویند که میتوان سایکوپاتی (روانآزاری) را مدیریت کرد یا با آن کنار آمد، اما نمیتوان آن را درمان کرد. بنابراین اگر شما هم با یک روانی واقعی سر و کار دارید (البته نه هر کسی؛ زیرا برخی با سطحی از سایکوپاتی مواجه هستند)، پیشنهاد من این است که از آنها دوری کنید. زیرا اگر قرار باشد شما قربانیِ اهداف آنها شوید، مطمئن باشید که آنها در این ارتباط تردید نخواهند کرد.
«زانته مالِت» متخصص جرم شناسى، انسانشناس جنایی و استاد دانشگاه نیوانگلند، آرمیدِیل و سیدنی است. نوشتار فوق حاصل تجربه شخصی زانته مالت است.
رحیمی نژاد
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 ساعت 12:10 ب.ظ
به نام خدا
سلام
جالب بود
داشتم خودمو مقایسه میکردم با این موارد خدارو شکر فکر کنم هنوز روح و روانم سالمه
سلام خدا را شکر.
شمسی
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 ساعت 06:48 ب.ظ
سلام به همگی
سلام اعظم جان. به نظر آخرت کلی خندیدم. خیلی بامزه بود!!!
سلام آقای دکتر رحمانی
ای کاش شما هم در این گنگره بودید.در این صورت دکتر عموزاده اصل کار مدیریت رو میدادند دست شما و ما هم انقدر استرس نداشتیم!!!
سلام استاد
استاد در مورد این که گفتید هفته بعد بیام برای تماس با موارد خاص کنگره!!!
من یکشنبه صبح می تونم بیام. شنبه و دوشنبه رو هم بعد از ظهر می تونم بیام.
سلام. یک شنبه صبح لطفا. ممنون.
استاد
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1394 ساعت 06:11 ق.ظ
و شیر صفتان چه اندک!
وقتی مردی نیست دورویان بزن بهادر می شوند. ادعاها ادعاها و حقارت اجتماعی. چه معجونی بدهد همراه با فقر. فقر از نوع کلی اش! گاهی پرونده های قدیمی را مرور می کنم. چیزهایی را بازخوانی می کنم که اگر ننوشته بودم اکنون فراموش شده بودند و حاشا! که خصلت میمونهای داستان شماست. عشق را هم لقلقه زبان کرده اند. خدایا دورویی و ریا را انگار پایانی نیست. و وقاحت را حدی! دیر نیست روزی که همه در هیات واقعی خودبرانگیخته شویم و آن وقت که پرده ها برافتند حقارتها معلوم شوند.
رحیمی نژاد
جمعه 20 شهریورماه سال 1394 ساعت 12:43 ق.ظ
به نام خدا
سلام استاد
دورویی وریا را انگار پایانی نیست،واقعا استاد
ولی استاد من برا اتفاقایی که برام افتاده اگه بگم خوشحالم دروغه اما گاهی که فکر میکنم میگم خوبه که این همه سختی کشیدم ،استاد خیلی غصه خوردم و میخورم،اما خیلی چیزا یاد گرفتم.
استاد در مورد پرونده هایی هم که فرمودید ، قبول دارید اگه فقط یه حسن هم داشته باشه اینه که متوجه شدید قدرت و جرات ایستادن جلو این قبیل افراد رو دارید تو حرف خیلی میشه ادعا کرد ولی شما تو عمل ثابت کردید.
راستش من از خودم راضی نیستم،امیدوارم و دعا میکنم روزی برسه که با آرامش و اطمینان قلب بگم خدایا من سعی کردم بنده ی خوبی باشم، استاد سختی ها شاید تلخ باشن،درگیر شدن با آدمای بد شاید سخت باشه اما تکلیف آدم با خودش معلوم میشه،خودش رو بهتر میشناسه،استاد من الان معنی دروغ رو بهتر میفهمم،من الان معنی آبرو بردن رو بهتر میفهمم،من الان معنی تهمت زدن رو بهتر می فهمم، حتی الان معنی رازداری رو هم بهتر میفهمم،و خیلی چیزای دیگه.
الان بهتر درک میکنم حتی چیزای بدی که خیلی هم شاید کوچک باشن اما مهم هستن ،و تمام این کوچک ها در مجموع میشن شخصیت یه آدم،عیب هایی که تا دیروز نمیدیدمشون و فکر میکردم چقدر آدم خوبی هستم،اما الان خندم میگیره و به خودم میگم اگه بشه به تو گفت خوب پس به خوب چی باید گفت.فقط از خدا میخوام بهم این قدر فرصت بده که خودمو پیدا کنم و رو خودم کار کنم و تا جایی که بد و خوب رو فهمیدم وارد شخصیت و تربیتم بکنم.
سلام. بله دورویی و ریا را پایانی نیست. من تقریبا می دانم بر شما چه گذشته و مطمئنم شما قویتر و با اراده تر به مسیر خود ادامه می دهید. خدای شما شما را کمک می کند. من مطمئنم که ان شاالله شما با صلابت تر به مسیری که تکلیفتان است ادامه می دهید....................می دانم که می فهمید و خوشحالم. هر چند از این که سخت این آگاهی را به دست آورده اید ناراحتم ولی اکنون شما سرمایه گرانی دارید. بله ادعا می کنم به لطف خدا فقط من بودم که جلوی این جماعت دروغگوی لافزن ایستادم. خدا را به خاطر این قدرت شکر می گویم. انسان جهان بینی من باید در برابر تاریخ بتواند داد بزند آیا کسی توان رودر روی من نشستن را دارد؟ آیا کسی جرات اجرای صندلی داغ دوطرفه بامن (مناظره) را دارد؟ آیا مردی هست مسوولیت گفته ها و نوشته هایش را بپذیرد؟ درجبهه این فقیران (به معنای جواب کامنت بالا) هیچ مردی نخواهید یافت. اشباح الرجال و لا رجالی که امیرالمومنین می فرمایند همینها هستند. به بلندای تاریخ داد می زنم و باید بتوانید داد بزنید آیا مردی هست؟
رحیمی نژاد
جمعه 20 شهریورماه سال 1394 ساعت 12:53 ق.ظ
به نام خدا
سلام
کودکی در گوشه ای کز کرده بود ..
آتشی روشن ز کاغذ کرده بود ..
سوز سرما بود و کودک بی لباس ..
صورتش سرخ و نگاهش آس و پاس ..
صد تَرَک در دستهای کوچکش ..
خط پیری بر جبینِ کودکش ..
ضَجّه می زد ناله را در خویشتن ..
دردِ یک صد ساله را در خویشتن ..
ابر می بارید و سرما بس عجیب ..
باد هم شلاق می زد نانجیب ..
رهگذرها جملگی در کارِ خویش ..
یک به یک گمگشته در افکار خویش ..
زین میان یک تَن به کودک خیره بود ..
غصه ی کودک به جانش چیره بود ..
اشک در چشمان مستش حلقه بست ..
بر سر کودک کشید از مهر دست ..
مثل یک مجنون لباسش را درید ..
اشک ریزان بر تن کودک کشید ..
کودک بی چاره با یک آه سرد ..
با صدایی زخمی از چنگال درد ..
دیده بالا برد و با آن مرد گفت ..
از خدا کُت خواستم او هم شنفت ..
با خدا فامیل نزدیکید نیست ؟..
از کنار او مرا دیدید نیست ؟..
گفت آری بنده ی اویم رفیق ..
گر چه طاعت را از او کردم دریغ ..
خنده بر لبهای کودک نقش بست ..
داد بر آن مرد اشک آلود دست ..
گفت می دانستم از انجامکار ..
نسبتی دارید با پروردگار
آقایون بیشتر به این شعر توجه کنن چون اختیار مال و ثروتشون با خودشونه
-از چه ترسیده ای؟ نترس پسر! نترس. -از گذشته ام! نمی توانم. -خوب شما که زبان زور را خوب می فهمید! به زورهاتان متوسل شوید. مگر تا همین چند وقت پیش لاف نمی زدید؟ -بله ولی زور ما زور شیطانی است. تا به حال هم همه جا جواب گرفته ایم ولی الحق این بار به زمین سفت رسیدیم! -خدایا! این از فضل توست و ما را مغرور مکن که غرور بد دردی است.
