به نام خدا
سلام.
از خانم شمسی و خانم طالبی بسیار ممنونم. در روز میلاد پرچمدار کربلا حضرت زینب (ع) و در آستانه بهار این کلبه قدیمی های صندوقچه افتتاح می شود.
ان شاالله این عید زیبا بر همه مبارک باشد.
به نام خدا
سلام.
از خانم شمسی و خانم طالبی بسیار ممنونم. در روز میلاد پرچمدار کربلا حضرت زینب (ع) و در آستانه بهار این کلبه قدیمی های صندوقچه افتتاح می شود.
ان شاالله این عید زیبا بر همه مبارک باشد.
پشت هر کوه بلند،
سبزه زاری است پرازیاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست ، دگر غصه چرا؟
به نام خدا
در سپیده دم ازل ان زمان که سازندگی کائنات اغاز می گردید
و کتاب تکوین گشوده میشد نخستین کلمه ایی که با قلم تقدیر
بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه ی زیبای استاد بود
و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت.
سلام استاد.روزتون مبارک.ان شاالله سال های سال سایتون بالاسر خانواده محترمتون و دانشجوها باشه.
به خانم محترمتون هم سلام برسونید و این روز رو به ایشون هم تبریک بگید.
سلام. ممنون. خانمم هم سلام می رساند.
لطفا
طورى خاطره بسازید...
که...
بعد از شما هم....
بنوانند زندگى کنند....
آفرین
من یک مسلمان هستم
اسلام کامل است
امامن نیستم
اگراشتباهی ازمن سر زد
این عیب رابه من نسبت دهیدنه به دینم...
هیچ وقت گل نباش که به خاک اسیر باشی و هیچ وقت باران نباش که به خاک بیفتی همیشه خاک باش که گل از تو بروید وباران به خاطر تو ببارد...
روزى پروانه خواهى شد, بگذار روزگار هر چه میخواهد پیله کند....
ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ!
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪﻭﺑﺮﻕ!!
آینده، هیچوقت اتفاق نمیفته، بلکه ساخته میشه!
نمیشه برگشت و آغاز خوبی داشت، ولی میشه تغییر مسیر داد و پایان خوبی داشت...
معلم :طولانی ترین شب سال چیست?
حمید :شب امتحانات.
وقتی پشت آیفون می پرسی: «کیه؟» 95% مردم میگن «باز کن»، 5% باقیمونده هم میگن: «منم»! سواله می پرسیم؟
- تو خونه ما عطسه کنی کسی نمیگه عافیت باشه، همه میگن بیا، بفرما، لباس کم پوشیدی سرماخوردی!
- تو یه پاساژ راه می رفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین. سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی می کنم و وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن. اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه می کنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه. بهش گفتم خنده داره؟ من فکر کردم آدمه. یارو چیزی نگفت، خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است.
- دیروز سر چار راه یه نفر اومد گفت: گل می خوای؟ منم مثل فیلما پنج تومن دادم و گفتم همشو بده. بعد یارو گفت: ببخشید آقا دونه ای چهارتومنه! تو عمرم انقدر تحقیر نشده بودم.
اتاق دخترا مرتبه تا وقتی که نوبت می رسه به: حالا من چی بپوشم؟
میترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم.
بوف کور - صادق هدایت
"بزرگترین درس زندگی اینه که گاهی احمق ها هم درست میگن!"
پدرخوانده - کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
"گاهی سرنوشت انسان ها قبل از مرگشان به پایان می رسد"
میلان کوندرا - شوخی
"وقتی کسی به من میگوید میتوانی یک راز را نگه داری؟ به او میگویم چرا باید نگه دارم؟ وقتی خودت نمی توانی!"
گور ویدال
"همیشه کسانی که از همه کمتر به زن احترام میگذارند، بیشتر از احترام به زن دم میزنند."
"ژان کریستف - رومن رولان"
"امشب به قصه دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی..."
هوشنگ ابتهاج
"از آنجا که دیگران نمی توانند از همان دیدگاه خود آدم به مسائل نگاه کنند، نمی فهمند آنچه سرسری می گویند تا چه حدی می تواند آدم را بیازارد."
