دروغگویان لافزن چه خصلتهایی دارند؟ بد نیست مانیفست آنها را در این پست ذره ذره بنویسیم. البته دوست نداریم این گونه افرادی در بین جامعه سالم ما باشند. ان شاالله که خدا آخر و عاقبت همه را ختم به خیر کند.
در چنین حال و هوایی زندگی کرده اند: (از کامنب خانم شمسی)
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور
یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد :
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند ، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
کلبه پرنده
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 ساعت 08:30 ب.ظ
استاد خیلی مطلب جالبی بود ممنون
خیلی قشنگ بود واقعا
مرگ امید!
سلام. قسم دروغ که جزو کارهای روتین آنهاست! اینها روح خود را به شیطان فروخته اند. خداونم تا روز معلومی به آنها مهلت می دهد. سرنوشت آنهارادرخرابه های عزلت و تنهایی و پیریهای بی امید و مرگهای فجیع در فقر و فلاکت جستجو کنید.
رحیمی نژاد
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 ساعت 09:57 ق.ظ
به نام خدا
سلام
استاد و جالب تر اینه که این آدم ها شدید تر از آدم های سالم خدا و 14 معصوم رو صدا میزنن!!!!
و اینقدر در لباس سادگی خوب مخفی شدن که تا کسی از نزدیک باهاشون برخورد نداشته باشه و در خلوت آنها راه پیدا نکنه آنهارو پاکترین و ساده ترین انسانها می پندارد و اگه یکی داد هم بزنه که بابا اینا این ویژگی ها رو دارن، ظالمن و ... تو رو دروغ گو تصور میکنن.
اینجاست که وقتی حرفت رو کسی نمی فهمه از خدا می خوای تا حقیقت رو آشکار کنه و :
"سرنوشت آنهارادرخرابه های عزلت و تنهایی و پیریهای بی امید و مرگهای فجیع در فقر و فلاکت جستجو کنید. "
و من برای اولین بار منتظر دیدنم.و از خدا می خوام.
سلام. ظاهرا با دینهاشون (یعنی اونهایی که ظاهرا خیلی مسلمونند و جانماز آب می کشند) این جوری هستند.لامذهبهاشون با ریش و سبیل 7 تیغه و شعارهای ظاهرا دموکرات همان هدف را که فقط و فقط نفع شخصی (و راه شیطان) است دنبال می کنند. برای همین است که سعی کرده ام و سعی می کنم کسی را از ظاهرش قضاوت نکنم. در هر حال سرنوشتهاشون به قدرت خدا یکسان است.
استاد
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 ساعت 06:35 ب.ظ
افسرده اند!
از تابناک:
«منم منم»کنندهها افسردهاند
نتایج یک مطالعه جدید، استفاده مکرر از ضمیر اول شخص مفرد را به داشتن مشکلات در روابط و میزان بالای افسردگی افراد مرتبط میکند.
به گزارش ایسنا، محققان آلمانی دریافتهاند افرادی که بطور مکرر از واژگان اول شخص مفرد مانند "من" و "خودم" استفاده میکنند، در مقایسه با اشخاصی که از کلمه "ما" استفاده میکنند، بیشتر محتمل است که مبتلا به افسردگی و دارای مشکلات میانشخصی بیشتری باشند.
در یک مطالعه که بر روی 103 زن و 15 مرد انجام شد، این افراد مصاحبههای رواندرمانی 60 تا 90 دقیقهای را در خصوص روابط، گذشته و درک از خودشان تکمیل کردند.
99 درصد این سوژهها بیماران یک کلینیک رواندرمانی بودند که از مشکلاتی مانند اختلالات غذاخوردن گرفته تا اضطراب رنج میبردند.
آنها همچنین پرسشنامههایی را در مورد افسردگی و رفتار میانشخصیشان پر کردند.
در این تحقیق که به رهبری یوهانز زیمرمان از دانشگاه کاسل آلمان انجام شد، دانشمندان تعداد ضمیر اول شخص مفرد (من) و ضمیر اول شخص جمع (ما) مورد استفاده در مصاحبهها را شمارش کردند.