...ما واقعا دلایل «اختلال شخصیتِ ضد اجتماعی» را نمیفهمیم. روانشناسان میگویند که میتوان سایکوپاتی (روانآزاری) را مدیریت کرد یا با آن کنار آمد، اما نمیتوان آن را درمان کرد. بنابراین اگر شما هم با یک روانی واقعی سر و کار دارید (البته نه هر کسی؛ زیرا برخی با سطحی از سایکوپاتی مواجه هستند)، پیشنهاد من این است که از آنها دوری کنید. زیرا اگر قرار باشد شما قربانیِ اهداف آنها شوید، مطمئن باشید که آنها در این ارتباط تردید نخواهند کرد.
طالبی
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1394 ساعت 08:47 ب.ظ
Link: اعمال روز اول ذی الحجه
Link: نماز چهاررکعتی حضرت زهرا در ماه ذی الحجه
Link: ادعیه جبرئیل در دهه اول ماه ذی الحجه
کاروانِ ستاره ها، امشب در زیباترین جشنِ عشق و سرور حاضرند،
لحظه ها، بی صبرانه در گذرگاهِ وصالِ دو شاخه ی مهربانی، پایکوبی می کنند.
صدای افلاکیان، سکوت را پس می زند و خورشید، شعاعِ عشق می گسترد.
قصرِ شادمانی، از استواری ایمان، برخود می لرزد.
دست های تقدیر، در پیِ شکوفه های اخلاصند و نسترن ها می آیند تا حضور زهرا و علی را جشن بگیرند.
غبار قدم هایشان، طراوت گل هایِ زندگی را بی قرار می سازد.
عروسی خورشید، با ترنّم لب های پدر و هدیه ی صحیفه ی نورانی، از کوه های بلندِ تفاهم طلوع می کند،
حصارِ دلتنگی را درهم می شکند و شکوهِ بی مانند لحظه هایِ عاشقانه را به تماشا می نشیند.
اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه ما شعیان است. این روز سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد.
طالبی
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1394 ساعت 08:51 ب.ظ
سلمان رحمانی
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1394 ساعت 02:29 ب.ظ
استاد سلام
وقت بخیر
خدا قوت
استاد من آماده به رزم هستم.
امری باشه در خدمت هستیم.
بوی بزدلان به مشامم رسید!
سلام دکتر سلمان.دائما می خواهند با آدم چایی بخورند. این قدر هم ضعیفند که وقتی یک جوری آوازه ات دوباره می پیچد گردن کج می کنند. می ترسند مثل خودشان رفتار کنی و زیر آبشان را بزنی!
طالبی
چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1394 ساعت 09:20 ق.ظ
به نام خدا
سلام.
دیروز ثبتنام بچه های ورودی بود.با داداشم و دخترداییم اومده بودیم ثبتنام.یک لحظه یاد روز ثبتنام خودم افتادم.تابستون سال 88.چقدر خوشحال بودم که اومدم دانشگاه و بهم میگن دانشجو.چهارسال به سرعت برق و باد گذشت با کلی خاطره.
دلم واسه دوره لیسانس تنگ شده.حیف که این دورانها برنمیگرده.
سلام. ببخشید برای تاخیر. یک دفاع شاهرود و دو دفاع بابلسر دعوت بودم. موجودرتبه 5 دکتر شد! مبارکه.
به خیلی ها میگیم " دوست " ...
به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم .
خیلی از این "دوست"ها ، دوست نیستن.
همکارن ، همکلاسین ، فامیل دورن ، همسایه ن ، یه آشنان
"دوست" اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.
اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.
اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی .
اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی .
که اگه دلت گرفت بهش میگی " دلم گریه میخواد ! "
اونیه که دستت رو میگیره و میگه " میفهمم " .
که نمیخواد براش توضیح واضح بدی .
اونیه که سر زده خراب میشی سرش.
نمیگی شاید آمادگی نداشته باشه.
چون مهم نیست.
نه برای اون نه برای تو .
حتی اگر خونه ش خیلی کثیف باشه.
یا سرش خیلی شلوغ باشه.
چون همیشه برای تو وقت داره.
دوست اونیه که همیشه برات گزینهء اوله.
اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.
تحقیرت نمیکنه. بهت نمیخنده
بقیه یا همکارن، یا همکلاسین، یا فامیل دورن، یا همسایه، یا یه آشنان
همهء اینا رو گفتم که بگم آدما عوض میشن
اما معیار دوستی عوض نمیشه.
برای همین یکی که تا دیروز برات "دوست" بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی قدیمی
بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه "دوست "
در سال 2015 و در عصر ارتباطات، عرب های عربستان (سعودی ها) کشتار حجاج را انکار و سانسور می کنند،... پس چه توقعی دارین که واقعه غدیر که 1425سال پیش بوده را انکار نکنند؟!
چه توقعی دارید که شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا رو کتمان نکنند و...
حق بده دست به سوی کمرش برد حسین
داغ تو داغ بزرگیست خمیدن دارد
اظطراب حرم از تشنگی مشک تونیست
بی علمدار شدن رنگ پریدن دارد
السلام علیک یا ابوالفضل العباس
التماس دعا
عاشورا صحنه رویارویی معدودی مردبا خیل نامردانی که ادعای مردانگی شان می شد و می شود!
رحیمی نژاد
جمعه 8 آبانماه سال 1394 ساعت 11:06 ق.ظ
به نام خدا
سلام
وضـــع مـــا در گـــردش دنـیا چـــه فرقی می کند
زنـــدگی یا مــرگ، بعــد از ما چه فرقـی می کند
مـــاهـــــیـان روی خـــــاک و مــاهــــیـان روی آب
وقت مـــردن، ســـاحل و دریا چـه فرقی می کند
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
سلام و درود بر صندوقچه ای های عزیز
امیدوارم حال همه خوب باشه
یه پیام زیبا از سایت استاد حورایی :
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم: زندگی چه می گوید: و جواب را در اتاقم پیدا کردم.
سقف گفت: اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت: دنیا را بنگر!
ساعت گفت: هر ثانیه ای باارزش است!
آینه گفت: قبل از هر کاری، به بازتاب آن بیندیش!
تقویم گفت: به روز باش!
خدایا !
آدم های خوب سر راهم بگذار …
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا نا امیدی یا پریشانی
بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود
کلامش،
نگاهش ،
حتی نوشته اش،
آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگیت
فقط از دست خود خدا بر می آمده که آن آدم را
برای آن لحظه خاص سر راه زندگی ما بگذارد….
سلام استاد
خوبید؟ !
استاد متن زیر رو که خوندم یاد روز هایی افتادم که همیشه حرف از چای خودن میزدید! جمله تون رو دقیق یادم نیست. یه چیز هایی در مورد این که با کسی که دوست داریم میتونیم چای بخوریم و با کسی که دوست نداریم مجبور نیستیم چای بخوریم و ...
چای بهانهایست برای هم صحبت شدن با کسی...
چای میتواند دلیل پیش پا افتاده ای باشه برای تازه کردن یک دیدار که خیلی وقت است باید اتفاق می فتاده و به هر دلیلی نیفتاده...
چای میتواند واحد اندازه گیریه رفاقت و صمیمیت باشد!
هرچه تعداد فنجانهای خورده شده بیشتر، شوق کنار هم بودن بیشتر...
هر چقدر چای یخ کند، نشان میدهد چقدر حرف دارید برای گفتن که چای فراموش میشود!!!
بنظر من چای باید همیشه قند پهلو باشد، که یادمان نرود با یک شیرینی کوچک هم میشود از تلخی ها لذت برد!!!
اکنون دلم چای میخواهد... قند پهلو!