در جستجوی زمان از دست رفته - مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی
"دردی بزرگتر از یاد روزگار خوشی در دوران تیره روزی نیست..."
دانته آلیگیری
"اگر بدانیم آدم ها واقعاً چه فکر میکنند، نمی توان با آنها زندگی کرد."
آلبر کامو - یادداشت ها
همیشه کسانی که از همه کمتر به زن احترام میگذارند، بیشتر از احترام به زن دم میزنند
"گاهی به نظرم می رسد اگر کر بودم کمتر عذاب میکشیدم ، تا حالا که لالم!"
متن هایی برای هیچ - ساموئل بکت
"عمری ست لبخندهای لاغرِ خود را
در دل ذخیره میکنم
باشد برای روزِ مبادا
اما در صفحه های تقویم
روزی به نامِ روزِ مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثلِ همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند
شاید امروز نیز
روزِ مبادا باشد..."
قیصر امین پور
آقای مجری:
در خواست مون رو می تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم.
مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟
پسر خاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم.
- نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده …
- خودمون بلند می شیم بر می داریم، به بقیه هم تعارف می کنیم.
- نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده.
- می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟
- نه نه … قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده
می تونیم یه کلمه قبلش بذاریم.
بگیم:” عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟”
-بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم
شیرینی می خوای، بهت می گفتم. بفرمایین. بفرمایین
ن پاسخ دادن...
مردی بطور مسخره به مرد ضعیغی الجسمی گفت تو را از دور دیدم فک کردم زن هستی و آن مرد جواب داد منم تو را از دور دیدم فکر کردم مرد هستی.
*************************
چرچیل وزیر چاق بریتانیا به برناردشو که وزیر لاغری بود گفت هرکس تو را ببیند فکر میکند بریتانیا را فقر غذایی فرا گرفته است . برناردشو جواب داد : و هرکس تو را ببیند علت این فقر را میفهمد .
*******************
ملا نصرالدین وارد روستایی شد و یکی از اهالی به او گفت ملا من تو را از طریق الاغت میشناسم و ملا جواب داد : اشکالی ندارد چون الاغها یکدیگر را خوب میشناسند.
***********************
مردی به زنی گفت تو چقدر زیبا هستی. زن گفت کاش تو هم زیبا میبودی تا همین حرف را بهت میگفتم . مرد گفت اشکالی ندارد تو هم مث من دروغ بگو.
*******************
زوج جوانی در کنار هم نشسته و دختره شدیدا غمگین است. شوهرش بهش گفت : تو دومین دختر زیبایی هستی که توی عمرم دیدم. و دختر با حالت تعجب پرسید پس اولیش کیه؟ شوهر گفت : خودت هستی وقتی تبسم روی لب داری
*********************
زنی روستایی با چهار الاغش از مسیری عبور میکرد که دوتا جوان با تمسخر بهش گفتند صبح بخیر مادر الاغها و زن سریعا جواب داد صبح شما هم بخیر فرزندان عزیزم
****************************
پیرمردی که از کهولت سنش کمرش قوس شده بود از مسیری عبور میکرد جوانی از روی تمسخر گفت پبرمرد این کمان را به چند میفروشی ؟ پیرمرد جواب داد اگر خداوند عمرت را طولانی کرد کمان مجانی بهت میرسد .
******************************
روزی چرچیل از کوچه باریکی که فقط امکان عبور یک نفر را داشت رد می شد که از روبرو یکی از رقبای سیاسی می رسد بعد از اینکه کمی زیر چشم با هم نگاه می کنند رقیب می گوید من هیچوقت خودم را کج نمی کنم تا این آدم احمق از کنار من عبور کند
چرچیل در حالیکه خودش را کج می کرد وگفت ولی من این کار را می کنم !
****************************
یکی از پسرهای همکلاسی در جمعی از دانشجویان داشت از خودش تعریف می کرد و ضمن صحبت هایش گفت:" شخصیت و متانت همین طوری از من می ریزد." بلافاصله گفتم:" فکر کنم همه اش ریخته!!"