آنها دریافتند سوژههایی که بیشتر از لغات اول شخص مفرد استفاده کردند، از میزان بالاتری از افسردگی رنج میبردند.
این افراد همچنین رفتارهای میانشخصی مشکلزای بیشتری مانند جلب توجه، خودنمایی و عدم توانایی گذراندن اوقات به تنهایی را بروز دادند.
در مقایسه، شرکتکنندگانی که از ضمایری مانند "ما" استفاده کردند، بیشتر آنچه را که محققان سبک میانشخصی "سرد" مینامند، نشان دادند.
اما این سردی به عنوان راهی مثبت برای حفظ مرزهای روابط حین کمک به دیگران در صورت نیاز، عمل کرد.
استفاده از ضمیر اول شخص مفرد خود را به عنوان یک هویت مجزا برجسته میکند، در حالی که ضمیر اول شخص جمع، بر جادادن خود در روابط اجتماعی تاکید دارد.
به گفته دانشمندان، هنوز شواهدی مبنی بر این که استفاده بیشتر از ضمیر "من" واقعا منجر به افسردگی میشود، وجود ندارد، بلکه استفاده مکرر احتمالا این موضوع را که افراد چگونه خود را میبینند و با دیگران ارتباط برقرار میکنند، منعکس میکند.
نتایج این تحقیق در Journal of Research in Personality انتشار یافت.
رحیمی نژاد
چهارشنبه 6 فروردینماه سال 1393 ساعت 10:50 ق.ظ
به نام خدا
سلام
به خاطر طمع به مال دنیا از عشق محروم و فقط به دنبال نام و نان هستند.
سلام استاد عزیز و گرامی
سال نو مبارک
سالی پر از خیر، برکت و سلامتی رو برای شما و خانواده محترمتون آرزومندم
بسیار جالب و آموزنده بود
خدایا همه ی بندگانت را به راه راست هدایت فرما
آمین. اما کسانی را که خدا به قلبشان مهر زده است امیدی نیست مگر خودش تفضلی کند.
از تابناک:
پروفسور گلشنی؛
احساس حقارت در کشور ما به شدت رایج است.
ان شاالله با عمل به تکالیف خود و توی دهان دروغگویان زدن (البته بعد از تلاش برای اصلاح آنها) به وظیفه دینی و انسانی و ملی خود عمل می کنیم. نمونه اش این دروغگویان لافزن در سوراخ خزیده که اجتماع سالم ما را تا مدتها بیمه کرد.
از تابناک:
چه افرادی بیشتر اعتماد میکنند؟
پژوهشگران در تحقیقات خود دریافتند: اشخاص باهوش بر خلاف افراد با بهره هوشی پایین، بیشتر به دیگران اعتماد میکنند.
کد خبر: ۳۹۰۲۱۷تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۴:۰۲ - 05 April 2014
پژوهشگران در تحقیقات خود دریافتند: اشخاص باهوش بر خلاف افراد با بهره هوشی پایین، بیشتر به دیگران اعتماد میکنند.
به گزارش ایسنا، دانشمندان دانشگاه آکسفورد مطالعاتشان را بر اساس «همهپرسی اجتماعی عمومی» انجام دادهاند که هر یک یا دو سال در ایالات متحده اجرا میشود.
به گفته نویسندگان این مقاله، افراد باهوشتر در ارزیابی شخصیتی بهتر عمل میکنند و تمایل دارند با اشخاصی ارتباط برقرار کنند که کمتر محتمل است به آنها خیانت کنند. آنها همچنین در سنجیدن موقعیتها برای اعتماد به شخص خاص عملکرد بهتری دارند.
این مطالعه نتایج تحقیق پیشین پیرامون اعتماد و هوش را در کشورهای اروپایی تایید میکند و نتایج آن حائز اهمیت است زیرا اعتماد اجتماعی در موفقیت نهادهای مختلف مانند سیستمهای رفاهی و بازارهای مالی دخیل است.