با یک رفیق ناب که چای را به چای ببندیم،
استکان را سر بکشیم و بگوییم باز هم یخ کرد!...
خوردن چای با یک دوست را جدی بگیرید!
چرا که روزی دلتنگ این بهانه ی کوچک خواهید شد...
تا حالا دقت کردین وقتی پیش یکی هستین
که لهجه داره ناخوداگاه مثل اون حرف می زنین؟
تا حالا دقت کردین اگه یه هفته به مامانتون بگین من
فلان روز ، فلان ساعت ، تا فلان ساعت ، میخوام برم فلان جا
مطمئن هم بشین که گرفتن قضیه رو
همچین که لباس میپوشین برین ، باز میپرسه کجا میری ؟
تا حالا دقت کردین
تا حالا دقت کردین که اگه شما سه تا “ه” پشت سر هم تایپ کنی ، هرکدوم یه جوره ؟؟؟
ههه
تا حالا دقت کردین
دقت کردین همه میگن ای کاش دوباره به بچگی بر می گشتیم ؟
یکی نیست بگه حالا اون موقع که بچه بودی چیکار می کردی ؟
تا حالا دقت کردین
تا حالا دقت کردین وقتی در حال خوردن غذا
احساس می کنین خیلی خوشمزس و به دلتون نشسته یهو از توش مو درمیاد؟
صبح ها بعد از خوردن صبحونه برنامه بچه های انقلاب رو از رادیو گوش می دادیم بعد می رفتیم مدرسه…..
.•.•.•.•.•.•.
خدا نکنه میرسیدیم خونه و فقط یک قابلمه روی گاز باشه.این یعنی ناهار یا آبگوشته، یا کوفته یا آش. از برنج خبری نیست!….
.•.•.•.•.•.•.•
یادش بخیر اون موقعی که شلوار مکانیک مد شده بود و همه پسرا میپوشیدن …
*************
یادش بخیر قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعد از ظهر شروع می شد ، اول بیست دقیقه عکس یک گل رز بود با آهنگ بعد اسامی گمشدگان بود با عکساشون که وحشتی توی دلمون مینداخت که این بچه ها چه بلایی سرشون اومده ؟
آخر برنامه هم نقاشی های فرستاده شده بود که همش رنگ پریده بود و معلوم نبود چی کشیدن … تازه نقاشی هارو یه نفر با دست میگرفت جلوی دوربین ، دستش هم هی میلرزید !
.•.•.•.•.•.•.•
یه تبلیغ بستنی هم بود که گاوه به بچش میگفت بیا بچه جون
بیا شیرتو بخور … بیا دیگه !
بچش میگفت : مامان جون بستنیش خوشمزه تره
زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” ،
در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت،
یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملأعام خنثی
قشنگترین جمله
قشنگ ترین جمله ای که میشه از یه نفر شنید چیه؟
.
.
.
.
.
پولو ریختم به حسابت
وااااالاااااااااا...
سوار تاکسی بودم، راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت:
ببین داداش، من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!
میفهمی؟ وای خواهم ساد!!!
حیف فردوسی که خواست از ادبیات فارسی حمایت کنه!
من که پیاده شدم ولی اون همچنان وای خواهد ساده بود!
به حیف نون میگن غمناک ترین لحظه زندگیت کدومه؟
.
.
.
میگه: در زلزله جسد کودکی را دفن کردم که بسیار گریه می کرد و مدام می گفت عمو من زنده ام!
با چراغ دنبال مرد می گردم اما مردی نیست مسوولیت حزفهای خودش زا بپذیرد در عوض رو تا دلتان بحواهد موجود!
تودهنی خورده شده کفایت برخی را نکرده و من هم هنوز کارشان دارم.
شب دراز است...
به نام خدا
سلام
این که به بعضی ها وقت می دم دلیل اون نیست که متوجه باطن پلیدشون نشدم بل که در راستای همون اصلی است که حق قضاوت ندارم. دفترم هم که به روی همه بازه اگه اصول رعایت بشه.
اگه اون خوارج خودشونو نخود هر آش نکرده بودند زودتر به حساب معاویه ها می رسیدم.
خدا را شکر که مردان ماندند و نامردان رفتند...
به نام خدا
سلام استاد.خسته نباشید.
از طیبه شنیدم استاد تمام شدید.مبارکه.خیلی خوشحال شدم.ان شاالله سایه استادانی همچون شما سال های سال بالاسر ما دانشجوها باشه.
سلام. ممنونم. لطف دارید. خدا را شکر. دوشنبه اگر سمنانید دعوتید.
همه چیز بستگی به حال و هوای دلت داره......
حال دلت که خوب باشد
آدمها همه شان دوست داشتنی اند ..
حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی می شود که لحظه ای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی به امروزت،
که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟!
حال دلت که خوب باشد ...
می شوی همبازی بچه ها؛
برای عزیزانت همیشه وقت داری و یک دنیا مهربانی در چهره ات نهفته است؛
و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد ...
الهی حال دلتون خوش باشه...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام استاد.
خوبید؟!
استاد ببخشید اگر وقت دارید میتونم نظرتون رو درباره این کلیپ بپرسم؟!
http://www.aparat.com/v/Er2GL/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%81%DB%8C_%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%A2%D8%A8_%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87_%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%B4_%D8%B1%D9%88%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86(%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7
سلام خدا را شکر. صدا رسا نیست. اما حضوری به دفترم بیایید (پس ازتعطیلات) تا صحبت کنیم ان شاالله.
سلام استاد.
ببخشید مزاحم وقتتون میشم! امروز خانم حقیقت باهام تماس گرفتن در مورد کنگره. گفتن شما گفتید همه بچه های ارشد سمنان بیان!! خواستم بگم اگر من بیام تمام زمان روز رو نمیتونم بمونم.مشکلی نداره؟! بیام؟! یا نیام؟!
سلام. 1-من مسوول پذیرش هستم. خانم حقیقت وزیر من هستند و مسوول پذیرش زیر نظر من (از جذب نیرو تا ...) چون یک بار این کار را در کنفرانس آموزش کرده اند. ایشان باید نیروی خود را پیدا کنند. 2-این جمله من نیست! هر کس آزاد است. هیچ اجباری در کار نیست. 3-اگر می خواستم از بچه های خودم کادرم را بچینم جور دیگری رفتار می کردم (احتمالا شما یکی از وزیرانم بودید) 4-می توانید به خانم حقیقت نه بگویید. آزادید. می توانید شرایطتان را بگوییدآزادید.
سلام استاد!
ببخشید بعد از این که پیام قبلی ام ارسال شد احساس کردم خوب ننوشته بودمش! خواستم بگم من مشکلی با این که توی کنگره باشم ندارم. ولی این که من نمی تونم هر روز رو کامل دانشگاه باشم از نظر شما مشکلی داره یا نه؟! چون تعداد مشخصی نیرو میخواین این حضور نصفه من براتون مشکل ایجاد میکنه یا نه؟!
سلام. پاسخ قبل.
سلام استاد
احتمالا برداشت من از صحبت خانم حقیقت اشتباه بوده. ممنون.
سلام
به نام خدا
سلام استاد
سلام به همه
راستش امروز داشتم کتاب انسان کامل استاد مطهری رو می خوندم و جا به جا که از امام علی نوشته شده به یاد شما بودم
و به یاد صحبت های شما که در این فضای مجازی بیشتر خوندم ازتون.
امروز به این فکر میکردم چقدر خوندن و شنیدن دوباره اون حرفها آرامش و حس مثبت رو منتقل می کنه.