تفال زدم ببینم یارانه بهمون تعلق میگیره یا نه اومده:
دوش دیدم که ملائک قید یارانه زدند
انصرافی بنوشتند و به سامانه زدند
محیط مجازی خوبیش اینه معلوم نمیکنه کیا بدخطن ، کیا خوش خط؟! مثلا من اگه قرار بود واقعی بنویسم باید نوشتمو میبردین داروخونه بفهمین چی میگم:D
**************************
بچه ها خواستم بگم امروز یه ماشین فراری 2013 گرفتم خواستم خوشحالی مو با شما تقسیم کنم حالا واسه من با نخ کار می کنه دعا می کنم شما کنترلی شو بخرید بعد باهاش بازی کنید :D
*****************************
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ..... ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯿﺘﻮﻥ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺪﺍﺭﻭﺷﮑﺮ ﺍﻧﻘﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺍﻧﺼﺮﺍﻑ ﺩﺍﺩﯾﻢ...
ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻘﺪ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻥ...!!
اگر ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ، ﯾﺎﻫﻮ ﻭ ﮔﻮﮔﻞ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ :
ﺟﻬﺖ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﯾﻤﯿﻞ :
1 - ﮐﭙﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺍﺯﺻﻔﺤﻪ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ
2 - ﮐﭙﯽ ﮐﺎﺭﺕ ﻣﻠﯽ
3 - ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ
4 -3 ﻧﻔﺮ ﺿﺎﻣﻦ ﻣﻌﺘﺒﺮ
5 -ﻭﺍﺭﯾﺰﯼ ﻣﺒﻠﻎ 80 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ
شاعر میگه:
"برخیز و مخور غم جهان گذران"
همین که پا میشیم میگه:
"بنشین و دمی به شادمانی گذران"
واقعا آدم بحالت نیم خیز گیر میکنه!
مسئولین هم که هیچ فکری نمیکنند!
همیشه مطالبتان زیباست. ممنون
به نام خدا.
سلام استاد.خسته نباشید.ببخشید یه سوال داشتم.
دوره های اموزش محور چه دوره هایی هستن؟آیا واسه ادامه تحصیل خوبن؟
سلام. پروژه ندارند. نه معمولا کسی برشان نمی دارد.
هیچ چیز به اندازه یک کوه شبیه پدر نیست!
پیشاپیش روز پدر و میلاد حضرت علی (ع) بر شما مبارک
سلام. ممنون. تبریک مرا هم پذیرا باشید.
هزاران کاخ در عالم، هزاران قصر مستحکم، جواهرهای دنیا و، هزاران ثروت و درهم، هزاران تن، هزاران سر، هزاران روح در پیکر، هزاران دست، هزاران چشم، هزاران زلف چون عنبر، قسم بر آیه ی اطهر،قسم بر سوره ی کوثر، قسم بر کائنات و آسمان و ارض و بر اختر، که اینهایی که من گفتم، و از این گفته ها بهتر، نمی ارزد به یک موی امیرالمومنین حیدر
میلاد امیرالمومنین بر شما مبارک
**************
استاد روزتون مبارک
سلام. ممنون. تبریک مرا هم پذیرا باشید.
به نام خدا
سلام استاد
سلام به دوستای خوبم
نتایج ارشد اومد. چه کردید؟ انشاالله خوش خبر باشید.
شازده کوچولو چه کرد؟
آرزوی موفقیت هر سه ی شما رو دارم.
سلام
اگر لباس تنگ و چروک و بیریخت بپوشن :
در مورد پولداره : ایول عجب لباسی معلوم نیست از کجا خریده .... اصل مارک داره .... فکر کنم خودش از خارج خریده
در مورد بی پوله : عجب لباس جیغی .... احتمالا" بهش صدقه دادن شایدم دست دوم خریده
بی بته های نان به نرخ روز خور این طوری اند.
بابای مردم صبحا با یه لیوان اب پرتغال میرن بالا تختشون
با عزیزم عزیزم بچشون رو صدا میکنن...
حالا درسته من خوابم سنگینه ولی دلیل نمیشه صبحا میخواد صدام کنه یخ بندازه تو لباسم.
از یه نفر میپرسن نظرت درمورداهمیت آب چیه ؟میگه:اگه آب نباشه،مانمیتونیم شناکنیم واگه نتونیم شناکنیم،غرق میشیم
بیاییم و ساده از هم نگذریم...
گلدار از هم بگذریم...