بر اساس یافتههای جدید، افرادی که به دیگران اعتماد میکنند از سلامت و شادمانی بیشتری نیز برخوردار هستند.
جزئیات این مطالعه در مجله PLOS ONE منتشر شده است.
گیلار
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 ساعت 05:47 ب.ظ
دقیقا سرشار از حس حقارت اند برخلاف ظاهرشان که خود را مغرور و خودشیفته نشان می دهند افرادی بی اعتماد بنفس و سر خورده اند که با عقده های ریز و درشت بزرگ شده اند.
آفرین. دقیقا! چه شناخت عمیقی. شما هم با این وصف بااین جماعت دورو برخورد داشته اید.
گیلار
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 ساعت 05:52 ب.ظ
محتاج ترحم و دلسوزیند
به شرطی که خطای خود را بپذیرند.
گیلار
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 02:05 ق.ظ
سلام
برخی از آدم ها هم هستند که در وهم خود، خداجو و مومنند اما خلقی برای در امان ماندن از شرشان به خدا پناه می برند.
اگر این ویژگی ها را دارید، شما یک فرد خودشیفته هستید!
خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
روانشناسان این روزها بسیار بیشتر از گذشته تاکید می کنند که باید خود را دوست بداریم و برای وجودمان ارزش قائل شویم. دوست داشتن خود خیلی هم خوب است و باعث اعتماد به نفس، پیشرفت و رسیدن به آرزوها می شود، اما تا آنجا که به خودشیفتگی نرسد. خودشیفتگی یعنی تنها و تنها دیدن خود و به حساب نیاوردن دیگران که به سرعت باعث پراکنده شدن اطرافیان از دور و بر ما می شود.
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت خودشیفته
خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
1.احساس خودبزرگ بینانه ای به صورت مهم پنداشتن خود (self-importance) داشته باشد (مثلاً در موفقیت ها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).
2.مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
3.معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
4.احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
5.احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نا معقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خودبه خودتسلیم خواسته هایش شوند.
6.در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
7.فاقد حس همدلی (empathy) باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
8.اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
9.رفتار و نگرشهایش پرافاده (arrogant) و تکبر آمیز باشد.
در این گزارش 20 نشانه آدم های خودشیفه را برای شما می گوییم. بخوانید تا ببینید خود شیفته هستید یا خیر:
1 - خودشیفته ها دوست دارند دیگران را هدایت کنند و به آنان امر ونهی کنند
2 - خودشیفته ها تارک دنیا هستند
3 - مردان به خصوص مردان جوان بیشتر در معرض خودشیفتگی هستند
4 - خودشیفته ها معتاد به کار کردن هستند، ضمن اینکه در کار هم صبر کافی ندارند و به اجبار کار می کنند
5 - خودشیفته ها اغلب دروغ می گویند تا بهتر از دیگران به نظر برسند
6 - خودشیفته ها به جذابیت ظاهری و لباس پوشیدن خیلی اهمیت می دهند
7 - خودشیفته ها بیشتر از دیگران تمایل به بد و بیراه گفتن دارند
8 - خودشیفته ها صبر می کنند تا حرف دیگران تمام شود و بعد خودشان شروع به حرف زدن می کنند
9 - خودشیفته ها نیازها و خواسته های خودشان را نسبت به دیگران در اولویت قرار می دهند
10 - خودشیفته ها به روابط کوتاه مدت بیشتر علاقه دارند
11 - خودشیفته ها در روابط با دیگران آنها را فریب می دهند
12 - خودشیفته ها نسبت به آزار دیگران احساس پشیمانی نمی کنند
13 - دیگران تمایل زیادی به قطع رابطه با خودشیفته ها دارند
14 - خودشیفته ها از انتقاد بیزار هستند
15 - خودشیفته ها وقتی دست رد دیگران به سینه شان می خورد، تمایل به تنبیه آنها دارند
16 - خودشیفته ها با کم ارزش جلوه دادن دیگران در پی جلب تحسین برای خود هستند
17 - نزدیکترین افراد به خودشیفته ها معمولا همزمان هم به آنها عشق می ورزند و هم آنها را نادیده می گیرند
18 - خودشیفته ها تظاهر می کنند که از جنس مخالف خوششان نمی آید
19 - خودشیفته ها در حرف هایشان نام دیگران را از قلم می اندازند تا خود مهمتر به نظر آیند
20 - خودشیفته ها بیش از حد درباره خانواده ایده آل لاف می زنند، در حالیکه خودشان می دانند چنین خانواده ای ندارند!