در پناه حق
سلام. علی ع امیر مومنان ویگانه اعصار بود. هرگز ما را حتی به دامنه قله فکری ایشان نیز راه نیست. علی بزرگ مظلوم عالم بود که اگر به وصیت پیامبر ص (فرمان خدا) عمل می شد، وضع بشر امروز این نبود. من با خودبارها وبارها اندیشیده ام و می اندیشم که آیا من-که زبانی اقرار می کنم دوستدار ایشانم (و امیدوارم باشم)-تحمل عدالتش را داشتم؟ عمروعاص می گفت برای من همین افتخار بس که در هوایی نفس کشیده ام که علی نفس می کشید. فقط یک نکته کوچک بگویم که مولا بر خلاف همه انقلابیون عالم تا برکنار بود محافظه کار بود و وقتی حاکم شد انقلابی! بر عکس همه حاکمان عالم که تا برکنارند انقلابی اند و وقتی حاکم می شوند محافظه کار. از نظر من همین فضیلت ایشان را بس است که یگانه دوران کند. خدایا ما را شیعه علی بمیران. جالبه دو سه روز پیش من هم همین کتابو می خوندم...
به نام خدا
سلام استاد
چون گرد به پا خاسته ام در ملکوتش
من مانده ام و بار گناه و جبروتش
فی البداهه بود.الان بعد خوندن کامنت شما تایپ شد...
کتاب بی نظیری بود. من تابحال نخونده بودمش.
و دلم به درد اومد ...
درپناه حق
سلام. مرسی.
به نام خدا.
سلام استاد.خسته نباشید.ببخشید یک سوال داشتم.biometariel ها در شیمی; کاربردی دارند یا اینکه نه فقط از شیمی برای تهیه اونها استفاده میشه؟
سلام. سوالتان برایم واضح نیست. اگر در فرآیندی یک جزء زنده دخیل باشد بیو می شود البته من می گونم ذی روح! ولی روح چیست و حیات چیست؟بماند.
حالا اگر شما از بیودر ساحت چیزی استفاده کنی مثل ماست بندی که از باکتری استفاده می شود بیوتکنولوژی نام دارد. حالا اگر این باکتری را در ماده ای شیمیایی قرار دهی و مثلا حفظ کنی اگر بیومتریال بشود جواب مثبت است.اینها منطق من بود مطالعات مدون ندارم.
داستان آموزنده باد و خورشید
روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری ابراز برتری میکرد، باد به خورشید می گفت که من از تو قویتر هستم، خورشید هم ادعا میکرد که او قدرتمندتر است. گفتند بیاییم امتحان کنیم، خب حالا چه طوری؟
دیدند مردی در حال عبور بود که کتی به تن داشت. باد گفت که من میتوانم کت آن مرد را از تنش در بیاورم، خورشید گفت پس شروع کن. باد وزید و وزید، با تمام قدرتی که داشت به زیر کت این مرد می کوبید، در این هنگام مرد که دید نزدیک است کتش را از دست بدهد، دکمه های آنرا بست و با دو دستش هم آنرا محکم چسبید
باد هر چه کرد نتوانست کت مرد را از تنش بیرون بیاورد و با خستگی تمام رو به خورشید کرد و گفت: عجب آدم سرسختی بود، هر چه تلاش کردم موفق نشدم، مطمئن هستم که تو هم نمی توانی.
خورشید گفت تلاشم را می کنم و شروع کرد به تابیدن، پرتوهای پر مهرش را بر سر مرد بارید و او را گرم کرد. مرد که تا چندلحظه قبل با تمام قدرت سعی در حفظ کت خود داشت دید که ناگهان هوا تغییر کرده و با تعجب به خورشید نگریست، دید از آن باد خبری نیست، احساس آرامش و امنیت کرد.
با تابش مدام و پر مهر خورشید او نیز گرم شد و دید که دیگر نیازی به اینکه کت را به تن داشته باشد نیست بلکه به تن داشتن آن باعث آزار و اذیت او می شود. به آرامی کت را از تن بدر آورد و به روی دستانش قرار داد.
باد سر به زیر انداخت و فهمید که خورشید پر عشق و محبت که بی منت به دیگران پرتوهای خویش را می بخشد بسیار از او که می خواست به زور کاری را به انجام برساند قویتر است.
حرف های شنیدنی
بی سوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند
**************
نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم
*****************
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شماست.
*****************
باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند.
************************
گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان می کردن که چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد.
****************
یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود .
*****************
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است .
************************
روزی برای بعضی آدم ها تنها یک خاطره خواهید بود
تلاش کنید که لااقل خاطره ای خوش باشید
*******************
تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند:
دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان
یکی از یکی زیباتر
خاطرات آقای همساده
آقو ما یه بار رفتیم بانک یارانمونو بگیریم…
طرف گفت دیگه به شما یارانه تعلق نمیگیره!
گفتیم چرا؟گفت چون شما ۲۱ روزه که مردی!!!!
آقو مارو به زور بردن پزشکی قانونی زنده زنده کالبد شکافیمون کردن!
گفتن مرگش مشکوک بوده پلیس اومد ۲ ماه و نیم تحقیق کرد
آخرش گفت تنها مظنون ماجرا خود ماییم!مارو بردن دادگاه…
گفتیم خدارو شکر اولیای دم خونواده خودمونن مارو میبخشن…
آقو وسط دادگاه خونوادمونو جو گرفت
از قاضی اشد مجازات رو خواستار شدن!!…ها ها ها…
قراره پس فردا اعداممون کنن!…
همش به خاطر ۴۰تومن یارانه ایجور داغون شدیم!
***************
آقو ما یه بار یه حلقه ای تو خیابون پیدا کردیم
یه رفیقی داریم صداش میکنیم “گندولف”
ای حلقهو رو بردیم پیشش گفتیم کاکو ای چیه!؟
گفت ای ارباب حلقه هاس،بکنیش تو دستت غیب میشی!
گفتیم کاکو ای خرافات چیه باور میکنی رفتیم بهش ثابت کنیم
حلقه رو کردیم تو دستمون غیب شدیم!
آقو تا ما غیب شدیم مسئولین رفتن اسم مارو
از تو لیست آماری مملکت حذف کردن،نمودار رشد جمعیت سقوط کرد
بالانس عرضه و تقاضا تو بازار بهم خورد اقتصاد مملکت ۲۵۶درصد افت کرد!
ها ها ها….ینی داغون شدا له له شد!
گفتیم ها الآن ای حلقهو رو از تو دستمون در میاریم همه چی روبراه میشه
ما میشیم قهرمان ملی،آقو ای حلقهو رو در آوردیم ظاهر نشدیم!
روشو نیگا کردیم دیدیم نوشته MADE IN CHINA!ها ها ها….
ما الآن ۳ساله نیستیم هیشکی اهمیت نمیده!
به نام خدا
سلام استاد
وقت بخیر
استاد نمیدونستم که در کنگره مسئولیتی دارید!
آخه خرداد ماه که سمنان بودم، مسئولیتی نداشتید!
ارادتمندم
سلام سلمان. دوستان معمولا میز پذیرش را به من می دهند و من با دانشجویان عزبزم کار را پیش می بریم.
خدایا این کشور را از شر دروغ و خشکسالی حفظ کن. آمین
به نام خدا
سلام استاد
آمین از ته دل
سلام. واقعا آمین. آن قدر وقیحانه دروغ می گویند و آن قدر بزدلانه عمل می کنند که انسان متعجب می شود. مرد نیستند و ادعای مردی می کنند. گذار زمان باید تا افراد شناخته شوند. شما دقیقا می فهمید چه می گویم.
آمین!
سلام. واقعا آمین. آن قدر وقیحانه دروغ می گویند و آن قدر بزدلانه عمل می کنند که انسان متعجب می شود. مرد نیستند و ادعای مردی می کنند. گذار زمان باید تا افراد شناخته شوند. شما هم دقیقا می فهمید چه می گویم. (البته به مصداق خاصی شما الآن فکر نکنید خواستید برایتان مساله را حضوری توضیح می دهم)
به نام خدا
سلام استاد
خواستم بگم دورویی رو هم اضافه کنید دیدم دورویی خودش یه جور دروغه ، آدمایی که چند تا ظاهر دارن، بعضی ها با اسم مستعار بعضی ها هم با شخصیت مستعار،چه هنرمندانه دروغ میگن!!!!!.
