مانیفست اصحاب صندوقچه

به نام خدا

مانیفست اصحاب صندوقچه

سلام

1- حلول ماه ربیع الاول گرامی باد

همان که پیامبر مژده دهنده اش را مژده بهشت داد.

2-سال 2012 هم که می گویند خبرهایی است! سال اژدها هم که شروع شد.

3-عن قریب صندوقچه سه ساله می شود. سه سالی که با شادی ها و غمها در کنار هم بودیم و به نوعی به صندوقچه معتاد! اگر خدا بخواهد می خواهیم باز هم با هم باشیم. راستی اصحاب صندوقچه باید چه خصلتهایی داشته باشند؟ بد نیست مانیفست خود را در این پست ذره ذره بنویسیم. . البته دوست داریم این گونه باشیم. ان شاالله که آخر و عاقبت همه ختم به خیر باشد. 

آمین

نظرات 138 + ارسال نظر
استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ق.ظ

مورد احترام دشمنان خود هستند(!) اما حسادت مانع بیان آن به صورت آشکار می شود!

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ق.ظ

سبکبال اند

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ق.ظ

سبکبارند

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ق.ظ

ساکشان همواره آماده است!

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ

علی را دوست دارند

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ

از معاویه و معاویه صفتان بیزارند

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ق.ظ

سعی وافر می کنند این حب و بغض عملیاتی باشد۸۴۸۴۸

استاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ

با غرور راه نمی روند

۱۳ چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ

به نام خدا

سلام استاد عزیز

مثل اینکه ما از همه دیرتر رسیدیم.خیلی خیلی بعضی از جملات شماو اهالی محترم صندوقچه زیبا بود.

با دیدن این جملات فهمیدم که چقدر وضعیتم بده.



بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را ،

بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند

راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.

«شهید آوینی»


یا حق

سلام ۱۳ عزیز
نه! ان شاالله باید در این جهت باشیم (به عبارتی بسیاری از اینها آرزوهای باطنی ماست)
تو صندوقچه ای هستی

رحیمی نژاد پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ

به نام خدا
سلام به استاد گرامی آقای دکتر عموزاده
سلام طیبه جان ممنون

سلام

سلمان رحمانی پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

بر مبنای شنیده هایشان قضاوت نمی کنند.

آفرین سلمان

مرتضی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ق.ظ

همواره دنبال روزی حلال هستند

سلمان رحمانی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ

حتی دشمنانشان هم قبولشان دارند.

سلمان رحمانی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:21 ب.ظ

تنها از خدا چیزی می خواهند.

۱۳ جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 ب.ظ

خودشان را هیچ میپندارند و برای هیچ بر هیچ نمی پیچند

مرتضی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ق.ظ

به معنای واقعی کلمه "زندگی" میکنند

مرتضی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ

همیشه شکر گذار خود هستند

خدا

مرتضی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ

عذر میخوام، کامنت قبلی یک کلمه جا افتاد:

همیشه شکر گذار خدای خود هستند
قدرشناس زحمات اطرافیان خود هم هستند

مرتضی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ

حتی آزار رساندن به یک مورچه را بر خود حرام می دانند
چه رسد به اینکه بخواهند انسانی را بیازارند

مرتضی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ

همواره در کارهای خود بر خدا توکل کرده و از ائمه معصوم مدد میگیرند

محسن دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام
سلام استاد
آیت الله جوادی آملی استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «و عباد الرحمان الذین یمشون علی الارض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» گفت: بندگان خدای رحمان فرومایه نیستند ولی فروتنانه زندگی می کنند و به سر می برند. انسان فرو مایه سست است ولی انسان فروتن محکم و متقن است اما آرام به سر می برد. اگر جاهل با ایشان از روی جاهلیتش با جهل علمی یا جاهلیت عملی حرف بزند، آنها بهشتی گونه پاسخ می دهند، قالوا قولا سالما سلیما، قولی که از هر گزندی سالم است.

سلام
ممنون
چطوری محسن؟

محسن چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:32 ق.ظ

سلام استاد
حالتون خوبه؟خوش و یا بهتر بگم خوب میگذره؟
منم شکر.خوبم.