منبع: میگنا
کلبه پرنده
سهشنبه 31 تیرماه سال 1393 ساعت 06:12 ب.ظ
سلام استاد
مطلب جالبی بود سپاس
سلام. بله جالب و قابل تامل بود. و چقدر نکات ذقیقی داشت.
بوی گندریا-تملق و دورویی از همان اول در وجوذ برخی هست (و بود). اگر مهلتشان می دادم (و می دهم) امید به اصلاح بود (و هست).
-----------------------
اگر گنده دروغگویان ترسو نخود این آش نمی شدند زودتر به حساب اصلی ها می رسیدم!
راستی مردی نبود؟!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
زورگویند.
توسعه پایدار برایشان بی معنی است.
احترام واقعی ندیده اند.
در چنین حال و هوایی زندگی کرده اند: (از کامنب خانم شمسی)
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور
یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد :
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند ، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
استاد خیلی مطلب جالبی بود
ممنون
خیلی قشنگ بود واقعا
مرگ امید!
مطلب خانم شمسی بود.
احترام واقعی نگزارده اند.
برای همه (حتی خانواده خود) نقش بازی می کنند.
تیتر-عنوان و مدرک به جانشان بسته است.
همه چیز فروشند یعنی آماده معامله بر سر هر چیزی هستند.
اشباح الرجال ولا رجال-اند.
منافق اند.
به نام خدا
در برابر حرف حق گویا کرند.
به نام خدا
اصول را نمی فهمند و اصل برایشان خواهش های نفسانی آنهاست
آفرین. فقط برای خود (و خواهشهای نفسانی خود) کار می کنند.
با سلام
بزدل اند
سلام.
چند اسم-چند شخصیت-چند چهره و اگر بتوانند چند شناسنامه دارند.
با کرامت بیگانه اند.
هر چه با آنان کریمانه برخورد کنی ناشی از ضعف تو می انگارند.
بازیهای کثیفشان هیچ مرز اخلاقی ندارد.
سریش اند!
حسود اند.
فکر می کنند قبولی در دانشگاه یا ارشد یا دکترا فی نفسه ارزش است.
به نام خدا
سلام
هر چه با آنان کریمانه برخورد کنی ناشی از ضعف تو می انگارند.
بازیهای کثیفشان هیچ مرز اخلاقی ندارد.
خیلی خیلی درست گفتید استاد. هرچی کریمانه رفتار کنی آخرش ....
این قدر کثیف که به راحتی قسم دروغ می خورند.
سلام.
قسم دروغ که جزو کارهای روتین آنهاست! اینها روح خود را به شیطان فروخته اند. خداونم تا روز معلومی به آنها مهلت می دهد. سرنوشت آنهارادرخرابه های عزلت و تنهایی و پیریهای بی امید و مرگهای فجیع در فقر و فلاکت جستجو کنید.
به نام خدا
سلام
استاد و جالب تر اینه که این آدم ها شدید تر از آدم های سالم خدا و 14 معصوم رو صدا میزنن!!!!
و اینقدر در لباس سادگی خوب مخفی شدن که تا کسی از نزدیک باهاشون برخورد نداشته باشه و در خلوت آنها راه پیدا نکنه آنهارو پاکترین و ساده ترین انسانها می پندارد و اگه یکی داد هم بزنه که بابا اینا این ویژگی ها رو دارن، ظالمن و ... تو رو دروغ گو تصور میکنن.
اینجاست که وقتی حرفت رو کسی نمی فهمه از خدا می خوای تا حقیقت رو آشکار کنه و :
"سرنوشت آنهارادرخرابه های عزلت و تنهایی و پیریهای بی امید و مرگهای فجیع در فقر و فلاکت جستجو کنید. "
و من برای اولین بار منتظر دیدنم.و از خدا می خوام.
سلام. ظاهرا با دینهاشون (یعنی اونهایی که ظاهرا خیلی مسلمونند و جانماز آب می کشند) این جوری هستند.لامذهبهاشون با ریش و سبیل 7 تیغه و شعارهای ظاهرا دموکرات همان هدف را که فقط و فقط نفع شخصی (و راه شیطان) است دنبال می کنند. برای همین است که سعی کرده ام و سعی می کنم کسی را از ظاهرش قضاوت نکنم. در هر حال سرنوشتهاشون به قدرت خدا یکسان است.
افسرده اند!
از تابناک:
«منم منم»کنندهها افسردهاند
نتایج یک مطالعه جدید، استفاده مکرر از ضمیر اول شخص مفرد را به داشتن مشکلات در روابط و میزان بالای افسردگی افراد مرتبط میکند.
به گزارش ایسنا، محققان آلمانی دریافتهاند افرادی که بطور مکرر از واژگان اول شخص مفرد مانند "من" و "خودم" استفاده میکنند، در مقایسه با اشخاصی که از کلمه "ما" استفاده میکنند، بیشتر محتمل است که مبتلا به افسردگی و دارای مشکلات میانشخصی بیشتری باشند.
در یک مطالعه که بر روی 103 زن و 15 مرد انجام شد، این افراد مصاحبههای رواندرمانی 60 تا 90 دقیقهای را در خصوص روابط، گذشته و درک از خودشان تکمیل کردند.
99 درصد این سوژهها بیماران یک کلینیک رواندرمانی بودند که از مشکلاتی مانند اختلالات غذاخوردن گرفته تا اضطراب رنج میبردند.
آنها همچنین پرسشنامههایی را در مورد افسردگی و رفتار میانشخصیشان پر کردند.
در این تحقیق که به رهبری یوهانز زیمرمان از دانشگاه کاسل آلمان انجام شد، دانشمندان تعداد ضمیر اول شخص مفرد (من) و ضمیر اول شخص جمع (ما) مورد استفاده در مصاحبهها را شمارش کردند.
آنها دریافتند سوژههایی که بیشتر از لغات اول شخص مفرد استفاده کردند، از میزان بالاتری از افسردگی رنج میبردند.
این افراد همچنین رفتارهای میانشخصی مشکلزای بیشتری مانند جلب توجه، خودنمایی و عدم توانایی گذراندن اوقات به تنهایی را بروز دادند.
در مقایسه، شرکتکنندگانی که از ضمایری مانند "ما" استفاده کردند، بیشتر آنچه را که محققان سبک میانشخصی "سرد" مینامند، نشان دادند.
اما این سردی به عنوان راهی مثبت برای حفظ مرزهای روابط حین کمک به دیگران در صورت نیاز، عمل کرد.
استفاده از ضمیر اول شخص مفرد خود را به عنوان یک هویت مجزا برجسته میکند، در حالی که ضمیر اول شخص جمع، بر جادادن خود در روابط اجتماعی تاکید دارد.
به گفته دانشمندان، هنوز شواهدی مبنی بر این که استفاده بیشتر از ضمیر "من" واقعا منجر به افسردگی میشود، وجود ندارد، بلکه استفاده مکرر احتمالا این موضوع را که افراد چگونه خود را میبینند و با دیگران ارتباط برقرار میکنند، منعکس میکند.
نتایج این تحقیق در Journal of Research in Personality انتشار یافت.
به نام خدا
سلام
به خاطر طمع به مال دنیا از عشق محروم و فقط به دنبال نام و نان هستند.
شیران علمند!
در نظرشان حق با صاحب قدرت است.
شیر علم
خیلی جالب بود استاد
واقعا شیران علمند و جنبششان و حتی حمله هاشان از باد است!
باد دارند!
مولوی خدایت بیامرزاد که روانشناسی آنها را حوب روایت کردی!
سلام استاد عزیز و گرامی
سال نو مبارک
سالی پر از خیر، برکت و سلامتی رو برای شما و خانواده محترمتون آرزومندم
بسیار جالب و آموزنده بود
خدایا همه ی بندگانت را به راه راست هدایت فرما
آمین. اما کسانی را که خدا به قلبشان مهر زده است امیدی نیست مگر خودش تفضلی کند.
شدیدا احساس حقارت می کنند.
از تابناک:
پروفسور گلشنی؛
احساس حقارت در کشور ما به شدت رایج است.
ان شاالله با عمل به تکالیف خود و توی دهان دروغگویان زدن (البته بعد از تلاش برای اصلاح آنها) به وظیفه دینی و انسانی و ملی خود عمل می کنیم. نمونه اش این دروغگویان لافزن در سوراخ خزیده که اجتماع سالم ما را تا مدتها بیمه کرد.
هیچ گاه شاد نیستند.
از تابناک:
چه افرادی بیشتر اعتماد میکنند؟
پژوهشگران در تحقیقات خود دریافتند: اشخاص باهوش بر خلاف افراد با بهره هوشی پایین، بیشتر به دیگران اعتماد میکنند.
کد خبر: ۳۹۰۲۱۷تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۴:۰۲ - 05 April 2014
پژوهشگران در تحقیقات خود دریافتند: اشخاص باهوش بر خلاف افراد با بهره هوشی پایین، بیشتر به دیگران اعتماد میکنند.
به گزارش ایسنا، دانشمندان دانشگاه آکسفورد مطالعاتشان را بر اساس «همهپرسی اجتماعی عمومی» انجام دادهاند که هر یک یا دو سال در ایالات متحده اجرا میشود.
به گفته نویسندگان این مقاله، افراد باهوشتر در ارزیابی شخصیتی بهتر عمل میکنند و تمایل دارند با اشخاصی ارتباط برقرار کنند که کمتر محتمل است به آنها خیانت کنند. آنها همچنین در سنجیدن موقعیتها برای اعتماد به شخص خاص عملکرد بهتری دارند.
این مطالعه نتایج تحقیق پیشین پیرامون اعتماد و هوش را در کشورهای اروپایی تایید میکند و نتایج آن حائز اهمیت است زیرا اعتماد اجتماعی در موفقیت نهادهای مختلف مانند سیستمهای رفاهی و بازارهای مالی دخیل است.
بر اساس یافتههای جدید، افرادی که به دیگران اعتماد میکنند از سلامت و شادمانی بیشتری نیز برخوردار هستند.
جزئیات این مطالعه در مجله PLOS ONE منتشر شده است.
دقیقا سرشار از حس حقارت اند برخلاف ظاهرشان که خود را مغرور و خودشیفته نشان می دهند افرادی بی اعتماد بنفس و سر خورده اند که با عقده های ریز و درشت بزرگ شده اند.
آفرین. دقیقا! چه شناخت عمیقی. شما هم با این وصف بااین جماعت دورو برخورد داشته اید.
محتاج ترحم و دلسوزیند
به شرطی که خطای خود را بپذیرند.
سلام
برخی از آدم ها هم هستند که در وهم خود، خداجو و مومنند اما خلقی برای در امان ماندن از شرشان به خدا پناه می برند.
در خلوت خود نیز ریا می کنند!
به نام خدا
۴ سال گذشت!
دروغگوی لافزن بی حیا! حذف برزیل پر مدعا توسط هلند را تبریک نمی گی؟!!
چه جانی بدهید شماها!!!
از تابناک:
اگر این ویژگی ها را دارید، شما یک فرد خودشیفته هستید!
خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
روانشناسان این روزها بسیار بیشتر از گذشته تاکید می کنند که باید خود را دوست بداریم و برای وجودمان ارزش قائل شویم. دوست داشتن خود خیلی هم خوب است و باعث اعتماد به نفس، پیشرفت و رسیدن به آرزوها می شود، اما تا آنجا که به خودشیفتگی نرسد. خودشیفتگی یعنی تنها و تنها دیدن خود و به حساب نیاوردن دیگران که به سرعت باعث پراکنده شدن اطرافیان از دور و بر ما می شود.
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت خودشیفته
خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
1.احساس خودبزرگ بینانه ای به صورت مهم پنداشتن خود (self-importance) داشته باشد (مثلاً در موفقیت ها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).
2.مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
3.معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
4.احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
5.احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نا معقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خودبه خودتسلیم خواسته هایش شوند.
6.در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
7.فاقد حس همدلی (empathy) باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
8.اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
9.رفتار و نگرشهایش پرافاده (arrogant) و تکبر آمیز باشد.
در این گزارش 20 نشانه آدم های خودشیفه را برای شما می گوییم. بخوانید تا ببینید خود شیفته هستید یا خیر:
1 - خودشیفته ها دوست دارند دیگران را هدایت کنند و به آنان امر ونهی کنند
2 - خودشیفته ها تارک دنیا هستند
3 - مردان به خصوص مردان جوان بیشتر در معرض خودشیفتگی هستند
4 - خودشیفته ها معتاد به کار کردن هستند، ضمن اینکه در کار هم صبر کافی ندارند و به اجبار کار می کنند
5 - خودشیفته ها اغلب دروغ می گویند تا بهتر از دیگران به نظر برسند
6 - خودشیفته ها به جذابیت ظاهری و لباس پوشیدن خیلی اهمیت می دهند
7 - خودشیفته ها بیشتر از دیگران تمایل به بد و بیراه گفتن دارند
8 - خودشیفته ها صبر می کنند تا حرف دیگران تمام شود و بعد خودشان شروع به حرف زدن می کنند
9 - خودشیفته ها نیازها و خواسته های خودشان را نسبت به دیگران در اولویت قرار می دهند
10 - خودشیفته ها به روابط کوتاه مدت بیشتر علاقه دارند
11 - خودشیفته ها در روابط با دیگران آنها را فریب می دهند
12 - خودشیفته ها نسبت به آزار دیگران احساس پشیمانی نمی کنند
13 - دیگران تمایل زیادی به قطع رابطه با خودشیفته ها دارند
14 - خودشیفته ها از انتقاد بیزار هستند
15 - خودشیفته ها وقتی دست رد دیگران به سینه شان می خورد، تمایل به تنبیه آنها دارند
16 - خودشیفته ها با کم ارزش جلوه دادن دیگران در پی جلب تحسین برای خود هستند
17 - نزدیکترین افراد به خودشیفته ها معمولا همزمان هم به آنها عشق می ورزند و هم آنها را نادیده می گیرند
18 - خودشیفته ها تظاهر می کنند که از جنس مخالف خوششان نمی آید
19 - خودشیفته ها در حرف هایشان نام دیگران را از قلم می اندازند تا خود مهمتر به نظر آیند
20 - خودشیفته ها بیش از حد درباره خانواده ایده آل لاف می زنند، در حالیکه خودشان می دانند چنین خانواده ای ندارند!
منبع: میگنا
سلام استاد
سپاس
مطلب جالبی بود
سلام. بله جالب و قابل تامل بود. و چقدر نکات ذقیقی داشت.
بوی گندریا-تملق و دورویی از همان اول در وجوذ برخی هست (و بود). اگر مهلتشان می دادم (و می دهم) امید به اصلاح بود (و هست).
-----------------------
اگر گنده دروغگویان ترسو نخود این آش نمی شدند زودتر به حساب اصلی ها می رسیدم!
راستی مردی نبود؟!