سلام. دقیقا و تحقیقا و آفرین. ولی مسلما این تجربه را آسان به دست نیاورده اید. ننگ ابدی بر دروغگویان! آنها که جوامع سالم را به انحطاط می کشانند.
به نام خدا
سلام استاد
خدا قوت
امیدوارم که کنگره خوبی رابرگزارکرده باشید.
گروه شیمی دانشگاه سمنان توان برگزاری منظم و خوب اینگونه کارها را دارد.
استاد سمینار در دانشگاه های بسیار قدیمی و با ادعای کشور را دیدم!
استاد اگه خبر داشتم که شما دست اندر کار هستید حتما خدمت میرسیدم!
پیروز و سربلند در پناه خدا باشید
سلام دکتز سلمان. ممنون. اتفاقا جات خالی بود. درست هفته آخر به طور جدی کمک دکنر را شروع کردم یعنی وقتی که دیگر وقت آموزش نبود. خدا را شکر آن قدر عالی بود که همان افتتاحیه یک کنفرانس تجزیه به ما اجبار کردند. آن قدر دکتر زلفی گل خوشحال بود که نگو. دکتر یاوری هم که در تعریف سنگ تمام گذاشت و قول داد یک شب و دو روز محصوص آلی ها با دعوت ما بیاید. خلاصه جای دانشجویان خوب و کار درست مثل تو حسابی خالی بود.
به نام خدا
سلام استاد
به سلامتی
خدا قوت به شما و دیگر اساتید عزیز و گرامی دانشکده شیمی
یه خدا قوت صمیمانه هم خدمت همه دانشجوهای شیمی دانشگاه سمنان
به به به
به سلامتی
سمنان لیاقت بیشتر را دارد.
به امید خدا به موفقیت های بیشتر می رسید.
ان شا الله سمینارهای بعدی سعی میکنم حتما خدمت برسم.
شما لطف دارید استاد
ما افتخار شاگردی شما رو داریم استاد
ارادتمندم
به امید پیروزی و کامیابی روزافزون شما و دیگر دوستان
در پناه خدا
سلام. ممنونم. ان شاالله.
از فرارو
پنج نشانه اصلی روانیها
یک. آنها قادر نیستند همدلی کنند، اما میتوانند احساسات را تقلید کنند
اگر کمی در مورد اعماق احساسات از روانیها سوال بپرسید، او نمیتواند به خوبی پاسخ دهد. مثلا اگر از یک روانی تمام عیار بپرسید: «زمانی که فهمیدی دوستت به قتل رسیده چه احساسی داشتی؟» او برای توصیف دقیق احساسش دچار مشکل خواهد شد. پاسخ آنها شبیه چیزی «خیلی دردناک بود» خواهد بود و هیچ نوع پاسخ احساسی نخواهند داد. برای نمونه، آنها نمیگویند «انگار قلبم داشت متلاشی میشد،» چون هرگز چنین چیزی را احساس نکردهاند. اگر هم راجع به این مسئله آنها را بیشتر بازجویی کنید عصبانی خواهند شد، زیرا میدانند که دستشان رو خواهد شد.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
جفری براثیئِن در سریال بازی تاج و تخت (2013)
دو. نشانههای فیزیکی و کلامی با هم همخوانی ندارند
بسیاری از روانیها بازیگران قدرتمندی هستند و در شرایط عادی میتوانند به خوبی مشکل «عدم بروز احساساتشان» را پنهان کنند. اما مشکل اینجا است که روانیها نمیتوانند تمام مدت قانعکننده به نظر برسند. اما به طور کلی میدانند که چه احساسی را تحویل شما بدهند، مثلا میتوانند به شما بگویند «دردناک بود» ولی شما این مورد را در چشمهایشان نبینید. در این شرایط فرد با چشمانش هم احساسش را ابراز میکند، اما روانیها میتواند در این شرایط برای مدت طولانی به چشمان شما خیره شوند و حرکات دستانشان نیز همخوانی نداشته باشد.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
الکس دِلارج در پرتقال کوکی (1971)
سه. آنها بیش از حد به شما نزدیک میشوند
تقریبا در تمام فرهنگهای جهان این مسئله جا افتاده که غریبهها سعی میکنند فاصلهای را نسبت به هم حفظ کنند، اما افراد دچار اختلال روانی از این اصل پیروی نمیکنند. پژوهش انجام شده در سال 2014 نشان داد که «سطح بیعاطفگیِ بالا» در افراد با «کاهش فاصله فیزیکی» با دیگران در ارتباط است. بیعاطفگی نیز یکی از مشخصههای اصلی افراد روانی است و آنها ترجیح میدهند فاصله خود را از دیگران کم کنند. پژوهشگران آن مقاله همچنین متذکر شدند که این مشخصه نیز به دلیل تفاوت در ساختار مغزی افراد دچار اختلال روانی است. گفته میشود که «ناحیه آمیگدالِ» مغز افراد روانی که نقشی کلیدی در درک احساسات و ایجاد پاسخ به آنها دارد، به خوبی کار نمیکند.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
آنی ویلکس در فیلم میزری (بدبختی) – سال 1990 میلادی
چهار. اعتماد به نفس آنها میتواند گولزننده باشد
یکی از نکاتی که در طول مصاحبههایم با شاهدان عینیِ جرایم خطرناک متوجه شدهام این است که آن افراد به شکلی آشکار نسبت به فرآیند کلی بیتفاوت هستند، به نحوی که فکر میکنم من را به بازی گرفتهاند. آنها به چشم یک موش و گربه بازی به قضیه نگاه میکنند که پیش خود مطمئن هستند پیروز میشوند، چرا که همیشه من و پلیس را پایینتر از خودشان میبینند. من هنگام مصاحبه با روانیهای تمام عیار، چندین بار این مورد را احساس کردهام.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
پاتریک بیتمن در روانی آمریکایی (2000)
پنج. آنها دوست دارند به ماهیت خود اشاره کنند
یادم میآید که با یک مرد جوان در مورد پرونده قتلی در ملبورن صحبت میکردم. او تمام جزئیات را جلوی توضیحات ارائه کرد و پس از اینکه دوربین خاموش شد، به من گفت: «اگر من او را میکشتم، جسدش را آنجا نمیانداختم... خیلی خوششانسی که با دوستان قدیمیام صحبت نکردهای، آنها مثل من صحبت نمیکنند.» من احساس کردم که دارم با کسی صحبت میکنم که قصد دارد با لبخندی بر لب مرا تهدید کند.
چگونه یک روانی را شناسایی کنیم؟
جوکر در فیلم شوالیه تاریکی (2008)
درست است که چندین بار با افرادِ دچار اختلال روانی صحبت کردهام و میتوانم علائم آنها را شناسایی کنم، اما هنوز هم گول میخورم. روانیها میتوانند خیلی زیرک باشند. آنها به خوبی میتواند احساسات را تقلید کنند، به شکلی حتی پلیسهای باتجربه هم گول بخورند. اما این در کوتاهمدت ممکن است و اگر کمی بیشتر با آنها صحبت کنیم، میتوانیم روانی بودنشان را تشخیص دهیم.
توجه: ممکن است پس از دیدار با شخصی، حس عجیبی نسبت به او پیدا کنید و حتی نتوانید دقیقا بگویید مشکل از کجا است. من این را تجربه کردهام و وقتی چنین اتفاقی میافتد سعی میکنم فاصلهام را در آینده حفظ کنم.
ما واقعا دلایل «اختلال شخصیتِ ضد اجتماعی» را نمیفهمیم. روانشناسان میگویند که میتوان سایکوپاتی (روانآزاری) را مدیریت کرد یا با آن کنار آمد، اما نمیتوان آن را درمان کرد. بنابراین اگر شما هم با یک روانی واقعی سر و کار دارید (البته نه هر کسی؛ زیرا برخی با سطحی از سایکوپاتی مواجه هستند)، پیشنهاد من این است که از آنها دوری کنید. زیرا اگر قرار باشد شما قربانیِ اهداف آنها شوید، مطمئن باشید که آنها در این ارتباط تردید نخواهند کرد.