سلام محسن عزیز
انسان ساده (که اول پیچیده می نمودی برایم! یادت می آید؟ ولی همان موقع هم خوش قلبی ات را می دیدم)
بگذریم. الحمدلله خوبم. امیدوارم تو هم خوب باشی.
می دانی که وطن دوستی نشانه ایمان است؟ تووطن دوستی. بعدا بگو اندیسهایش را به تو بدهم!

استاد چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ق.ظ

وطن دوستند.

محسن پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام مجدد استاد
بله یادم میاد.البته هنوز برام سواله که چرا یا با توجه به چه رفتاری از من به این نتیجه رسیده بودید؟(البته فقط برحسب کنجکاوی،یا شایدم فضولی پرسیدم.اشتباها برداشت نشه که فکر کنید از صحبت هاتون ناراحت شدم).ممنون ازلطفتون.
خوشحال میشم خط آخر رو تشریح کنید.

سلام محسن عزیز
اولا قبول داری که رفتارم با تو طوری بوده که ناراحت نمی شدی یعنی در برخوردم با تو اثری نداشته ثانیا خودت دلت می خواست باهات شوخی کنم.
اما جواب از خنده های پس از هر پاسخ به سوالت! البته ته دلم به سادگی ات ایمان داشتم وگرنه حتبی به شوخی هم بهت نمی گفتم!

موفق باشی

محسن دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام استاد
شرمنده دیر شد؛دسترسیم به اینترنت کمی محدود بود.
بله استاد درسته.
اما جواب شما رو متوجه نشدم یا بهتر بگم یادم نیومد.

ممنون.

سلام محسن
مهم نیست!
این ورا اومدی سری بزن گپی بزنیم!

ممنون

شازده کوچولو پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ

به این آیه ایمان دارند و ساده از کنارش نمی گذرند

ای کسانی که ایمان آوردید از بسیاری پندارها درباره هم بپرهیزید که بعضی ظن و پندارهای شما معصیت است و از حال درونی هم تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید.

حجرات آیه 12

محسن پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام
حتما استاد،من هم خیلی دوست دارم ببینمتون.ایشالله که فرصتی پیدا بشه بیام پیشتون. البته حدود دو ماه پیش یکی دو بار اومدم ولی موفق نشدم ببینمتون.

به امید دیدار

سلام
ممنون محسن

مرتضی شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:56 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه مخصوصا استاد عزیز

حضور پرشور همتون رو در انتخابات تبریک میگم
و تاسف میخورم واسه اونهایی که از قافله جا موندن
اشنالله که دلیل نیامدنشون مخالفت با اصل نظام نبوده باشه


به به آقای محافظه کار هم که اینجاست
پسر جان این اندیکاسیون رو داری که تو قسمت حفاظت اداره اطلاعات استخدام بشی
راستی دفعه بعد که خواستی بری دانشگاه روز قبلش به استاد زنگ بزن و هماهنگ کن که نری پشت در بمونی و دست از پا درازتر برگردی

این هم مانیفست امروزم:

تو عالم رفاقتشون، رفیق واقعی هستن، دروغ نمیگن،سوء استفاده نمیکنن،جواب اعتماد رو با حسن نیت میدن و غیره!!!
قولی که میدن سر قولشون می مونن و به هر قیمتی که شده عملیش میکنن!
بهشون میگن مرد نه نامرد!

یا علی

سلام

مرتضی! تو کلا اندیکاسیون درشت شنیدن داری!!!

مرتضی شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ

به نام خدا
قبل از اینکه حرفای درشت درشتی بزنم جنبه ی خودمو واسه شنیدن حرفای درشت بالا بردم
به قول خودتون
ماییم و نوای بی نوایی
...

[ بدون نام ] جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
خوب هستید؟
امیدوارم همیشه در پناه خداوند و در کنار خانواده محترم و دانشجوهای باوفاتون شاد باشید وسلامت.
سال جدید رو هم خدمت شما و تمامی احالی صندوقچه تبریک عرض می کنم.
استاد خصوصیات صندوقچه ای ها واقعا" برازندست.
یک معلم باید در درجه ی اول یک روانشناس خوب باشه درست مثل شما.
همیشه به یادتون هستم، لطفا" برام دعا کنید و فراموشم نکنید.