یا حتی راه راه یا چارخونه!
وسطی محشر بود.
بعضیا تو زندگى آدم نقش هله هوله رو بازى می کنن
ظاهره شون قشنگ و با مزه
اما جلو رشدمون رو می گیرن!
عضی ها رو در جوب باید شست. تا لجن ها همه خوشحال شوند که کثیف تر از خودشان هم هست
یه روز دو تا سوسکه می رسن به هم، اولی به دومی میگه تو اتاق شما هم دانشجو پیدا میشه؟!
والا فقط اسمش زنگ تفریح بود، ما که همش داشتیم مشق های زنگ بعد رو توش می نوشتیم!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﯾﻬﻮ
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﭼﺎﻗﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﭘﺸﺖ ﮐﻤﺮﻡ ﮔﻔﺖ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮ ﺑﺪﻩ
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: 093585
ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﯾهﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺖ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ O.o
یکی از انتخاب های سخت زندگی
بعد از امتحان نمیدونی جزوه رو شوتش کنی بیرون
یا
نگهش داری برای ترم بعد
به طرف میگن با ۶تا بیل جمله بساز
میگه:مابالاخره نفهمیدیم که قابیل بابیل هابیل وکشت یاهابیل بابیل قابیل وکشت.
اعتراف می کنم
اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم
سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی
این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!
****************
اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه
بعد که یکم میره جلو ذوق میکنم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!
**********************
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه!!!
**************
اعتراف می کنم تا راهنمایی به سبقت میگفتم سرقت
اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن
***************
اعتراف می کنم با دوستم رفته بودیم رستوران که یه پسری که تازه غذاشو سفارش داده بود یک گاز از ساندویچش خورد رفت
من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به غذای طرف در حال بلعیدن بودیم که آقا برگشت
نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده
دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار
****************
اعتراف می کنم بچه که بودم وقتی می شنیدم یکی میگه موهامو بلند کردم
فکر می کردم یعنی یه دارویی چیزی میزنه به موهاش تا بلند بشه!
توصیه حیف نون به فرزندش:
اگر به یکدیگر احترام بگذاری، یکدیگر نیز به تو احترام خواهند گذاشت!
××××××××
حیف نون: آقا سیب ها کیلویی چنده؟
فروشنده: دو هزار تومن
حیف نون: یک کیلو پرتقال و دو کیلو گلابی لطف کنی
××××××××××
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻢ
ﺗﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ
یکی دﻭ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ!
××××××××××××
بچه فامیلمون اوقات فراغتشو با کلاس پیانو و تبلتش پرمیکنه
ما بچه بودیم با بالش خونه میساختیم یه ذره نون و آب برمیداشتیم ساعتها میرفتیم اون تو
×××××××××
ته دیگ است دیگر
گاهی جوری میچسبد به ته قابلمه که یک خانواده را ماتم زده میکند!
طرف لب دریا وایساده بود هی داد میزد: آفرین ماشاال..
ازش میپرسن : چیکار داری می کنی.
میگه : پسرم یک ساعته رفته زیر آب هنوز برنگشته.عجب نفسی داره ها....
به طرف میگن : دخترتو به کی دادی؟
میگه : غریبه نیست. دامادمه.
خنگول سیم کارت دوقلو می خره.
از این خطش به اون خطش پیام میده:سلام خوبی؟
با اون خطش جواب میده: خوبم شما؟
یه سوال�؟
به نظرتون پشه ها واقعا صداشون همینه یا دارن مسخره بازی در میارن؟؟؟؟
صدا به تصویر نمیخوره آخه�
اینایی که به اینترنت اکسپلورر احترام نمیزارن !
همونان که پدر مادراشونو بعدها میفرستن خونه سالمندان
خدا ازتون نگذره :|
بنظرشما این تبلیغات تلویزیون که نشون میده پست وسایل و میبره دم خونه بدون اینکه پولشو بگیره میره فوتوشاپه آیا؟
مگه همچنین چیزی امکان داره اصلا
خلاصه خوش به سعادتشون.
- آقا داماد چیکارهان ؟
- کارشناس مسائل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ایران ، خاور میانه و جهان هستن .