«زانته مالِت» متخصص جرم شناسى، انسانشناس جنایی و استاد دانشگاه نیوانگلند، آرمیدِیل و سیدنی است. نوشتار فوق حاصل تجربه شخصی زانته مالت است.
به نام خدا
سلام
جالب بود
داشتم خودمو مقایسه میکردم با این موارد
خدارو شکر فکر کنم هنوز روح و روانم سالمه
سلام
خدا را شکر.
سلام به همگی
سلام اعظم جان. به نظر آخرت کلی خندیدم. خیلی بامزه بود!!!
سلام آقای دکتر رحمانی
ای کاش شما هم در این گنگره بودید.در این صورت دکتر عموزاده اصل کار مدیریت رو میدادند دست شما و ما هم انقدر استرس نداشتیم!!!
سلام استاد
استاد در مورد این که گفتید هفته بعد بیام برای تماس با موارد خاص کنگره!!!
من یکشنبه صبح می تونم بیام. شنبه و دوشنبه رو هم بعد از ظهر می تونم بیام.
سلام. یک شنبه صبح لطفا. ممنون.
و شیر صفتان چه اندک!
وقتی مردی نیست دورویان بزن بهادر می شوند. ادعاها ادعاها و حقارت اجتماعی. چه معجونی بدهد همراه با فقر. فقر از نوع کلی اش! گاهی پرونده های قدیمی را مرور می کنم. چیزهایی را بازخوانی می کنم که اگر ننوشته بودم اکنون فراموش شده بودند و حاشا! که خصلت میمونهای داستان شماست. عشق را هم لقلقه زبان کرده اند.
خدایا دورویی و ریا را انگار پایانی نیست. و وقاحت را حدی!
دیر نیست روزی که همه در هیات واقعی خودبرانگیخته شویم و آن وقت که پرده ها برافتند حقارتها معلوم شوند.
به نام خدا
سلام استاد
دورویی وریا را انگار پایانی نیست،واقعا استاد
ولی استاد من برا اتفاقایی که برام افتاده اگه بگم خوشحالم دروغه اما گاهی که فکر میکنم میگم خوبه که این همه سختی کشیدم ،استاد خیلی غصه خوردم و میخورم،اما خیلی چیزا یاد گرفتم.
استاد در مورد پرونده هایی هم که فرمودید ، قبول دارید اگه فقط یه حسن هم داشته باشه اینه که متوجه شدید قدرت و جرات ایستادن جلو این قبیل افراد رو دارید تو حرف خیلی میشه ادعا کرد ولی شما تو عمل ثابت کردید.
راستش من از خودم راضی نیستم،امیدوارم و دعا میکنم روزی برسه که با آرامش و اطمینان قلب بگم خدایا من سعی کردم بنده ی خوبی باشم، استاد سختی ها شاید تلخ باشن،درگیر شدن با آدمای بد شاید سخت باشه اما تکلیف آدم با خودش معلوم میشه،خودش رو بهتر میشناسه،استاد من الان معنی دروغ رو بهتر میفهمم،من الان معنی آبرو بردن رو بهتر میفهمم،من الان معنی تهمت زدن رو بهتر می فهمم، حتی الان معنی رازداری رو هم بهتر میفهمم،و خیلی چیزای دیگه.
الان بهتر درک میکنم حتی چیزای بدی که خیلی هم شاید کوچک باشن اما مهم هستن ،و تمام این کوچک ها در مجموع میشن شخصیت یه آدم،عیب هایی که تا دیروز نمیدیدمشون و فکر میکردم چقدر آدم خوبی هستم،اما الان خندم میگیره و به خودم میگم اگه بشه به تو گفت خوب پس به خوب چی باید گفت.فقط از خدا میخوام بهم این قدر فرصت بده که خودمو پیدا کنم و رو خودم کار کنم و تا جایی که بد و خوب رو فهمیدم وارد شخصیت و تربیتم بکنم.
سلام. بله دورویی و ریا را پایانی نیست. من تقریبا می دانم بر شما چه گذشته و مطمئنم شما قویتر و با اراده تر به مسیر خود ادامه می دهید. خدای شما شما را کمک می کند. من مطمئنم که ان شاالله شما با صلابت تر به مسیری که تکلیفتان است ادامه می دهید....................می دانم که می فهمید و خوشحالم. هر چند از این که سخت این آگاهی را به دست آورده اید ناراحتم ولی اکنون شما سرمایه گرانی دارید. بله ادعا می کنم به لطف خدا فقط من بودم که جلوی این جماعت دروغگوی لافزن ایستادم. خدا را به خاطر این قدرت شکر می گویم. انسان جهان بینی من باید در برابر تاریخ بتواند داد بزند آیا کسی توان رودر روی من نشستن را دارد؟ آیا کسی جرات اجرای صندلی داغ دوطرفه بامن (مناظره) را دارد؟ آیا مردی هست مسوولیت گفته ها و نوشته هایش را بپذیرد؟ درجبهه این فقیران (به معنای جواب کامنت بالا) هیچ مردی نخواهید یافت. اشباح الرجال و لا رجالی که امیرالمومنین می فرمایند همینها هستند. به بلندای تاریخ داد می زنم و باید بتوانید داد بزنید آیا مردی هست؟
به نام خدا
سلام
کودکی در گوشه ای کز کرده بود ..
آتشی روشن ز کاغذ کرده بود ..
سوز سرما بود و کودک بی لباس ..
صورتش سرخ و نگاهش آس و پاس ..
صد تَرَک در دستهای کوچکش ..
خط پیری بر جبینِ کودکش ..
ضَجّه می زد ناله را در خویشتن ..
دردِ یک صد ساله را در خویشتن ..
ابر می بارید و سرما بس عجیب ..
باد هم شلاق می زد نانجیب ..
رهگذرها جملگی در کارِ خویش ..
یک به یک گمگشته در افکار خویش ..
زین میان یک تَن به کودک خیره بود ..
غصه ی کودک به جانش چیره بود ..
اشک در چشمان مستش حلقه بست ..
بر سر کودک کشید از مهر دست ..
مثل یک مجنون لباسش را درید ..
اشک ریزان بر تن کودک کشید ..
کودک بی چاره با یک آه سرد ..
با صدایی زخمی از چنگال درد ..
دیده بالا برد و با آن مرد گفت ..
از خدا کُت خواستم او هم شنفت ..
با خدا فامیل نزدیکید نیست ؟..
از کنار او مرا دیدید نیست ؟..
گفت آری بنده ی اویم رفیق ..
گر چه طاعت را از او کردم دریغ ..
خنده بر لبهای کودک نقش بست ..
داد بر آن مرد اشک آلود دست ..
گفت می دانستم از انجامکار ..
نسبتی دارید با پروردگار
آقایون بیشتر به این شعر توجه کنن چون اختیار مال و ثروتشون با خودشونه
و شیر صفتان چه اندک!
آیا مردی هست؟!
-از چه ترسیده ای؟ نترس پسر! نترس.
-از گذشته ام! نمی توانم.
-خوب شما که زبان زور را خوب می فهمید! به زورهاتان متوسل شوید. مگر تا همین چند وقت پیش لاف نمی زدید؟
-بله ولی زور ما زور شیطانی است. تا به حال هم همه جا جواب گرفته ایم ولی الحق این بار به زمین سفت رسیدیم!
-خدایا! این از فضل توست و ما را مغرور مکن که غرور بد دردی است.
...ما واقعا دلایل «اختلال شخصیتِ ضد اجتماعی» را نمیفهمیم. روانشناسان میگویند که میتوان سایکوپاتی (روانآزاری) را مدیریت کرد یا با آن کنار آمد، اما نمیتوان آن را درمان کرد. بنابراین اگر شما هم با یک روانی واقعی سر و کار دارید (البته نه هر کسی؛ زیرا برخی با سطحی از سایکوپاتی مواجه هستند)، پیشنهاد من این است که از آنها دوری کنید. زیرا اگر قرار باشد شما قربانیِ اهداف آنها شوید، مطمئن باشید که آنها در این ارتباط تردید نخواهند کرد.