به نام خدا

سلام
امروز۴/۲/۹۱ است و ببخشید از این که این پیام پس از یک ماه تایید می شود!
دلیلش اطمینان از صحت پیام است و بستن کوچکترین منافذ رخنه لافزنان بی حیا!
ممکن است صاحب این نوشته یک روزی دشمن عموزاده شود اما در لحظه نگارش این مطلب باید صادق باشد. این فرق یک انسان سالم است با یک بوقلمون صفت وریاکار.
سالم باشیم!

گیلار چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ب.ظ

به نام خدا


وقت سحر به آینه‌ای گفت شانه‌ای

کآوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تندخوست

ما را زمانه رنجکش و تیره‌روز کرد

خرّم کسی که همچو تواش طالعی نکوست

هرگز تو بار زحمت مردم نمی‌کشی

ما شانه می‌کشیم به هر جا که تار موست

از تیرگی و پیچ و خم راه‌های ما

در تاب و حلقه و سر هر زلف گفت‌وگوست

با آنکه ما جفای بتان بیشتر بریم

مشتاق روی توست هر آن کس که خوب روست

گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد

هر چند دل فریبد و رو خوش کند عدوست

در پیش روی خلق به ما جا دهند از آنک

ما را هر آنچه از به دو نیک است روبه‌روست

خاری به طعنه گفت چه حاصل ز بو و رنگ

خندید گل که هر چه مرا هست رنگ و بوست

چون شانه عیب خلق مکن مو به مو عیان

در پشت سر نهند کسی را که عیب‌جوست

ز آن کس که نام خلق به گفتار زشت کشت

دوری گزین که از همه بدنام‌تر هموست

ز انگشت آز دامن تقوا سیه مکن

این جامه چون درید نه شایسته رفوست

از مهر دوستانِ ریاکار خوش‌تر است

دشنام دشمنی که چو آیینه راست‌گوست

آن کیمیا که می‌طلبی، یار یکدل است

دردا که هیچ‌گه نتوان یافت، آرزوست

پروین نشان دوست درستی و راستی‌ست

هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست

پروین اعتصامی

آفرین گیلار
آفرین پروین! خدایت رحمت کناد.

گیلار جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:44 ب.ظ

به نام خدا

سلام

صداقت در مقابل سیاست دیگران ، سادگی ست

و سیاست در مقابل صداقت دیگران ، خیانت . . .

دکتر علی شریعتی

سلام

آفرین دکتر

گیلار سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ق.ظ

اگر شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگر غمگین بودی آروم گریه کن تا شادی ناامید نشه.((چارلی چاپلین))

آفرین! چه گفتار حکیمانه ای!

گیلار پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

به نام خدا

آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های میانگین در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند



آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

آدم های میانگین درد خودشان را دارند

آدم های کوچک بی دردند



آدم های بزرگ بزرگی دیگران را می بینند

آدم های میانگین به دنبال بزرگی خود هستند

آدم های کوچک بزرگی خود را در کوچکی(تحقیر) دیگران می بینند



آدم های بزرگ به دنبال کسب دانایی هستند

آدم های میانگین به دنبال کسب دانش هستند

آدم های کوچک به دنبال کسب سواد هستند



آدم های بزرگ به دنبال پی ریزی(طرح) پرسش های بی پاسخ هستند

آدم های میانگین پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

آدم های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند



آدم های بزرگ به دنبال آفریدن پرسش هستند

آدم های میانگین به دنبال گشودن(حل) پرسش هستند

آدم های کوچک پرسشی ندارند



آدم های بزرگ خاموشی را برای سخن گفتن برمی گزینند

آدم های میانگین، گاه خاموشی را بر سخن گفتن برتری می دهند

آدم های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت خاموشی را از خود می گیرند
--
از مرگ نترسید. از این بترسید که وقتی زنده اید، چیزی درون شما بمیرد

عالی است!
چقدر به بعضی ها می خورد. واقعا عالی است.

رحیمی نژاد دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ق.ظ

به نام خدا
سلام
استاد روزتون مبارک

سلام
ممنون به پدرتون هم تبریک بگید.