-آفرین ، حالا کجا کار می کنن ؟
- رو تاکسی ^___^
احتمالا قراره تا ده بیست سال دیگه بچه هارو از اینترنت دانلود کنیم
فقط بچه هایی که تو ایران به دنیا میان عقب افتادن
چون مرتب اینترنت قطع و وصل میشه :))
محاله وقتی زنگ خونتونو میزنن ، اگه مهمون سرزده اومده باشه
این جمله از اهالی خونه شنیده نشه
جــــــــمــــــــــع کـــنــیــــــــن !
ﻻﻯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ٢ ﻣﻴﻠﻴﻤﺘﺮ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﮕﺲ ﭘﻴﺪﺍﺵ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻭ ﻣﻴﺎﺩ ﺗﻮ ﺧﻮنه
ﻭﻟﻰ ﺍﮔﻪ ۶ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻗﺪﻯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻫﻰ ﻣﻴﺮﻩ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﺗﻮ ﺷﻴﺸﻪ!
دقت کردین اونی که مدال برنز میگیره خوشحال تر از اونیه که مدال نقره می گیره
توی فرهنگ ما تا شیش صبح بیدار موندن خیلی راحت تر از شیش صبح بیدار شدنه
همه قبول دارن که :
توالت درب و داغون و کپک زده کثیف ولی قفلدار بهتر از توالت ۶ستاره لوکس بدون قفله
ساده لوحا فک میکنن کتاب خریدن اوج روشنفکریه
ولی مرحله ی بالاتری هم هست که کتاب نمیخری
تا به قطع درختان کمک نکرده باشی
ما اونجاییم ^.^
مثل همیشه قشنگند.
به طور حتم قضیه از یه جاى آب میخوره ، وگرنه تا حالا از تشنگى هلاک شده بود.
تو ایران یه نونى هست به نام نون گندم
که هیچکى تاحالا نخورده فقط دست مردم دیدن .
یکی از شاگردان تازه وارد بیدلیل به شاگرد ممتاز مدرسه آزار میرساند و دائم منتظر فرصتی بود تا علیه او صحبت کند. شاگرد ممتاز هم بیتفاوت و البته با تعجب بهاین رفتار حسادتآمیز او نگاه میکرد./
این کنارکشیدن ها، شاگرد حسود را جسورتر میکرد و دایره آزار و بدجنسی او را وسیعتر. /
روزی پیر ده شاگردان را جمع کرد و از شاگرد تازه وارد پرسید: «نشانه های سرماخوردگی را برایم بگو»./
تازه وارد از جا بلند شد و با نگاهی مغرور گفت: «جواب این سوال را که هر فرد عادی میداند. حتما در این جمع شما کسی عاقل تر از من ندیدید که پاسخ دهد. به نظر میرسد بعضی ها بی جهت لقب شاگرد ممتاز را یدک می کشند؛ اما در مورد علائم سرماخوردگی باید بگویم که این علائم متعددند از جمله عطسه، سرفه، آبریزش بینی، سردرد، تب، کوفتگی، خستگی و بیحالی!»/
پیر ده سرش را به علامت تایید تکان داد و گفت: «بنابراین اگر در خیابان کسی را دیدیم که این نشانهها را داشت، حق داریم بلافاصله نتیجه بگیریم که احتمال بیماری سرماخوردگی او بالاست»؟!/
شاگرد تازه وارد پاسخ داد: « من بلافاصله میگویم او صددرصد سرماخورده است و تا میتوانم خودم را از او دور میکنم تا مبادا بیماریاش گریبان مرا بگیرد! به بقیه هم توصیه میکنم که به او نزدیک نشوند. بیماری سرماخوردگی ضمن اینکه به خود بیمار آسیب میرساند، اطرافیان او را هم اذیت میکند. »/
پیر ده تبسمی کرد و گفت: «پس بدان که درست مانند نشانه های سرماخوردگی ما نشانه هایی هم برای بیماری روانی و ذهنی داریم. اگر کسی بیدلیل دیگری را آزار دهد، و بدون هیچ علتی بد کسی را بگوید، پشت سر او جملات ناشایست بر زبان راند و در هرجا با سخن و گفتارش به او زخم زبان بزند، درست مانند نشانه های سرماخوردگی این ها هم علائم وجود یک بیماری اند. تنها تفاوتش این است که این بیماری درون ذهن و روان شخص بدسخن و بدزبان است. تو گفتی که باید از این بیمار فاصله گرفت و اجازه نداد دیگران را اذیت کند. من هم با تو موافق هستم. قرار است از این به بعد، در مدرسه هرکسی این نشانه های بیماری را در وجودش داشت، او را از بقیه جدا کنیم و اگر لازم شد از مدرسه بیرون بفرستیم تا تنها پس از درمان و بهبود به مدرسه بازگردد. از تو میخواهم که همراه با شاگردان ممتاز مدرسه و دیگر افراد، به جست و جوی این علائم در رفتار و گفتار اطرافیان برخیزی. به محض اینکه وجود این نشانه ها در او اثبات شد، بدون هیچ درنگی به من خبر دهید تا تکلیف مدرسه را با او مشخص کنم. نشانههای بیماری را نمیتوان نادیده گرفت. اگر چنین کنیم، مرض گسترش مییابد و از کنترل خارج میشود. به نظر تو اینطور نیست؟»/
شاگرد تازه وارد از خجالت سرخ شد، هیچ نگفت و سر جایش نشست و از آن روز به بعد، او هیچ حرکت نادرستی انجام نداد. میگویند او در همان جلسه درمان شده بود؛ زیرا بقیه شاگردان هر چه تلاش کردند، هیچ نشانهای از بیماری در او ندیدند. او درمان شده بود!/
زندگی هر چی رو که بدی به تو بر می گردونه،
زندگی آیینه اعمال توست، اگه مهربونی بیشتری
می خوای بیشتر مهربون باش، اگه می خوای دیگران نسبت به تو صبور و مودب باشن، صبور و مودب باش./
زندگی تو حاصل یه تصادف نیست، بلکه آیینه ای است از کارهای تو./
یادمون باشه: حرفی نزنیم که دلی بلرزه و خطی ننویسم که کسی رو آزار بده./
یادمون باشه: جواب کینه رو با کمتر از مهر و جواب دو رنگی رو با کمتر از صداقت ندیم./
یادمون باشه: باید در برابر فریاد ها سکوت کنیم، و بر سیاهی ها نور بپاشیم./
یادمون باشه: از چشمه، درس خروش بگیریم، و از آسمون، درس پاک زیستن./
...و یادمون باشه: هیچ گاه از راستی نترسیم، هر چند همه با اون مخالف باشن./
باتردید و دودلی نمی شه، زندگی کرد؛ این پا و اون پاکردن بالاخره آدم رو از پا میندازه./
مشکل بزرگ خیلی ها اینه که دنیاشون خیلی کوچیکه، و در یه دنیای کوچیک البته که نمی شه مسایل جهان بزرگ و پهناور رو جای داد./
بیایید بزرگ بیندیشیم، و دنیامون رو بزرگ کنیم، تا از آنچه همین حالا هستیم، فاصله بگیریم و روز به روز بالاتر بریم./
گاهی وقت ها با سرسختی کردن روی سختی ها رو باید کم کرد؛ اگه صلابت باشه، عبور از هیچ راهی غیر ممکن نیست./
انسانها؛ در دو صورت چهره ی واقعی خودشان را نشان میدهند:
اول آنکه بدانند کامل به خواسته هایشان رسیده اند
یا اینکه بدانند هرگز به خواسته هایشان نمی رسند . . .
×××××××××××
در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید همیشه سعی کنید از او بهتر باشید
و آن کسی نیست جز گذشته ی خودتان . . .
×××××××××××
وقتی وارد می شوی لباست معرف توست
وقتی می روی حرفهایت
(لئو تولستوی)
×××××××××××××
دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید . . .
×××××××××
چاپلوسها تنها ، همانند دوست هستند.
همانطوری که گرگ ها به سگ ها شباهت دارند. .
(مارک تواین)
×××××××××××
هیچ وقت گریه مادر رو را در نیاورید
خداوند تک تک اشک های او را میشمارد . . .
××××××××××××
شهر از بالا زیباست
و آدم ها از دور جذاب
فاصله مناسب رو حفظ کنیم
تا دوست داشتنی بمونیم . . .
وقتی وارد می شوی لباست معرف توست
وقتی می روی حرفهایت
(لئو تولستوی)
×××××××××××××
دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید . . .
×××××××××
چاپلوسها تنها ، همانند دوست هستند.
همانطوری که گرگ ها به سگ ها شباهت دارند. .
(مارک تواین)
موفقیت کلید شادی نیست
بلکه
شادی کلید موفقیت است . . .
××××××××
اگر مردم فقط بخاطر ترس از تنبیه شدن
و یا به امید پاداش گرفتن خوب هستند
حقیقتا باید خیلی متاسف باشیم . . .
(آلبرت اینشتین)
×××××××××
صفحه ی آخرشناسنامه مهم نیست
گاهی
باید در آیینه نگاه کنی ببینی هنوز زنده ای . . .
×××××××××
تاریکی نمیتواند تاریکی را از بین ببرد. فقط نور است که میتواند
نفرت نمیتواند نفرت را از بین ببرد، فقط صلح و دوستی است که میتواند . . .
×××××××××××
تاریخ به ما یاد می دهد که انسان ها و ملت ها
تنها زمانی عاقلانه رفتار می کنند که از باقی رفتارها خسته شده باشند . . .
×××××××××××
قرض کمتر از صفر ، دارایی است
و دارایی کمتر از صفر ، قرض است . . .
آریا بهاتا
××××××××××
از میان مرغان مهاجر آنکه درانتهاست
شاید ضعیف ترین باشد اما اودلبسته ترین آنهاست . . .
××××××××××
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است . . .
××××××××××××××××
مرگ انسان زمانی ست که نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن . . .
××××××××××××××
خوشبختی داشتن کسی است که
بیشتر از خودش تو را بخواهد
و بیشتر از تو هیچ نخواهد . . .
×××××××
گاهی باید کر بود گاهی کور
گاهی لال ، گاهی هم نباید آدم بود . . .
این چند نکته رو رعایت کنی
همه چیز تو زندگیت
همــــــیشه درست پیش میره !
××××××××××××
فروختن آب به کسی که در بیابان مانده، کار آسانیست.
هر کسی میتواند این کار را انجام دهد.
بازاریاب راستین، کسی است که به صحرانشینان، ماسه میفروشد…
(کریستین بوبن)
تاریخ به ما یاد می دهد که انسان ها و ملت ها
تنها زمانی عاقلانه رفتار می کنند که از باقی رفتارها خسته شده باشند . . .
×××××××××××
××××××××××
از میان مرغان مهاجر آنکه درانتهاست
شاید ضعیف ترین باشد اما اودلبسته ترین آنهاست . . .
××××××××××
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است . . .
آفرین! آفرین.
امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه می دید پیشخدمت ها کوچکترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
او با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود نزدیک شد و گفت: «من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشسته ام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟»
مرد با تعجب گفت: «ولی اینجا سلف سرویس است.» سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد: «به آنجا بروید، یک سینی بردارید و هر چه می خواهید، انتخاب کنید، پول آن را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید!»
امت فاکس، که قدری احساس حماقت می کرد، دستورات مرد را پی گرفت. اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است.
همه نوع رخدادها ، فرصت ها ، موقعیت ها ، شادی ها ، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد.
در حالی که اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ایم که چرا او سهم بیشتری دارد؟ و هرگز به ذهنمان نمی رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است. سپس آنچه می خواهیم برگزینیم.
کعبهی هفتاد و دو ملت
آفتابی که چنین چهره تابان دارد
صد چو مه عاشق سرگشته و حیران دارد
پرچم سلطنت عشق برافراشت شهر
کز شرف خاک درش فخر به کیهان دارد
آمد آن موکب مسعود که در عرصه عشق
شهسواری است که دل داده، فراوان دارد
آفتابی ز سرا پرده عصمت بدمید
که مه از شرم رخش سر به گریبان دارد
مرد میدان شجاعت، آن شیر ولی
که نه اندیشد ز شمشیر و ز پیکان
سوی جانان برود سوخته جان هر که ز شوق
سر نهد بر کف و تقدیم به جانان دارد
عاشقان را دهد از جلوه معشوق نوید
زین تبسم که به لب آن گل خندان دارد
عید میلاد حسین نور دو چشمان علی است
آن که بر چهره دو صد آیت یزدان دارد
شمع تابنده حق اوست که مشکات وجود
جلوه از تابش آن شمع، فروزان دارد
پی فرمان مطاعش فلک حلقه به گوش
حکم بر دیده نهد گوش به فرمان دارد
جبهه ساینده ملائک به در بارگهی
که چو جبرئیل امین صاحب و دربان دارد
مادر دهر نزاده است و نزاید چو حسین
رادمردی که نشان از شه مردان دارد
چشمه رحمت حق اوست که با دشمن و دوست
کرم و لطف و جوانمردی و احسان دارد
هر که در سایه آن سرو جنان رخت کشید
کی دگر آرزوی روضه رضوان دارد
خسرو کون و مکان اوست که بر سر ز ازل
تاج فرماندهی عالم امکان دارد
بلبل گلشن حق اوست مگر لعل لبش
که چو خوش نغمه داودی قرآن دارد
قصه عشق و فداکاری و جانبازی اوست
داستانی که نه آغاز و نه پایان دارد
بشکفد با رخ خندان چو گل از فیض دمش
هر که در ماتم او دیده گریان دارد
روی هفتاد و دو ملت ز ازل تا ابد است
سوی آن کعبه که هفتاد و دو قربان دارد
خسروا چهره مپوشان ز گدایان که رسا
نکشد دست ز دامان تو تا جان دارد
خواهد این جامه که در تهنیت مقدم توست
عرضه بر درگه سلطان خراسان دارد
منبع:
کیمیای اشک؛ سید جلال یاسینی
میلاد آقا امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک.
ماجراهای جالب آقوی همساده : "فرار از زندان !"
آقو ما یه بار تو یکی از زندان های آمریکا بودیم...یه پسریم اوجا بود بهش میگفتن مایکل...آقو ای پسرو نقشه زندانو رو تنش خالکوبی کرده بود میگفت من شمارو فراری میدم گفتیم خب خدارو شکر بالاخره در میریم آقو از شانس ما شب قبل فرار ای پسرو آبله مرغون گرفت همه تنش پر جوش شد نقشه ی رو تنش قاطی پاطی شد از تو زندان تونل زدیم از وسط کاخ سفید سر در آوردیم!
ها ها ها...ینی چنان ضایع شدیما... 400 سال دیگه حبس واسمون بریدن...36بارم به اعدام محکوم شدیم!
*********************************
ماجراهای جالب آقوی همساده : "لوبیای سحر آمیز !"
آقو ما یه مدت وضع مالیمون خراب بود یه گاوی داشتیم گفتیم بریم اینو بفروشیم... رفتیم بازار یه پیرمردی دیدیم گفت گاوتو بده من بهت لوبیای سحرآمیز بدم،آقو گاوو دادیم لوبیاهارو گرفتیم بردیم کاشتیم فرداش درخت در اومد از درخت رفتیم بالا رسیدیم به خونه یه غول یه مرغ تخم طلا ازش کش رفتیم برگشتیم پایین تا پامون رسید به زمین دیدیم اومدن جلبمون کردن!
گفتیم چرا؟گفتن شما بخاطر کشت غیر اصولی خاک منطقه رو ضعیف کردین 14تا خانواده بدبخت شدن! گفتیم کاکو صبر کن الآن یه تخم طلا بهت میدم شمام بیخیال ما شو... به ای مرغو گفتیم یه تخم طلا بذار گفت من در اعتراض به کاهش قیمت طلا در بازارهای جهانی دیگه تخم طلا نمیذارم!
گفتیم حداقل دوتا تخم مرغ معمولی بده تو زندان نیمرو کنیم گفت تخم مرغ معموای تو کلاس کاری من نیس!ها ها ها ها ها ها ها... مارو که داشتن میبردن زندان وسط راه رسیدیم به اون پیرمردو دیدیم مازراتی زیر پاشه!!! گفتیم کاکو چی شد پولدار شدی!؟ گفت اون گاوو که به من دادی روزی 25 تا گوساله طلا میزاد!...ها ها ها ها ها ها ها... آقو به نظر من آدم همیشه باید قدر چیزایی که داره رو بدونه
******************************