Link: اعمال روز اول ذی الحجه
Link: نماز چهاررکعتی حضرت زهرا در ماه ذی الحجه
Link: ادعیه جبرئیل در دهه اول ماه ذی الحجه
کاروانِ ستاره ها، امشب در زیباترین جشنِ عشق و سرور حاضرند،
لحظه ها، بی صبرانه در گذرگاهِ وصالِ دو شاخه ی مهربانی، پایکوبی می کنند.
صدای افلاکیان، سکوت را پس می زند و خورشید، شعاعِ عشق می گسترد.
قصرِ شادمانی، از استواری ایمان، برخود می لرزد.
دست های تقدیر، در پیِ شکوفه های اخلاصند و نسترن ها می آیند تا حضور زهرا و علی را جشن بگیرند.
غبار قدم هایشان، طراوت گل هایِ زندگی را بی قرار می سازد.
عروسی خورشید، با ترنّم لب های پدر و هدیه ی صحیفه ی نورانی، از کوه های بلندِ تفاهم طلوع می کند،
حصارِ دلتنگی را درهم می شکند و شکوهِ بی مانند لحظه هایِ عاشقانه را به تماشا می نشیند.
اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه ما شعیان است. این روز سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد.
ﺩﻭم :ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﺎ ﺑﻴﻦ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎم ﺷﺒﻬﺎﻯ ﺍﻳﻦ ﺩﻫﻪ
(دهه اول ماه ذی الحجه)
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺭﻛﻌﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﻭ ﺁﻳﻪ:
ﻭَ ﻭَﺍﻋَﺪﻧَﺎ ﻣُﻮﺳَﻲ ﺛَلاﺛِﻴﻦَ ﻟَﻴﻠَﺔً ﻭَ ﺃَﺗﻤَﻤﻨَﺎﻫَﺎ ﺑِﻌَﺸﺮٍ ﻓَﺘَﻢَّ ﻣِﻴﻘَﺎﺕُ ﺭَﺑِّﻪِ ﺃَﺭﺑَﻌِﻴﻦَ ﻟَﻴﻠَﺔً ﻭَ ﻗَﺎﻝَ ﻣُﻮﺳَﻲ لأَِﺧِﻴﻪِ ﻫَﺎﺭُﻭﻥَ ﺍﺧﻠُﻔﻨِﻰ ﻓِﻰ ﻗَﻮﻣِﻰ ﻭَ ﺃَﺻﻠِﺢ ﻭَ لا ﺗَﺘَّﺒِﻊ ﺳَﺒِﻴﻞَ ﺍﻟﻤُﻔﺴِﺪِﻳﻦَ
ﺗﺎ ﺑﺎ ﺛﻮﺍﺏ ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﺷﻮﺩ.
استاد سلام
وقت بخیر
خدا قوت
استاد من آماده به رزم هستم.
امری باشه در خدمت هستیم.
بوی بزدلان به مشامم رسید!
سلام دکتر سلمان.دائما می خواهند با آدم چایی بخورند. این قدر هم ضعیفند که وقتی یک جوری آوازه ات دوباره می پیچد گردن کج می کنند. می ترسند مثل خودشان رفتار کنی و زیر آبشان را بزنی!
به نام خدا
سلام.
دیروز ثبتنام بچه های ورودی بود.با داداشم و دخترداییم اومده بودیم ثبتنام.یک لحظه یاد روز ثبتنام خودم افتادم.تابستون سال 88.چقدر خوشحال بودم که اومدم دانشگاه و بهم میگن دانشجو.چهارسال به سرعت برق و باد گذشت با کلی خاطره.
دلم واسه دوره لیسانس تنگ شده.حیف که این دورانها برنمیگرده.
سلام. ببخشید برای تاخیر. یک دفاع شاهرود و دو دفاع بابلسر دعوت بودم. موجودرتبه 5 دکتر شد! مبارکه.
به نام خدا
سلام استاد
تبریک برای دکتر شدن موجود رتبه ۴!
البته تافنی هم خدمتش عرض کردیم.
استاد حتی شهامت رو در رو صحبت کردن را هم ندارن!
بگذریم
سلام. دقیقا. موجود رتبه 4 را تنزل درجه دادم! ببخشید.
حدس میزدم!
می دانستم حدس می زنی!
اگر احساس میکنید خیلی تنها هستید...همین الان چراغای خونه رو خاموش کنید...روی مبل بشینید و یه فیلم ترسناک بذارید...
بعدش فکر میکنید یکی کنارتونه,یکی تو آشپزخونس,یه چند نفری هم تو حیاطن !!
کلا از تنهایی در میاید
امشب از دشت منا بوی خدا می آید
بوی آوای خوش خدا خدا می آید
دلمان بهر عزای حاجیان سخت گرفت
بوی روضه های دشت کربلا می آید
به خیلی ها میگیم " دوست " ...
به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم .
خیلی از این "دوست"ها ، دوست نیستن.
همکارن ، همکلاسین ، فامیل دورن ، همسایه ن ، یه آشنان
"دوست" اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.
اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.
اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی .
اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی .
که اگه دلت گرفت بهش میگی " دلم گریه میخواد ! "
اونیه که دستت رو میگیره و میگه " میفهمم " .
که نمیخواد براش توضیح واضح بدی .
اونیه که سر زده خراب میشی سرش.
نمیگی شاید آمادگی نداشته باشه.
چون مهم نیست.
نه برای اون نه برای تو .
حتی اگر خونه ش خیلی کثیف باشه.
یا سرش خیلی شلوغ باشه.
چون همیشه برای تو وقت داره.
دوست اونیه که همیشه برات گزینهء اوله.
اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.
تحقیرت نمیکنه. بهت نمیخنده
بقیه یا همکارن، یا همکلاسین، یا فامیل دورن، یا همسایه، یا یه آشنان
همهء اینا رو گفتم که بگم آدما عوض میشن
اما معیار دوستی عوض نمیشه.
برای همین یکی که تا دیروز برات "دوست" بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی قدیمی
بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه "دوست "
در سال 2015 و در عصر ارتباطات، عرب های عربستان (سعودی ها) کشتار حجاج را انکار و سانسور می کنند،... پس چه توقعی دارین که واقعه غدیر که 1425سال پیش بوده را انکار نکنند؟!
چه توقعی دارید که شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا رو کتمان نکنند و...
آفرین.
حق بده دست به سوی کمرش برد حسین
داغ تو داغ بزرگیست خمیدن دارد
اظطراب حرم از تشنگی مشک تونیست
بی علمدار شدن رنگ پریدن دارد
السلام علیک یا ابوالفضل العباس
التماس دعا
عاشورا صحنه رویارویی معدودی مردبا خیل نامردانی که ادعای مردانگی شان می شد و می شود!
ﺑﺎز ﺑﺎران ﺑﺎﺗﺮاﻧﻪ ﻣﯾﺨﻮرد ﺑﺮ ﺑﺎم ﺧﺎﻧﻪ
یﺎدم آردﮐﺮﺑﻼرا،دﺷﺖ ﭘﺮ ﺷﻮر و ﺑﻼ را
ﻗﺼﻪ ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ،ﮔﺮم وﺧﻮﻧﯿﻦ،
ﻟﺮزش ﻃﻔﻼن ﻧﺎﻻن،زﯾﺮ ﺗﯿﻎ وﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ را
ﺑﺎﺻﺪای ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎی ﮐﻮدﮐﺎﻧﻪ و اﻧﺪرﯾﻦ ﺻﺤﺮای ﺳﻮزان،
ﻣﯿﺪود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ
آخ "ﺑﺎران... آخ "ﺑﺎران.
عاشورای حسینی تسلیت باد.
التماس دعا.
به نام خدا
سلام
وضـــع مـــا در گـــردش دنـیا چـــه فرقی می کند
زنـــدگی یا مــرگ، بعــد از ما چه فرقـی می کند
مـــاهـــــیـان روی خـــــاک و مــاهــــیـان روی آب
وقت مـــردن، ســـاحل و دریا چـه فرقی می کند
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
سلام
سلام و درود بر صندوقچه ای های عزیز
امیدوارم حال همه خوب باشه
یه پیام زیبا از سایت استاد حورایی :
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم: زندگی چه می گوید: و جواب را در اتاقم پیدا کردم.
سقف گفت: اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت: دنیا را بنگر!
ساعت گفت: هر ثانیه ای باارزش است!
آینه گفت: قبل از هر کاری، به بازتاب آن بیندیش!
تقویم گفت: به روز باش!
سلام
خداوندا....
اراده ام را به زمان کودکی باز گردان.
همان زمان که برای یکبار ایستادن هزاربار می افتادم اما ناامید نمی شدم...
آمین.
خدایا !
آدم های خوب سر راهم بگذار …
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا نا امیدی یا پریشانی
بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود
کلامش،
نگاهش ،
حتی نوشته اش،
آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگیت
فقط از دست خود خدا بر می آمده که آن آدم را
برای آن لحظه خاص سر راه زندگی ما بگذارد….
سلام استاد
خوبید؟ !
استاد متن زیر رو که خوندم یاد روز هایی افتادم که همیشه حرف از چای خودن میزدید! جمله تون رو دقیق یادم نیست. یه چیز هایی در مورد این که با کسی که دوست داریم میتونیم چای بخوریم و با کسی که دوست نداریم مجبور نیستیم چای بخوریم و ...
چای بهانهایست برای هم صحبت شدن با کسی...
چای میتواند دلیل پیش پا افتاده ای باشه برای تازه کردن یک دیدار که خیلی وقت است باید اتفاق می فتاده و به هر دلیلی نیفتاده...
چای میتواند واحد اندازه گیریه رفاقت و صمیمیت باشد!
هرچه تعداد فنجانهای خورده شده بیشتر، شوق کنار هم بودن بیشتر...
هر چقدر چای یخ کند، نشان میدهد چقدر حرف دارید برای گفتن که چای فراموش میشود!!!
بنظر من چای باید همیشه قند پهلو باشد، که یادمان نرود با یک شیرینی کوچک هم میشود از تلخی ها لذت برد!!!
اکنون دلم چای میخواهد... قند پهلو!
با یک رفیق ناب که چای را به چای ببندیم،
استکان را سر بکشیم و بگوییم باز هم یخ کرد!...
خوردن چای با یک دوست را جدی بگیرید!
چرا که روزی دلتنگ این بهانه ی کوچک خواهید شد...
سلام. خدا را شکر.
چه متن قشنگی بود.
تا حالا دقت کردین وقتی پیش یکی هستین
که لهجه داره ناخوداگاه مثل اون حرف می زنین؟
تا حالا دقت کردین اگه یه هفته به مامانتون بگین من
فلان روز ، فلان ساعت ، تا فلان ساعت ، میخوام برم فلان جا
مطمئن هم بشین که گرفتن قضیه رو
همچین که لباس میپوشین برین ، باز میپرسه کجا میری ؟
تا حالا دقت کردین
تا حالا دقت کردین که اگه شما سه تا “ه” پشت سر هم تایپ کنی ، هرکدوم یه جوره ؟؟؟
ههه
تا حالا دقت کردین
دقت کردین همه میگن ای کاش دوباره به بچگی بر می گشتیم ؟
یکی نیست بگه حالا اون موقع که بچه بودی چیکار می کردی ؟
تا حالا دقت کردین
تا حالا دقت کردین وقتی در حال خوردن غذا
احساس می کنین خیلی خوشمزس و به دلتون نشسته یهو از توش مو درمیاد؟
از قدیما بگیم
صبح ها بعد از خوردن صبحونه برنامه بچه های انقلاب رو از رادیو گوش می دادیم بعد می رفتیم مدرسه…..
.•.•.•.•.•.•.
خدا نکنه میرسیدیم خونه و فقط یک قابلمه روی گاز باشه.این یعنی ناهار یا آبگوشته، یا کوفته یا آش. از برنج خبری نیست!….
.•.•.•.•.•.•.•
یادش بخیر اون موقعی که شلوار مکانیک مد شده بود و همه پسرا میپوشیدن …
*************
یادش بخیر قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعد از ظهر شروع می شد ، اول بیست دقیقه عکس یک گل رز بود با آهنگ بعد اسامی گمشدگان بود با عکساشون که وحشتی توی دلمون مینداخت که این بچه ها چه بلایی سرشون اومده ؟
آخر برنامه هم نقاشی های فرستاده شده بود که همش رنگ پریده بود و معلوم نبود چی کشیدن … تازه نقاشی هارو یه نفر با دست میگرفت جلوی دوربین ، دستش هم هی میلرزید !
.•.•.•.•.•.•.•
یه تبلیغ بستنی هم بود که گاوه به بچش میگفت بیا بچه جون
بیا شیرتو بخور … بیا دیگه !
بچش میگفت : مامان جون بستنیش خوشمزه تره
طنزکده
قصه گفتن والدین ما
تفاﻭﺕ ﻗﺼﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ما با والدین نسل جدید:
ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ جدید:
ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ... ﯾﻪ ﭘﺮی کوﭼﻮﻟﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ...
ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ما:
یه رﻭﺯ ﯾﻪ ﺟﻦ ﺍﺯ ﯾﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﻭﻥ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭﻡ...
ﻣﻨﻢ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻏﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ خنثی
املا پاتخته ای
زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” ،
در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت،
یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملأعام خنثی
قشنگترین جمله
قشنگ ترین جمله ای که میشه از یه نفر شنید چیه؟
.
.
.
.
.
پولو ریختم به حسابت
وااااالاااااااااا...
سوار تاکسی بودم، راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت:
ببین داداش، من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!
میفهمی؟ وای خواهم ساد!!!
حیف فردوسی که خواست از ادبیات فارسی حمایت کنه!
من که پیاده شدم ولی اون همچنان وای خواهد ساده بود!
به حیف نون میگن غمناک ترین لحظه زندگیت کدومه؟
.
.
.
میگه: در زلزله جسد کودکی را دفن کردم که بسیار گریه می کرد و مدام می گفت عمو من زنده ام!
سلام. مرسی.
با چراغ دنبال مرد می گردم اما مردی نیست مسوولیت حزفهای خودش زا بپذیرد در عوض رو تا دلتان بحواهد موجود!
تودهنی خورده شده کفایت برخی را نکرده و من هم هنوز کارشان دارم.
شب دراز است...
به نام خدا
سلام
این که به بعضی ها وقت می دم دلیل اون نیست که متوجه باطن پلیدشون نشدم بل که در راستای همون اصلی است که حق قضاوت ندارم. دفترم هم که به روی همه بازه اگه اصول رعایت بشه.
اگه اون خوارج خودشونو نخود هر آش نکرده بودند زودتر به حساب معاویه ها می رسیدم.
خدا را شکر که مردان ماندند و نامردان رفتند...
سلام
لطفا کسی که پیغام (راجع به مدرسه) گذاشته بود با من تماس بگیره. ممنون
به نام خدا
سلام استاد.خسته نباشید.
از طیبه شنیدم استاد تمام شدید.مبارکه.خیلی خوشحال شدم.ان شاالله سایه استادانی همچون شما سال های سال بالاسر ما دانشجوها باشه.
سلام. ممنونم. لطف دارید. خدا را شکر. دوشنبه اگر سمنانید دعوتید.
همه چیز بستگی به حال و هوای دلت داره......
حال دلت که خوب باشد
آدمها همه شان دوست داشتنی اند ..
حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی می شود که لحظه ای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی به امروزت،
که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟!
حال دلت که خوب باشد ...
می شوی همبازی بچه ها؛
برای عزیزانت همیشه وقت داری و یک دنیا مهربانی در چهره ات نهفته است؛
و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد ...
الهی حال دلتون خوش باشه...