رحیمی نژاد سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ

به نام خدا
سلام به استاد گرامی
استاد اگه خدا بخواد هفته ی دیگه وسایلم رو می بریم رشت. آقا حسینم زحمت کشید و خونه رو آماده کرده. حسین پسر خالمه بابای حسین حدود 10 سالی میشه از دنیا رفته(خدا رحمت کنه شوهر خالمو) حسین و خالم دست تنها کارارو ردیف کردن و توی 2 ماه همه چی به لطف خدا و زحمت خانواده ها ردیف شد.آقا حسین یه داداشم داره حالا از لطف خدا من دو تا داداش دارم
استاد جایی برای کار فرم پر کرده بودم که نشد. از طریق کاریابی . اول گفتن 14 نفر بعد هم که خانمه گفت دو نفر رو گرفتن با شما موافقت نشده اون دو نفر هم کلی سابقه ی کار داشتن. نمی دونم مایی که سابقه نداریم حق کار گویا نداریم. استاد زندگی یادم داده که همه چی یه روز تمام می شه. هم خوشی هم ناخوشی و به قول خدا زندگی یه بازیچه و سرگرمیه هدف چیز دیگه ای است. استاد یادتونه در پاسخ به یک میلم فرمودید این میل رو نگه می دارم تا مشکلات حل شد بهتون نشون بدم؟ من می دونم یه روزی به تمام آرزوهام می رسم. استاد این اواخر بین ازدواج و درس دچار تردید شده بودم چون شدیدآ دلم می خواست ادامه بدم. تو ی همین وبلاگ هم گفتم تازه از درس خوندن دارم لذت می برم و شما هم گفتید قدر این احساس رو بدونم. اما وقتی حسین اومد حسابی گیج شدم اینقدر مشتاق ادامه تحصیلم بود که من ترسیدم و گفتم اگه نخوام چی؟ حسین معلمه راهنماییه و علوم درس میده. آرزوش پزشک شدن بوده و هست و مشکلات زندگی مانع شد. حالا ازش قول گرفتم بخونه و دکتر شه منم قول دادم کمکش کنم. هردو تصمیم داریم درس بخونیم. خدا هردو آرزومو براورده کرد هم ازدواج هم امکان تحصیل (اجازه ی همسر) حالا دیگه یا علی گفتنش با خودمه.
میدونید استاد داشتم کتابامو توی کارتون می چیدم که دفتر شیمی عمومی یک رو دیدم. این باعث شد بیام و بنویسم. صفحه ی اول دفتر که همیشه سفید رهاش می کنم یک دو بیتی به دست خط رویا اسماعیل پور نوشته شده امضا هم کرده و زیرش نوشته پس فردا امتحان شیمی داریم یادش بخیر خداییش نخونده اومدم و میدونستم خراب می کنم پشت شیشه نمره ی 16 . کلی ذوق که چه جالب بیش از قبولی. بعد دیدم نه افتادم حسین تمام نمره هاش بیسته بفهمه من چجور درس خوندم
صفحه ی دوم اول بسم الله نوشتم بعد اسممو بعد کلاس شیمی کاربردی
دفتر شیمی عمومی (1)
استاد: آقای عموزاده
بعد هم با مداد توضیحات شما رو نوشتم.
3 واحد تئوری
هر واحد یک ساعت درسی
.
.
.
شیمی 4 ساعتی است و 6 جلسه می توان غیبت داشت.
منم که حتمآ از همش استفاده کردم
الان پشیمونما. کاش خوب درس می خوندم.
خدا بخواد جبران می کنم.

استاد 12 بهمن عروسیمه شما هم به همراه خانواده دعوتید . فعلآ آدرس تالار رو ندارم کارت ها به دستمون نرسیده. بعدآ حتمآ زنگ میزنم و دعوتتون می کنم. اگه افتخار بدید و تشریف بیارید خوشحال میشم. عروسیمون هم به امید خدا رشت خواهد بود.

سلام
ماشاالله!!!

به کدام سوال جواب بدم؟!
خدا رحمتشان کنه.
همه چی یادمه بعضی ها هم یادم اومد.
باز هم می گم نگران نباشید
ان شاالله همه چیز حل می شه

به همسر عزیزتان و ایضا بقیه سلام برسانید
از دعوتتان من و خانواده ممنونیم خانمم خوشحال شد.
اما فکر نمی کنم بشود که بیاییم.
آرزوی ما خوشبختی شماست ان شاالله


ممنونم

رحیمی نژاد چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
چشم استاد .توکل به خدا
بزرگیتون رو میرسونم
به خانم محترمتون سلام گرم منو برسونید . و به ایشون بگید انشاالله خودشون دوتا عروس ماه می گیرن:-) هم با ایمان هم با اخلاق هم مهربون. به امید خدا:-) انشاالله ما هم دعوت دیگه:-) راستی استاد هنوز قرار جمع شدن بچه ها دور هم برقراره؟ دوست دارم اگه یه روزی همه دوباره تو دانشگاه جمع شدن منم باشم. راستی استاد داداشم داره بابا میشه. اسمشم گذاشتن امیر مهدی:-) حس عمه شدن خیلی خیلی شیرینه:-)
استاد نمی خوام اذیت شید اگه تونستید تشریف بیارید باعث افتخار و خوشحالی ماست اگه نیومدید هم به قول خودتون وقتی نیستید هم هستید.عروسی نشد برای تفریح و گردش عید و تابستان حتمآ بیاید پیشمون. راستش اون شب که راه افتادیم بیایم سمنان تا من یو وی بگیرم بابام گفت انشاالله جبران می کنیم خونه درست کردیم شمال استاد رو دعوت میکنیم بیان یه گردش حسابی:-) گویا قبل این که بابا خونه درست کنه من خونه دار شدم:-) خلاصه استاد فراتر از استادید برای من. مثل پدر می مونید خیلی چیزا مستقیم و غیر مستقیم ازتون یاد گرفتم. ممنونم از شما.
راستی استاد به لطف حق بریم خونمون کلآ کامپیوتر نداریم شاید تا یکی دو سال هم از نظر مالی نشه تهیه کنیم. همیشه سپاسگزار شما خواهم بود.

یه جمله هم برای خانم دکتر عموزاده البته با اجازه ی شما:
خانم دکتر عزیز، استادم میگن شما دانشجوهاشون رو تا حدی میشناسید. منم یکی از دانشجوهای استادم. استاد خیلی وقت ها حضورشون باعث شادی بوده برام چه تو مشکلات شخصی که راهنما بودن و دعوت به صبرشون آرامش بخش بود چه تو کارای علمی که قوت قلب بودن. من میدونم که استاد وقتی رو که برای ما میذارن میتونن در کنار خانواده ی مهربونشون باشن. از شما هم سپاسگزارم به خاطر دریای عاطفه و محبتی که دارید و حتمآ گاهی مثل مادر برای ما دل میسوزونید. ممنونم از شما. از ته دل بهترین هارو براتون آرزو دارم.

سلام
ممنونم تاریخش را نوشنه ام یادم نیست چند سالی مانده. ان شاالله با شکوه برگزارش می کنیم. حتما بیایید.

خدا ان شاالله به شما و همسر محترم و بابا مامان و برادر عزیزتان بهترین ها را بدهد.
به بند مربوط به خانمم رسیدم نخواندم جوابش را خودش بیویسد ان شاالله. اگر دیر شد ببخشید.
تبریک به برادرتان هم بگویید لطفا.

سلام من خانم دکتر عزیز هستم!جای شما خالی نازه ازسرکار آمده بودم و خسته. که متن شما را خواندم و کلا شاد شدم و سرحال! ازصمیم قلب برای شما آرزوی بهروزی دارم. تبریک دوجانبه مرا هم بپذیر به ویژه برای عمه شدن که خیلی احساس خوبی دارد.

رحیمی نژاد چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ق.ظ

به نام خدا
سلام به استاد بزرگوار و خانم دکتر عزیز
ممنونم استاد .
با تمام وجود دوست دارم بیام .البته از بچه های ما شاید کسی نباشه اما دوست دارم بیام و حداقل شاهد ذوق بچه ها وقتی همدیگرو میبینن باشم. و البته خیلی دوست دارم شمارو ببینم.
اگه بی خبر نمونم و خدا بخواد انشاالله حتمآ می آم.
استاد از دعای خیرتون ممنونم. خیلی زیاد.
و ممنون از تبریکتون.

خانم دکتر عزیز و مهربان خدا قوت. از تبریکتون ممنونم. بله عمه شدن خیلی شیرینه بویژه که اولین بچه ای است که صداش قرار تو خونمون بپیچه.


سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد